پيگيري منافع ملي با تعريف رهبري
حميدرضا ترقي
عضو شوراي مركزي حزب موتلفه
رسيدن به وحدت رويه در مسائلي كه منافع ملي را تامين ميكند، الزاماتي دارد. مهمترين راهحل آن اين است كه جناحهاي سياسي اعم از اصلاحطلب و اصولگرا تعريف مشتركي از منافع ملي داشته باشند. اين اتفاق نظر نيز بايد بر اساس تعريف مقام معظم رهبري از منافع ملي باشد. اگر دو جناح سياسي به اين تعريف باور داشته باشند، همه مشكلات
حل ميشود.
اختلافات بين جناحها و مشكلات امروز كشور تماما بر سر اين است كه منافع ملي را جور ديگري و بر خلاف نظر رهبري تعريف ميكنند. رهبري منافع ملي را در آخرين جلسهاي كه با سران نظام داشتند، تعريف كردهاند. اگر همه جناحهاي سياسي اين تعريف را بپذيرند و براي عمل به آن اقدام كنند، مشكلي به لحاظ وجود وحدت و انسجام ملي در كشور
وجود نخواهد داشت.
به هر حال در نظام سياسي فصلالخطابي در مورد همه موضوعات كشور داريم. در سياستها، برنامهها و راهبردها رهبري نظراتي دارند. وقتي كه همه فصلالخطاب را كه رهبري است، پذيرفتهاند و باور كردهاند كه سياستگذار كلي در نظام رهبري است و راهبردهاي اصلي نظام به سمت اهداف را ايشان تعيين ميكند و در موارد اختلاف بين جريانهاي سياسي يا قواي سه گانه رهبري ورود ميكند، ديگر مشكلي پيش نميآيد. تن دادن به همين فرمول خيلي از مشكلات كشور را حل ميكند اما متاسفانه اين فصل الخطاب بودن را برخي از جريانهاي سياسي نميپذيرند و دچار اختلاف ميشوند.
اصل در همين باور است. بعد در حل موارد اختلافي بين جناحها ميتوان با مذاكره و گفتوگو راهحل مورد نظر را طبق شاخصها كه راهبردهاي رهبري است، حل و فصل كرد. منافع ملي و سياستهاي كلان ميتواند محور مشترك جناحها در كشور باشد. با اين حال تنها شرط موجود فصلالخطاب بودن مقام معظم رهبري است.
توانايي جامعهاي كه از يك انسجام ملي برخوردار است در برابر تهديدات بيگانه افزايش پيدا ميكند. برخوردش با مشكلات راحتتر ميشود. عبور از مشكلات سهلتر خواهد شد. وقت و انرژي جامعه صرف اختلافات نميشود بلكه در جهت پيشبرد اهداف نظام مورد استفاده قرار ميگيرد و از فشل شدن انرژي جامعه
جلوگيري ميكند.