نمايندگان در جريان بررسي طرح استاني شدن انتخابات مجلس با تصويب پيشنهادي براي فعاليت نمايندگان مجلس، سقف محدوديت سه دورهاي ايجاد كردند. همزمان برخي نمايندگان نيز اين مصوبه را مغاير قانون اساسي ميدانند. نظر شما چيست؟
واقعيت اين است كه قصد داشتم در اين رابطه اخطار قانون اساسي بدهم، اما فرصت بيان آن پيش نيامد. به عنوان مثال يكي از ايرادها اين است كه به هر حال، نمايندگي مجلس نيز شغل محسوب ميشود و اين در حالي است كه قانون اساسي صراحت دارد كه شغل افراد بايد از هرگونه تعرض مصون باشد و لازمه تحقق اين مصونيت نيز ميتواند همين بحث عدم ايجاد محدوديت زماني باشد. از طرفي قانون اساسي تاكيد دارد كه نحوه برگزاري انتخابات را قانون مشخص ميكند. حال آنكه قانون شرايط انتخابشوندگان را مشخص كرده، نه لزوما دوره زماني حضور نمايندگان در عرصه خدمت.
همچنين دلايلي از جمله بحث حقوق شهروندي و اينكه قانون اجازه نميدهد، انتخاب شهروندان محدود شود، ضمن آنكه اين مصوبه با اصل شايستگي نيز در تعارض است، چراكه اگر كسي واقعا شايسته است، نبايد محروم شود. درواقع از آنجا كه مردم به اعتبار اينكه آن نمايندگان شايستگي خود را در چندين نوبت بروز دادهاند، به شايستگيشان باور دارند، نبايد از حق انتخاب مجدد شايستگان محروم شوند. با اين حساب، به نظر ميرسد باتوجه به صحنه سياست در كشور اين مصوبه به نحوي خلاف اصل شايستگي است. اصلي كه هم در بعضي قوانين آمده، هم رهبري بر آن تاكيد كردهاند و علاوه بر اينها، يكي از اصول اساسي در منطق مديريت كشور است.
بحث ديگري كه برخي نمايندگان مخالف مطرح ميكنند، اين است كه بعضي طراحان طرح با علم بر مغايرت اين مصوبه با قانون اساسي و احتمال رد آن در شوراي نگهبان، اين موضوع را دنبال كردند تا در شرايطي كه ميدانند محدوديت سه دورهاي محقق نميشود، به نحوي براي خود به عنوان موافقان طرح تبليغات انتخاباتي كنند و در نهايت نيز بگويند كه آنها ميخواستند كنارهگيري كنند، اما شوراي نگهبان مخالفت كرده است.
امروز يكي از مسائلي كه در مباحث انتخاباتي داريم، همين است كه گاهي افراد شايسته از امكان انتخاب شدن محروم ميمانند و در غياب و خلأ اين افراد شايسته، ممكن است بعضي افراد نالايق با فريب افكار عمومي يا استفاده از تبليغات كذايي وارد عرصه شوند. بنابراين تركيب دو موضوع و رويكرد بسيار مهم يعني عدم ايجاد محدوديت براي كانديداها و از ديگر سو حزبي كردن انتخابات كمك ميكند كه مردم به سمت شايستهگزيني حركت كنند و بهطور نسبي از آن فضاي آشفته تبليغات براي تشخيص صلاحيت افراد فاصله بگيرند.
احيانا نمايندگان بخصوص باتجربهترهايي كه بهواسطه سالها حضور در مجلس، به خوبي با نحوه كار شوراي نگهبان نيز آشنا هستند، حدس نميزدند كه اين مصوبه با مخالفت شوراي نگهبان روبهرو شود؟
فضاي مجلس پنجاه پنجاه بود. درواقع در ابتدا كمي فضا منفي بود، اما وقتي برخي نمايندگان همچون آقاي تابش كه خودش مشمول اين قانون شده و در صورت تاييد نهايي از حضور در ادوار بعد انتخابات محروم ميشود، در موافقت با اين پيشنهاد نطق كرد و از چندين نفر از نمايندگان ادوار كه در جمع طراحان هستند، نام برد عملا باعث شد كه نگاه عمومي مجلس تا حدودي تغيير كند و همين صحبتها، فضاي صحن را به سمت موافقت با اين مصوبه ترغيب و تحريك كرد و در نهايت هم اين پيشنهاد به تصويب رسيد. شايد هم در لحظه رايگيري كه فضايي هيجاني ايجاد كردند، حدس نميزدند كه اين مصوبه راي بياورد.
آيا باتوجه به اينكه سقف در نظر گرفته شده، بسيار كمتر از سن بازنشستگي در كشور است و همچنين ديگر ايرادهاي قانوني كه اشاره شد، امكان تاييد اين مصوبه در شوراي نگهبان وجود دارد؟ آيا منظورتان از ايجاد فضاي هيجاني در زمان رايگيري اين است كه احيانا برخي نمايندگان متوجه اين ايرادها و احتمال رد مصوبه در شوراي نگهبان نبودند يا اينكه فكر ميكنند وظيفهاي در اين رابطه ندارند و طبيعتا اگر ايرادي باشد، شوراي نگهبان مخالفت خواهد كرد؟
فكر ميكنم نمايندگان توجه چنداني به نظر و رويكرد شوراي نگهبان در اين خصوص نداشتند. علاوه بر آن، حتي اگر شوراي نگهبان هم مصوبه را رد كند، قاعدتا ايرادها بايد مجددا در مجلس رفع و رجوع شود.
با اين حال، پيشبيني شما از سرنوشت اين مصوبه در شوراي نگهبان چيست؟
فكر ميكنم مصوبه رد خواهد شد و امكان رفع ايرادها در مجلس نيز ميسر نخواهد بود.
فكر نميكنيد عدم حضور افراد باتجربه در ادوار بعد مشكلساز شود؟
ساز و كار و فرآيند كار مجلس بايد متحول شود تا بهويژه نمايندگان دوره اولي پيش از آغاز به كارشان در مجلس، با فرآيند قانونگذاري و كار مجلس و شوراي نگهبان آشنايي بهتري پيدا كنند. متاسفانه اين خلأ در هيچ يك از ادوار دهگانه مرتفع نشده كه طبيعتا در صورت تحقق اين مهم تاحدودي آن خلأ ناشي از عدم حضور باتجربهترها در مجلس جبران ميشود.