• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3841 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۸ تير

فضاهاي متفاوت براي ديده شدن و درجا زدن

جواد طوسي منتقد سينمايي و حقوقدان

يكي از شاخص‌ترين نشانه‌هاي جامعه امروز ما در حوزه‌هاي فرهنگي و رسانه‌اي، «تكثرگرايي» است. اين وضعيت را در حجم توليدات عرصه تئاتر و سينما و انتشار رمان و مجموعه قصه و مقايسه اين رشد كمي با دهه‌هاي قبل، به وضوح مي‌بينيم. آنچه را كه نمي‌توان ناديده گرفت، انگيزه و اعتماد به نفس زياد نسل‌هاي دهه شصت و هفتاد است. گويي اين طيف در عدم ارتباط با جامعه سياست‌زده و پرتنش و ايدئولوژيك پيرامونش، به خودش پناه مي‌برد تا اثري را خلق كند و ارضا شود. اين نگاه و دنياي متكثر، وجوه مثبت و منفي گوناگون دارد. در دل اين حضور انبوه، استعدادهايي كشف و آثاري قابل اعتنا عرضه مي‌شود كه مي‌توانند حديث نفس زمانه‌شان باشند و فرم مناسب اين سال‌ها را پيشنهاد دهند. در مقايسه سينما و تئاتر طي سال‌هاي اخير شاهد افزايش سالن‌ها و تنوع در متن و شيوه‌هاي اجرايي بوده‌ايم. البته بازي افراطي با فرم و كمبود متن‌هايي كه روانشناسي عمومي و اجتماعي اين دوران پيچيده در حال گذار را دربر داشته باشد، نقاط آسيب‌پذير تئاتر معاصر ما است. شايد مخاطب جوان اين نسل‌ها و افرادي كه خود دستي بر آتش دارند، اين نگاه نقادانه نگارنده را نپذيرند و بگويند هر دوره اقتضائات خودش را دارد. مثلا از ديد آنها جامعه پر اعوجاجي كه در بطن آن زندگي مي‌كنيم، فرمگرايي و خرده‌روايت و عدول از روايت پردازي كلاسيك و متمايل شدن به موقعيت‌هاي جفنگ و هجوگويي را مي‌طلبد و اين مي‌تواند در تعارض با سليقه و ديدگاه نسل‌هاي قديمي‌تر باشد. اما به اين نكته مهم توجه داشته باشيم كه سياستگذار ناظر بر اين كثرت‌گرايي مغشوش بدش نمي‌آيد كه در اين تب تند فرماليسم و نهيليسم عنان گسيخته سر اين نسل پر انرژي ناسازگار و هويت باخته گرم باشد و هوس و مطالبات تند  و معترضانه اجتماعي نكند و رفته در مناسبات فرهنگي و درون‌گروهي خود، اختگي و سترون شدن را نوعي فضيلت بدانند. در اين آشفته‌بازار و حسابگري‌ها و تغيير قواعد بازي مي‌بينيم كه دغدغه‌ها و تعهدات اجتماعي چند نمايشنامه‌نويس و كارگردان معدود نيز كمرنگ مي‌شود و رگ خواب تماشاگر و سالن پرفروش هرچه بيشتر اهميت مي‌يابد و رقابت در اين زمينه و از قافله عقب نماندن، يك اصل مي‌شود و هرگونه نگرش اصيل و راديكال كه رئاليسم بي‌واسطه اين زمانه را به  نمايش گذارد در صافي ذهن اهل نااهل شده‌اش مي‌خشكد. به نظر مي‌رسد در اين وضعيت پراكنده كه به سينما نيز كم و بيش رخنه كرده «هر كسي كار خودش، بار خودش، آتيش به انبار خودش» را دستور كار قرار داده و قرار نيست در يك همدلي و همراهي صنفي و گروهي، اولويت‌ها و ضرورت‌ها در نظر گرفته شود تا اين فرصت‌هاي تاريخي از دست نرود و زمينه براي خلق و عرضه سندهاي زنده‌تر و پرخون‌تر اين روزگار غريب و پرماجرا فراهم شود.  از نظر مخاطب و مخاطب‌شناسي، اين گونه استنباط مي‌شود كه وضعيت تئاتر نسبت به سينما بهتر و روشن‌تر است. اكثر قريب به اتفاق سالن‌هاي كوچك و بزرگ تئاتر در همين كلانشهر بي‌در و پيكر تهران، تماشاگران پر و پيمان دارند. اين ميزانسن پررونق و چشم‌نواز باعث مي‌شود كه گروه اجراكننده در برخورد با انبوه مخاطب نتيجه كار خودش را ببيند و حس و انگيزه مضاعف پيدا كند و مسير بعدي‌اش را بهتر رقم زند. اما در چرخه توليد بي‌ضابطه سينماي ما چنين وضعيتي حاكم نيست. در طول سال به جز چند فيلم اغلب كمدي با مايه‌هاي طنز و لودگي، بقيه فيلم‌ها فروش چشمگيري ندارند. در شرايطي كه سينمادار خط مشي و تقدم و تاخر اكران عمومي را فعلا تعيين مي‌كند، سر بسياري از فيلم‌هاي مخاطب خاص بي‌كلاه مي‌ماند. در گروه «هنر و تجربه» نيز با اوضاع چندان روبه‌راهي مواجه نيستيم و يك عده فيلمساز در اين ترافيك بي‌رحمانه فقط دلشان خوش است كه آثارشان يك جايي به نمايش درمي‌آيد، ولي آيا از اين شيوه اكران پراكنده چرخشي و تك سئانسي موجي راه مي‌افتد و تنوري گرم مي‌شود؟ سقف و ظرفيت و تعداد مخاطبين اين نوع فيلم‌ها را با تماشاگران‌هاي نمايشي متعارف و آوانگارد و پست‌مدرن و... مقايسه كنيد. آيا در فضاي ناهمگون كنوني، تئاتر در گونه‌هاي مختلفش مشتري بيشتري نسبت به سينما دارد؟اگر پاسخ مثبت است، آيا لازم نيست در شيوه‌هاي توليد انتخاب مضامين و اكران فيلم‌ها و زمينه‌هاي تبليغاتي‌شان بازنگري جدي كنيم؟ مثلا پيشنهاد بنده اين است كه اتاق فكر و شوراي سياست‌گذاري گروه «هنر و تجربه» بيايد براساس اين واقعيت‌هاي موجود، گذشته و حال و آينده اين گروه و نقاط آسيب‌پذيرش را در يك نشست رسانه‌اي به طور شفاف تشريح كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون