«اينجا محل ديدار ماست» نوشته جان برجر با ترجمه فرناز حائري
نقاشي كه با چشمانش مينويسد
جان برجر را بيشتر در ايران به منتقد و نظريهپرداز نقاشي ميشناسند، دقيقتر اينكه در دهه 70 كتاب «درباره نگريستن» برجر با ترجمه فيروزه مهاجر توسط نشر آگاه منتشر شد و به دليل اصالت نگاه و جامعيت تحليل برجر به طبع خوانندگان ايراني خوش آمد، آن هم در دوراني كه كمتر متن تئوريك شاخصي در عرصه هنرهاي تجسمي در ايران منتشر ميشد. حالا نزديك به 17 سال از انتشار كتاب «درباره نگريستن» ميگذرد و اين كتاب جزو كلاسيكهاي متون نظري مربوط به نقاشي است. در اواخر دهه 80 نيز كتاب ديگر برجر با عنوان «شيوههاي نگريستن» با ترجمه غلامحسين فتحالله نوري منتشر شد اما هنوز ترجمهاي از داستانها و رمانها منتشر نشده بود تا همين اواخر كه رماني از برجر با عنوان «اينجا محل ديدار ماست» با ترجمه فرناز حائري و از سوي نشر «حرفه نويسنده» روانه بازار شده است. در رمان «اينجا محل ديدار ماست» راوي در بعدازظهر گرمي در ليسبون مادر خود را كه سالها پيش از دنيا رفته است، نشسته بر نيمكتي در پارك ميبيند. مادرش به او ميگويد: «مردهها در همان جايي كه دفن ميشوند، نميمانند...» و از اينجا سفري شگفتانگيز آغاز ميشود، از ظهري گرم در وسط ميداني در شهر ليسبون به شهر اسرارآميز و پر از تناقض ژنو و محله قديمي يهودينشين كراكو و هتلي در مادريد ميرويم. تركيبي از خاطره و تامل و مراقبه، مكثي در زمان و مكان كه كماكان جا پاي خود را در زمان حال حفظ ميكند و طعم لحظات را برجسته و ملموس ميسازد. در همين مسير به ظاهر پر پيچوخم، نشانههايي هم هست براي بازشناختن جهان داستاني نويسندهاي كه شايد بيشتر از ديگر داستاننويسان همدوره خود به اصول خود در نوشتن وفادار بوده است و به فرم و ساخت داستان توجه ويژهاي دارد و جز آن تلاش ميكند تا جهان داستاني خود را از مضامين تكرارشونده دور نگه دارد. برجر چون درك و شناخت درستي از محيط پيرامونش دارد، در پي رياكاري نيست و تنها داستان خود و دنيايي را كه به آن تعلق دارد مينويسد. او به كساني تجسم و تكلم ميبخشد كه دوستشان داشته و دلسوزشان بوده است.
اين نويسنده كه در عين حال منتقد هنري و نقاش نيز هست در هنكي لندن متولد شد. در مدرسه سنت ادوارد در آكسفورد تحصيل كرد. پدرش در جنگ جهاني اول در جبهه غربي، افسر پياده نظام بود. برجر از 1944 تا 1946 در ارتش خدمت كرد سپس به نقاشي پرداخت. در اواخر دهه 1940 چندين نمايشگاه از آثارش برپا كرد. او در تمام طول زندگي به داستان نويسي و نقاشي پرداخته است. ضمن آموزش طراحي به نوشتن نقد هنري مشغول شد. بسياري از مقاله و نقدهايش را نشريه «نيواستيتمن» به چاپ رساند. ديدگاههاي برجر در نقد و تحليل آثار هنري از همان آغاز كار، از او چهرهاي مناقشهانگيز ساخت. ديدگاههاي
جامعهشناسانه و سازش ناپذير برجر او را به يكي از مطرحترين و بانفوذترين منتقدان هنري تبديل كرده است؛ نويسندهاي كه سوزان سانتاگ او را هنرمند و متفكري برجسته خوانده است. داستانهاي كوتاه جان برجر اغلب در نشرياتي مثل «تري پني ريويو» و «نيويوركر» منتشر شدهاند. همچنين در سال 2008 برجر براي رمان «از الف تا ي» در فهرست اوليه نامزدهاي جايزه بوكر قرار گرفت. با اين همه سابقه درخشان مترجم رمان «اينجا محل ديدار ماست» در توصيف شخصياش از جان برجر و رمانش نوشته است: «آنچه مرا مجذوب جان برجر كرد، نه خيل نقدهاي موشكافانهاش از عكسها و نقاشيها بود و نه گفتههاي سوزان سونتاگ در ستايش او بلكه همين كتاب بود؛ كتاب «اينجا محل ديدار شماست.»». فرناز حائري پيش از اين مجموعه داستاني از هاروكي موراكامي با عنوان «داستانهاي تولد» و «ابرقورباغه و پاي عسلي» را ترجمه كرده بود و در سال 1986 رمان «آواي موج» يوكيو ميشيما با ترجمه دقيق او به بازار كتاب آمد.