همزمان با طرح موافقتها و مخالفتهاي متعدد در خصوص محدوديت سه دورهاي براي نمايندگان، برخي ناظران از انگيزههاي انتخاباتي اين طرح سخن گفته و تاكيد كردند طراحان با علم به رد آن در شوراي نگهبان اين موضوع را پيش كشيدند.
برداشت من از پيشنهاددهندگان واقعا اين نيست كه آنها به هيچ عنوان براي گرفتن ژست تبليغاتي وارد اين بحث نشدهاند، چراكه اتفاقا به لحاظ سياسي و انتخاباتي نيز اين مصوبه به ضررشان است و عوارض منفي بسياري عليه نماينده مستقر خواهد داشت.
چطور؟!
اولا تا الان، خيلي از افرادي كه ميخواستند اعلام كانديداتوري كنند، به اين تصور كه مثلا نقويحسيني در حوزه انتخابيه ورامين و پيشوا راي خوبي دارد، وارد رقابت نميشدند. اما اگر به آنها بگوييم ديگر نقويحسيني نميتواند وارد عرصه شود، قطعا فعاليت گستردهاي آغاز ميكنند كه به نفع نماينده مستقر نيست.
اين در شرايطي است كه مصوبه مجلس به تاييد شوراي نگهبان برسد. ولي با اين فرض كه اين مصوبه به دليل مغايرت با قانون اساسي رد شود، آيا نميتوان گفت كه با وجود اينكه خطري براي نمايندگان باتجربهاي كه طراح طرح هستند، نخواهد داشت، ميتواند براي آنها اين فرصت را ايجاد كند كه بگويند ما قصد كنارهگيري داشتيم، اما نشد؟
بحث اين است كه ما فاصله كمي تا انتخابات نداريم. باتوجه به اينكه اين طرحي مفصل است و فقط همين موضوع را شامل نميشود، احتمالا تصويب آن تا ارديبهشتماه سال آينده در مجلس به طول ميانجامد و بعد از آن هم بايد مثلا تا خردادماه منتظر اعلامنظر شوراي نگهبان باشيم. اين يعني رقباي نمايندگان فعلي حدود 4 ماه فرصت دارند كه عليه آنها تبليغات كنند و ميدان را از نمايندگان فعلي بگيرند. ضمن آنكه هر نمايندهاي سرتيمهايي در محلات، كوچه و خيابان و اصناف دارد و وقتي گفته شود فلان نماينده ديگر قادر به حضور در عرصه انتخابات نيست، خواهناخواه اين سرتيمها را از دست ميدهد و جداكردن مجدد آنها از كانديداهاي جديد كار آساني نخواهد بود، چراكه به هر حال به يكديگر قول و قرار ميدهند. اينكه بعد از آن، به آنها بگوييم دوباره برگرديد، دشوار خواهد بود و بعيد نيست، نپذيرند و بگويند ما ديگر كارمان را آغاز كردهايم.
اما اگر آن نمايندگان بدانند كه قرار نيست مصوبه به تاييد شوراي نگهبان برسد، احتمالا اين فضاي حوزههاي انتخابيه را نيز مديريت ميكنند.
اينطور نيست. فكر ميكنم اين نگاهي بدبينانه به موضوع است.
به نظر شما اين طرح مغاير قانون اساسي نيست؟
اين برداشت من است و قطعي نيست، چراكه در گذشته نيز بارها پيش آمده كه فكر ميكرديم شوراي نگهبان با فلان مصوبه مخالفت ميكند، اما چنين نشد. هماكنون نيز ميان بسياري از همكاران باسابقه مجلس در اين خصوص كه آيا اين مصوبه ايراد قانوني دارد يا نه، اختلافنظرهايي در برداشت قانون اساسي وجود داشت. درواقع عدهاي ميگفتند مغايرتي وجود ندارد، چراكه گفته شده كه شرايط انتخابشوندگان را قانون تعيين كند و اين اقدام هم به نحوي تعيين آن شروط است. مجلس حق دارد اين شرايط را تعيين كند. من واقعا فكر نميكنم عدهاي بهدنبال اين بودهاند كه محبوبيتشان را ارتقا دهند. آقاي تابش كه جزو طراحان است، 5 دوره نماينده بوده و هر دوره هم راي بالايي در حوزه انتخابيهاش داشته است.
البته، اتفاقا آقاي تابش در انتخابات مجلس دهم بيشترين درصد آراي موافق را در سراسر كشور داشت.
همينطور است. بنابراين ميبينيم كه نگران رايآوري خود نيست كه بخواهد از اين طريق مثلا ميزان محبوبيت خود را در منطقه افزايش دهد. ضمن آنكه نميتوانيم، پيشبيني كنيم كه شوراي نگهبان اين مصوبه را تاييد ميكند يا نه. شما اگر همين امروز سايتهاي محلي حوزه انتخابيه بنده را ببينيد، ميبينيد كه همه رقبا جشن گرفتهاند كه نقويحسيني رفت، تمام شد و اين حرفها.
شما سالها سخنگوي كميسيون مهم امنيت ملي و سياست خارجي بوديد و به ياد داريم كه در مواردي، نظر كميسيون را بنا به وظيفه به نظرات شخصي خود اولويت دادهايد. اكنون هم به نظر ميرسد چنين باشد، چراكه اگر اشتباه نكنم مخالف اين مصوبه هستيد.
بله، برداشت من از قانون اساسي اين است كه اين مصوبه مغايرتهايي با قانون دارد، چراكه قانون اساسي ميگويد شرايط انتخابشونده، انتخابكننده و همچنين محدوديت جغرافيايي حوزه انتخابيه را قانون تعيين ميكند. استدلال موافقان اين است كه اين محدوديت نيز از جمله شرايط انتخابشوندگان است و مجلس ميتواند ورود كند اما به نظر بنده، محدوديت دوره انتخاباتي از جمله اين شرايط نيست. آن شرايط شامل سن، مدرك تحصيلي، محل سكونت و مواردي از اين دست ميشود. ممكن است مردم بخواهند 10 دوره پياپي به يك نماينده راي دهند.
علاوه بر آن، اگر قانون اساسي معتقد به اعمال محدوديت ادوار نمايندگي بود، همچون آنچه در مورد رياستجمهوري داريم، به صراحت اعلام ميشد. در مورد رياستجمهوري گفته شده كه آن فرد ميتواند براي يك دوره انتخاب شود و انتخابش براي دوره بعد هم بلامانع است، اما در دوره سوم منع شده است. اما در مورد نمايندگي مجلس چنين بحثي نداريم.
در اين مصوبه جديد هم تاكيد طراحان بر 3 دوره متوالي است؟
بله، يعني نمايندگان پس از دوره سوم، ديگر نميتوانند وارد رقابت شوند مگر اينكه يك دوره وقفه بيندازند. همچنين اگر كسي در گذشته 3 دوره يا حتي بيشتر در مجلس حضور داشته، از اين به بعد تنها ميتواند در 3 دوره متوالي ديگر وارد رقابت شود.
بعضي ديگر از مخالفان بر همين عدد 3 دوره اشاره ميكنند و اين عدد را نيز محل مناقشه ميدانند كه چرا 2 يا 4 دوره نباشد. ضمن آنكه قانون بازنشستگي در كشور ما، حداقل زمان براي بازنشستگي را 20 سال در نظر گرفته است. با اين قانون جديد بازنشستگي نمايندگان، ميتواند به 12 سال يعني 8 سال كمتر از حداقل مدنظر قانون بازنشستگي تنزل يابد.
در مورد اينكه چرا گفتهاند، 3 دوره كه نميدانم چرا چنين شده است. (باخنده) شايد ميخواستند نقويحسيني را كه 3 دوره نماينده بودند، حذف كنند. نقويحسيني و كريميقدوسي و ...
اما فارغ از شوخي معتقدم طراحان طرح چنين ديدگاهي نداشتهاند و به دنبال حذف افرادي خاص نبودند. فكر ميكنم حسن نيت داشتهاند كه از همه نخبگان استفاده شود.
قطعا همينطور است و هدف از اين سوالات نيز آن است كه احيانا نكتهاي پنهان و ناگفته نماند. با اين حال، اما همين حذف افراد خاص نيز مهم است. مساله اين است كه نقويحسيني بهطور خاص قابل جايگزيني نيست و مثلا اصولگرايان مجلس از اين جهت با مشكل روبهرو ميشوند. چنانكه شايد در مورد علي مطهري و بسياري ديگر از نمايندگان نيز چنين باشد.
فكر ميكنم، همينطور است و اگر افراد باتجربه كنار گذاشته شوند، به مشكل برميخوريم. ضمن آنكه كار مجلس با دولت و ديگر بخشها متفاوت است. كار دولت نيازمند چابكي و جواني است. اما مجلس اتفاقا نيازمند تجربه است و مجلس نبايد از نمايندگاني كه 3 دوره در مجلس است، به قانون اساسي اشراف پيدا كرده و ساختار را ميشناسد، محروم بماند. مجلس نيازمند اين افراد است.
بنابراين راي منفي به اين طرح دادهايد؟
اجازه ميدهيد كه نگويم.
البته، مخاطبان قطعا از متن گفتوگو متوجه خواهند شد.
ممنونم.