معلمربايي در خاور دور
اسدالله امرايي
«نائوكو ساعت شش و سيوچهار دقيقه بعدازظهر از كنار اتومبيل پارك شده سفيدرنگي ميگذرد. بيآنكه سايه دو نفر را داخل آن ببيند. يكي از آنها از پنجرهاي كه شيشهاش پايين آمده صدايش ميزند و سوالي ميكند. در حالي كه نفر دوم
بي صدا و عبوس مثل نينجاها از ماشين پياده ميشود.» گمشدگان ژاپني نوشته اريك في روزنامهنگار و جستارنويس فرانسوي با ترجمه محمود گودرزي در نشر افق منتشر شده است. في در كارنامه خود تجربيات قابل تاملي براي تحليل و توضيح برخي از نويسندگان و كتابهاي داستاني مورد علاقه خود دارد كه از آن جمله ميتوان به گفتوگوي او با اسماعيل كاداره نويسنده مشهور آلبانيايي و نوشتن مقالهاي درباره آثار او اشاره كرد. همچنين كافكا شناس قابلي نيز هست و مقالات و تاملاتي در باب اين نويسنده مشهور دارد. اريك في در ايران نام ناآشنايي نيست و پيش از اين تا جايي كه نگارنده به ياد دارد و مراجعه به ناشران صحت آن را تاييد كرد، يك رمان از اين نويسنده به فارسي ترجمه و منتشر شده است. ناگازاكي با ترجمه سعيده بوغيري در نشر گلآذين منتشر شد و سپس با ترجمه محمود گودرزي در نشر هيرمند. رمان گمشدگان ژاپني اثر ديگري از اين نويسنده است و گامي ديگر براي آشنايي خواننده فارسيزبان با جهان داستاني اوست. «از لحظهاي كه روزنامهنگار نوار ويديويي را روي صحنه يك ساك ورزشي نگه داشته بود، زندگي تازهاي براي مادر نائوكو تانابه آغاز شده بود. كانالهاي تلويزيوني چندينبار با او مصاحبه كردند. هر دفعه هم شوهر با ظاهري بيحال و تاييدكننده، لبخند به لب، اما بيشتر اوقات ساكت، كنارش ميايستاد. مادر در آستانه گريستن پرحرف بود. هرگز درخواستهاي مطبوعات را رد نميكرد. به خاطر دخترشان بود. زيرورو كردن زمين و زمان و جابهجا كردن كوهها كارهايي عادي به نظرش ميرسيد. حد و حدودي براي خود قائل نبود. حجب و حيايي كه در زندگي آزارش داده بود حالا خاطرهاي فراموششده بود. دخترش زنده بود و احساس مادرانهاش به اين موضوع گواهي ميداد.» رمان گمشدگان ژاپني داستان ژاپنيهايي است كه كرهايها ميربودند و به پيونگيانگ ميبردند تا از آنها ژاپني ياد بگيرند. اريك في، متولد 1963 روزنامهنگار و نويسنده پركاري است. او در قالب روايتهايي موازي سرنوشت مشترك و اسرارآميز آدمها داستانش را در شرق آسيا به تصوير ميكشد، قربانيان سياسي رژيمي منزوي اما مخوف در دهه هشتاد ميلادي، ماجراي چندين فقره آدمربايي.