خانههاي تاريخي و زندگي امروز
سيد احمد محيط طباطبايي
همه ميدانيم سرمايه اصلي شهر را ميراث طبيعي و ميراث فرهنگي آن شهر تشكيل ميدهد. اگر برنامهريزي براي توسعه شهري مدنظر باشد، بايد مبتني بر اين سرمايهها و ميراثها استوار شود. حال اين بخش تاريخي مورد بيتوجهي يا كمتوجهي و بيمهري در دهههاي گذشته واقع شده است و به سرعت شاهد تخريب فضاها و بناهاي قديمي و ايجاد ساختمانهاي جديد و حتي تغيير خطوط تاريخي شهر شد كه قطعا به هويت و خاطره شهر آسيب وارد كرد. در سالهاي گذشته بحث اقتصادي و اينكه حفظ و نگهداري اين بناها هيچ توجيه اقتصادي ندارد، نگاه مردم و مديريت شهري هم به سمت فراموشي اين بناها رفته بود. اما در دو دهه گذشته و به تدريج شاهد تغيير بافت اجتماعي و تغيير نگاه در مردم شديم. در اين تغيير نسلي را ميتوان مخاطب قرار داد كه جوان است و به دنبال هويت. اين نسل ميخواهد شهروند بودن و تهراني بودنش را تعريف مجدد كند. حالا اين نسل بالا آمده است و شهر مخاطب او است. اينچنين است كه خانههاي تاريخي و خانههاي قديمي در شهرها در جهت فرآيند احيا، به كاربريهاي مانند رستوران، كافه يا اقامتگاه تغيير ميكنند. حالا ما يك دگرگوني كلي را در شهرها ميبينيم. در دو دهه گذشته سرمايه اجتماعي در حوزه ميراث فرهنگي شكل گرفت و تجربههاي مختلفي كه در شهرهاي مانند كاشان، يزد و تبريز اتفاق افتاد در تهران نيز گسترش پيدا كرد. اتفاقا جوامعي كه در ايران به لحاظ فرهنگي مشهورند به افرادي كه نگاه و نگرش اقتصادي دارند، بهتر با ميراث فرهنگي مواجه شدند. مثلا معروف است كه يزديها و تبريزيها انسانهاي مقتصد و دورنگري هستند. بنابراين ميبينيم كه اين دو گروه به دليل تفكر اقتصادي، متوجه شدند كه بهرهگيري از ميراث فرهنگي براي خود و به شهرشان امر مهمي است. به اين ترتيب اماكني همچون بازار تبريز مورد توجه دوباره قرار گرفته و احيا شد و اين تغيير به تدريج به تهران هم رسيد. اما اگر بخواهيم نگاه عميقتر و دقيقتري داشته باشيم يك شهر در بخش تاريخي و حفظ آن بخش، شكلهاي مختلفي از بهرهبرداري را به دنبال دارد. اين خانهها ميتوانند خانه باشند؛ به شكلي كه مردم در آن زندگي كنند. اين فضاها ميتوانند بهرهبرداري متناسب با وضعيت معماري، پايداري و شأن تاريخي و فرهنگياش را شامل شود. در واقع نه اينكه شهر را فقط به يك ويترين تبديل كنيم براي تماشا و گردش عدهاي ديگر. اين مساله باعث ميشود زندگي در مناطق تاريخي شهر از ارزش و منزلت بالاتري برخوردار شود مانند فلورانس. نبايد فراموش كنيم كه هدف اصلي منزلت بخشي دوباره به بخش تاريخي شهرهاست. اين منزلت و توجه نكتههاي مختلفي دارد، براي مثال اگر دفتر كار، مغازه يا منزل ما در اين بخش شهر باشد از ارزش بالاتري برخوردار است و اين منزلت قطعا ارزش اقتصادي هم براي ما شامل ميشود. اين خانهها در طبقهبنديهاي گوناگوني قرار ميگيرند. يك بنا ممكن است داراي ارزشهاي هنري و معماري باشد كه قطعا احياي آن بايد به نوعي معرفي و حفاظت از آن براي عموم باشد. بعضي ساختمانها هم ممكن است داراي ارزش تاريخي و رويدادي باشند. اما فضاهايي هم هستند كه دو حالت قبل را ندارند و همچنان به صورت زندگي خانگي يا در شكل كليتر بهرهبرداريهايي صورت پذيرد كه با فضاي معماري و ويژگيهاي تاريخي و فرهنگي آن متناسب باشد. مثلا در مورد مدرسه دارالفنون به عنوان يك فضاي تاريخي، شاهديم كه در نهايت به دنبال موزه كردن آن هستند اما واقعيت اين است كه مدرسه دارالفنون بايد همچنان مدرسه باقي بماند تا نسلهاي جديد هم بتوانند ديپلم دارالفنون بگيرند؛ مانند سوربن و بسياري مدارس مهم و تاريخي در دنيا كه در طول تاريخ تغيير رفتار و تغيير كاربري ندادهاند. يك مسجد قديمي بايد همچنان يك مسجد قديمي باقي بماند. از طرف ديگر نيازهاي جديدي در شهر به وجود ميآيد. مردم به عرصه عمومي و همگاني احتياج دارند. فضاهاي عمومي كه بتوانند در آن تعامل و گفتوگو داشته باشند. حالا فضاهاي تاريخي ميتوانند اين بخش از نيازهاي شهري را براي ما پاسخگو باشند. اين فضاهاي تاريخي و قديمي مثلا براي يك كافه كه ميتواند يك پاتوق فرهنگي، اجتماعي و محلي براي تعامل شود، موثر است. اما منزل يك شخصيت تاريخي كه بايد خانه موزه باشد يا مكاني مانند دارالفنون، نبايد تبديل به كافه و مركز خدماتي اينچنين شود. بنابراين استفاده از فضاهاي تاريخي براي اتفاقاتي از اين دست هم درست است، هم غلط و بسته به نوع آن فضا و كاربري در نظر گرفته شده. بايد به اين نكته توجه داشت كه در كجاي شهر، در كدام فضا، با كدام منزلت اجتماعي و فرهنگي و با كدام رويكرد ما چنين تعريفي ميكنيم. با اين تعريف اگر كسي قرار است براي مثالها ستلي بسازد ميتواند به سراغ هتلهاي قديمي شهر كه امروز متروكه شدهاند برود. مانند هتل لاله در خيابان لالهزار با آن شاهكار معماري. جريان زندگي در قالب سكونت، تعامل، رفع نيازهاي بهداشتي آموزشي فرهنگي تا ايجاد عرصههاي عمومي براي ما مدنظر است. بالتبع همه اينها ميتوانند در كاربري جديد جهت حفظ هويت تاريخي و استمرار حيات مدني شهر موثر باشند. مهم داشتن نگاه فرهنگي به اين مساله است.