فردوسي در موزه ايران
فريدون مجلسي
اين روزها به مناسبت زادروز فردوسي همه جا صحبت از اوست.
به ياد تابلويي افتادم در موزه هنر ايروان كه نام آن توجه ما را جلب كرد. فردوسي و تقديم شاهنامه به سلطان
محمود.
اينكه چنان صحنهاي وجود داشته يا نه، مورد بحث و ترديد كارشناسان است.
برخي مستدل و برخي به دليل اينكه نميخواهند سلطان ترك را در آفرينش شاهنامه سهيم بدانند و حتي ابياتي از شاهنامه را كه در اين باره است، مجعول ميدانند.
البته سلطان محمود را بايد وارث ساماني و پادشاه ايران ناميد. فرخي سيستاني نيز او را بدين عنوان ميخواند.
سلطان محمود نسل سوم نظاميان تركي بود كه توسط سلاطين ساماني به خدمت گرفته ميشدند و مطابق معمول وقتي از سلطان قويتر شدند.
محمود فرزند سبكتكين فرمانده افسران شاهي جاي شاه را گرفت.
محمود نسل سوم افسران درباري بود و زبان ديوانياش فارسي و زبان نظامياش تركي بود.
خواه داستان تقديم شاهنامه به او حقيقت داشته يا نداشته باشد در اينكه سلطان محمود با وجود خشونت سربازي و رفتار ستيزهگرانه به زبان و شعر فارسي عشق ميورزيد و در دربارش از شاعران بسيار حمايت ميشد، ترديدي نيست.
نكته مهم اين است كه بر خلاف سلجوقيان كه متكي به پشتيباني قبيلهاي و تركان غُز بودند كه هنوز بازماندگانشان در خراسان هستند،نظاميان ساماني از جمله سبكتكين به صورت انفردي استخدام شده بودند و از همبستگي و حمايت قبيلهاي برخوردار نبودند به همين دليل خيلي زود به زبان و فرهنگ مشترك فارسي گرويدند. نقاشي موزه ارمنستان با اينكه تاثيراتي از نقاشي فرنگي گرفته بيشتر رنگ ايراني دارد حتي نقش و نگار فرشهاي ايراني به نقشهاي امروزي
ميماند.
فردوسي نقاش هم به فرض تحويل اثر به سلطان محمود براي مرحله اتمام كار بسيار جوان به نظر ميرسد.
باري به موجب ابياتي در باب تقديم اثر كه در شاهنامههاي قديمي آمده است يا در آن جاي دادهاند، نقاش ارمني نيز با تأثيرپذيري از روايت رايج در ميان ايرانيان آن را آفريده و عرضه كرده و نشان از تأثيرگذاري فرهنگي فردوسي دارد كه لابد براي هنرمند ارجمند بوده است.