محورهايي كه دولت دوازدهم در سياست خارجي بايد دنبال كند
جاويد قربان اوغلي
تحليلگر مسائل سياست خارجي
در انتخابات سال 92 شرايط ايران در عرصه مناسبات خارجي بهگونهاي بود كه مردم به شعار و برنامه تعامل با جهان آقاي حسن روحاني به عنوان يكي از نامزدهاي انتخابات رياستجمهوري راي دادند. در آن زمان روابط ايران به دليل سياستهاي دولت نهم و دهم با دنيا بهشدت متشنج بود. برنامه هستهاي ايران در كانون توجه جهاني قرار داشت و به دليل همين مساله جهان غرب به رهبري ايالات متحده اجماع جهاني را عليه ايران ايجاد كرد. آنها توانستند ايران را در ذيل قطعنامههاي شش گانه شوراي امنيت سازمان ملل قرار دهند كه منشعب از آنها تحريمهاي بينالمللي و يك جانبه اتحاديه اروپا و امريكا عليه ايران وضع شد. در آن دوران همهچيز دست به دست هم داده بود تا وضعيت ايران از نظر روابط خارجي در يك حالت انزوا قرار گيرد و از نظر تاثيرات آن برمناسبات اقتصادي به گونهاي شده بود كه اقتصاد كشور به بن بست رسيده بود و معيشت مردم بهشدت از اين مساله متاثر بود. از همين رو مردم با درك اين شرايط و خطراتي كه ميتوانست در ادامه اين سياست خود و كشور را تهديد كند از رويكرد حسن روحاني حمايت كردند. به نوعي ميتوان گفت در انتخابات سال92 مردم به رويكرد سياست خارجي آقاي روحاني براي برون رفت از بحرانهاي هستهاي و اقتصادي راي دادند. صادقانه بايد اذعان كرد كه آقاي روحاني توانست با هوشمندي تمام از خواست مردم استفاده كند و به آن پاسخ دهد و با مديريت برنامه هستهاي و مذاكرات با غرب توانست يك دستاورد بزرگ بينالمللي را براي كشور به ارمغان بياورد. همانطور كه مشاهده شد در مبارزات انتخاباتي سال96 هم نامزدهايي كه در طول مذاكرات هستهاي مخالف آن بودند و شعارهاي دلواپسانه ميدادند، به دليل درك اينكه مردم برجام را پذيرفتند و اثرات آن را در زندگي خود ملموس ميبينند، از برجام به عنوان يك تعهد بينالمللي كه دستاوردهايي نيز داشته استقبال كردند، هرچند كه آنها هنوز براي اينكه دستاوردهاي هستهاي آقاي روحاني را تخريب كنند، انتقادهاي مبهمي را به برجام وارد ميكردند كه بيشتر روي نحوه اجراي آن متمركز بود.اما در انتخابات سال 96 ميتوان گفت كه شرايط مناسبات بينالمللي ايران تغيير كرده است؛ به اين معنا كه ايران روابط متعادل و متوازني را با كشورهاي مطرح دنيا دارد. اما اتفاق ناميموني كه در اين بين رخ داد مساله تغيير رهبري و سياستگذاران در ايالات متحده امريكا بود كه مشاهده شد با روي كار آمدن آقاي ترامپ جهتگيريهاي اين كشور در مورد ايران تغيير كرد. اگر بخواهيم اين موضوع را به زبان ديگري بيان كنيم، در دوره باراك اوباما شاهد رويكرد بسيار روشن و مثبتي از جانب دولت پيشين امريكا و تيم سياست خارجي اين كشور بوديم. اين يك امتياز براي ايران و هم براي امريكاييها به حساب ميآمد. اما مناسبات در دولت جديد امريكا دچار يك دگرگوني شده است. هم رويكرد شخص ترامپ و هم تيمي كه در حوزه سياست خارجي دولت فعال هستند به دليل انديشههاي فردي و همچنين نفوذ شديد لابيهاي صهيونيستي و همچنين به دليل فشار يا لابيهاي سنگين برخي از كشورهاي عربي تندتر شده است. اين نقطهاي است كه آقاي روحاني در چهارسال دومي كه رييسجمهور ايران خواهد بود، بايد مدنظر قرار دهد بايد براي اين مساله تدبيري را بينديشد. بايد بپذيريم كه اگر چنانچه در سال92 مردم به سياست تعامل با جهان آقاي روحاني راي دادند، اين تعامل با جهان تنها با يك كشور نبود بلكه تعامل با همه كشورهاي جهان بود. سياست خارجي روحاني و دستگاه سياستگذاري كشور بايد با توجه به شرايط متفاوت امروز جهاني، سمت و سوي جديدي را در پيش بگيرد. نخستين دليل آن هم اين است كه امريكا رويكردي كاملا مخالف ايران بر خلاف دوره قبل اتخاذ كرده است. دوم اينكه تحولات منطقه به گونهاي شده است كه ايران با برخي كشورهاي منطقه كاملا به حالت رويارويي درآمده و اين مساله به يك چالش جدي بدل شده است. حتي اگر اين چالش از جانب ايران نباشد باز هم طرف مقابل است كه سياستهاي تندي را عليه ايران برنامهريزي ميكند. در راس اين طرف مقابل هم عربستان سعودي ايستاده است. اسراييليها نيز كه بسيار ناخشنود از توافق هستهاي غرب با ايران بودند و تلاش فراواني براي به عدم نتيجه رسيدن آن كردند، اكنون در شرايطي كه ترامپ در راس امور قرار گرفته تلاش ميكنند دوباره به گونهاي با امريكا لابي كنند كه برجام را با چالشهاي جدي روبه رو كنند. يكي از رسالتهاي اوليه ما اين است كه بايد مراقبت جدي از توافق هستهاي به عنوان يك توافق بينالمللي صورت بدهيم. نبايد اجازه بدهيم پارهاي از اتفاقها در داخل كشور تبديل به بهانههايي در چنته ديگران شود تا اجرا و حيات برجام را با چالش روبه رو كنند. اگر توافق هستهاي با موانعي برخورد كند رابطه رو به رشد ايران با اروپا نيز با مخاطرات جدي روبه رو خواهد شد. توصيه من به دستگاه سياست خارجي اين است كه اولا در داخل با هماهنگ كردن تمام دستگاههايي كه دست اندركار سياست خارجي هستند به نوعي جلوي اتفاقات غيرمترقبه يا هرگونه اقدامات ناصوابي كه طرف مقابل ميتواند انجام دهد را بگيرد. از ديد بيروني نيز ايران بايد در خصوص برجام لابيهاي خود را با اروپاييها گسترش دهد. تعهد ايران به برجام خوشبختانه هم از سوي آژانس بينالمللي انرژي اتمي و همچنين كشورهاي بزرگ جهان مورد تاييد قرار گرفته است. ما بايد با جديت و قدرت تمام، ظرفيت ديپلماسي را به دنيا نشان دهيم. بايد نشان بدهيم كه به دنبال اجراي اين توافق بينالمللي هستيم و امريكا را در برابر اين مساله در موقعيت آچمز قرار دهيم. اما اين يك روي سياست خارجي است، روي ديگر آنكه بايد در دستگاه سياست خارجي مورد توجه قرار گيرد محيط بحران زده پيراموني كشور است. ما در سه حوزه دچار چالش جدي هستيم. نخست مساله عراق است كه اميدوار هستيم اين مساله و بحران در موصل هم با خروج داعش از اين منطقه، حل و فصل شود. مساله دوم، پرونده سوريه است كه يكي از مباحث مهم پيش روي دستگاه سياست خارجي ايران است. پرونده سوم هم يمن و مديريت روابط با عربستاني سعودي است. اين سه پرونده حساس، نقاطي هستند كه آقاي حسن روحاني با در اختيار داشتن راي 24 ميليوني و با استفاده از ظرافتي كه نتيجه اين انتخابات براي ايران در سطح بينالمللي برانگيخته، ميتواند آنها را حل و فصل كند. حتي در داخل امريكا نيز نظام مردمسالاري ما تحسينها را برانگيخته است. در چنين شرايطي ميتوانيم شاهد منطقهاي آرام در پايان دولت حسن روحاني باشيم؛ آرامشي كه به رييسجمهور بعدي تحويل داده ميشود.
حل مساله سوريه بايد از اولويتهاي دولت دوازدهم باشد و راهحل اين مساله نيز بايد به گونهاي باشد كه هم دستاوردهاي كشور از بين نرود و هم منافع مردم سوريه حفظ شود. از سوي ديگر بايد مانع از اين شد كه پرونده سوريه به دستاويز ساير كشورها براي ستيز با ايران بدل شود. اكنون بحران يمن در مرحلهاي است كه ما بايد بتوانيم از اين مساله براي تنظيم مناسبات با عربستان سعودي استفاده كنيم. زيرا اگر دير شود و سعوديها بتوانند مساله يمن را يا از طريق نظامي يا از طريق گفتوگوهاي پنهان با حوثيها به جايي برسانندنقش ما در يمن از بين خواهد رفت. در اين پرونده هم بايد شاهد ورود جدي آقاي روحاني باشيم. در عرصه بينالمللي نيز پيشنهاد ميكنم، ايده بسيار جذاب و جهانپسندي كه آقاي روحاني تحت عنوان «جهان عاري از خشونت و افراطيگري» مطرح كردند و در سازمان ملل هم تصويب شد با جديت دنبال شود. ايده جهان عاري از خشونت و افراطيگري نيز مانند ايده گفتوگوهاي تمدنها با اقبال جهاني روبه رو شد. آقاي روحاني در شرايط بحراني اين روزهاي منطقه نبايد از اين ايده فاصله بگيرد چرا كه اين شعار شاقول حركتي ما هم در مبارزه با افراط گرايي و هم در مبارزه با تروريسم است كه اتفاقا جواب هم داده است. همچنين اين ايدهنمايي از نيت خير ما براي مبارزه واقعي با تروريسم و مخالفت با افراطگرايي است. لذا اين موضوع بايد بهطور جد در دستور كار رييسجمهور در دولت دوازدهم قرار گيرد.