فرزندان نوروز و قنات
نيوشا طبيبي
نياكان ما در انتخاب زمان آغاز سال نو ايراني، كاري بينظير كردهاند. نميدانم بايد گفت كه آنها انتخاب كردهاند يا دستي الهي و فرازميني دركار بوده؟ چرا هيچ ملت ديگري مثل ما ايرانيها و مللي كه در حوزه فرهنگي ما قرار دارند، چنين ظرافتي در انتخاب وقت آغاز سال نوي خود به كار نبردهاند؟ چرا آغاز سال نو در بيشتر جهان بر اساس ساعتي قراردادي و تقويمي مصنوعي است؟ به تاريخ بلند سرزمين مادري كه نگاه ميكنيم، دستي پنهاني و فرازميني را در حفظ اين خاك، عيان ميبينيم. عجيب نيست كه از پس هزاران هجوم خونين و استيلاي گاه به گاه و البته موقت دشمنان بر خاك مقدس ايران، باز هم تمدن ما سرفرازانه جوانه زده و باليده و اقصي نقاط جهان را از فرهنگ متعالي خود متنعم كرده؟
شايد نوروز رازي باشد از اين ماندگاري تاريخي. روزي كه از پس زمستان سر ميرسد و شور پيدايش دوباره زندگي، زمين را در بر ميگيرد و ايرانيان نيز به پاس اين حيات دوباره، جشن ميگيرند و زندگي نويني آغاز ميكنند. گذشته را - هر چه بوده - به باد ميسپارند و براي شروعي دوباره با اميد و نشاط همراه بهار ميشوند و بر سر سفره نوروزي براي خود و خانواده و ميهن آرزوي سلامتي و بركت و بهروزي ميكنند.نوروز درس بزرگ نياكان ماست. همانها كه با اميد به رويش دوباره، بيخستگي و يأس تلاش كردند تا سنگ بناي تمدن بي نظيري را بگذارند كه ما ميراثدار آن هستيم. قناتها نشانه آشكاري از اين اميد به آينده و تلاش براي بهروزي است. كاري است كارستان. نماد عزم جزم ايرانيان و اراده آنان. اگر به هر دليل چند سده را به خود مشغول بوديم و از حركت عقب مانديم، بارديگر نوروز ميهن فرارسيده و اكنون نشانههاي متعددي از رويش دوباره آشكار ميشود. نبايد اميد به آينده را از دست داد. نبايد تسليم كساني شد كه ميخواهند نا اميدمان كنند. ما فرزندان نوروز هستيم. ما فرزندان بناكنندگان قناتها و پايهگذاران تمدني عظيم كه پايه در مهرباني و فرهنگ و زندگي دارد هستيم. ما مفتخريم به اينكه در طول حيات طولاني خود نه ديوانه تروريست آدمكشي پروراندهايم و نه نسلكشي كردهايم و نه به بهانه برتري نژادي به ديگران تاختهايم. اين نوروز آرزو كنيم كه ميهن در سال جديد بيش از پيش جلو برود، مشكلات و گرفتاريها و دشمني دشمنان از سر ملت كم بشود. فقط به آرزو و دعا بسنده نكنيم هر يك به سهم خود در اصلاح وضع و ارتقاي زندگي ملي بكوشيم.وقت تحويل سال ايراني، بر پايه رويدادي طبيعي گذاشته شده است. لحظهاي كه خورشيد به نقطه اعتدال بهاري ميشود و شب و روز در تمامي كره زمين مساوي ميشوند. اين تقديس آفريدگار و آفرينش اوست و پر از معاني لطيف و مهرآميز براي اهل تعمق و تفكر.