• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4374 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲ خرداد

تناقض‌هاي عصر جديد

كيوان كثيريان

ترديدي نيست كه شوهاي استعداديابي در سراسر دنيا از پرطرفدارترين برنامه‌هاي تلويزيوني هستند. فرصتي براي كشف مهارت‌ها و استعدادهاي ناديده و ديده شدن آنها كه كسي شانسي براي به ‌چشم آمدنشان متصور نبود از شعارهاي معمول اين گونه برنامه‌هاست. در فراسوي مرزهاي ما، ساخت و اجراي اين برنامه‌ها سابقه زيادي دارد. امريكا به عنوان كشوري كه مدعي است سرزمين فرصت‌هاست، پر است از چنين برنامه‌هايي به همراه داوران، مخاطبان انبوه، هنرنمايي مدعيان را مي‌بينند و راي مي‌دهند و سرنوشت آدم‌ها را عوض مي‌كنند. هر كس روي استيج اين برنامه‌ها مي‌آيد به دليل آمار خيلي بالاي بينندگان، بسيار ديده مي‌شود و چه بسا بي‌آنكه به مراحل بالاتر صعود كند، موفق مي‌شود به بازار صنعت سرگرم‌سازي راه پيدا كند. انگيزه اغلب كساني كه در چنين برنامه‌هايي شركت مي‌كنند، ديده شدن است و بر اين عقيده‌اند كه تاكنون حق‌شان را از زندگي نگرفته‌اند و استعداد و قريحه و هنري دارند كه فرصت ابراز و عرضه‌اش را نيافته‌اند. اين برنامه مي‌شود همان حلقه مفقوده و فرصت گمشده كه قرار است آن خلأ را پر كند. آنچه به اين گونه برنامه‌ها قدرت مي‌دهد، مخاطب بالا و تاثير عيني در شهرت افراد و البته موفقيت شركت‌كنندگان با استعداد است همچنين وجود نمونه‌هايي كه به واسطه حضور در برنامه يا موفقيت در آن پله‌هاي ترقي را به سرعت طي كرده‌اند. در اين برنامه‌ها، رسيدن زودهنگام كسي به اوج در شرايطي ميسر است كه او حتما واجد استعداد يا مهارت فوق‌العاده‌اي باشد و در بازار آن حوزه، خريداران بالقوه بسيار داشته باشد. صدالبته برگزاركنندگان چنين پروژه‌هايي براي اغلب شركت‌كنندگان، سناريوهاي حساب شده و جذاب طراحي مي‌كنند تا ضمن حس‌برانگيزي و افزودن بار دراماتيك، مقدمات شهرت و محبوبيت شركت‌كنندگان صاحب قابليت و مهارت نيز فراهم شود. با اين حساب به راحتي مي‌شود پاي چنين برنامه‌هايي ميخكوب شد و حتي اشك ريخت. در برنامه‌هاي اينچنيني به چند نكته‌ بسيار توجه مي‌شود، يكي الهام‌بخش بودن شركت‌كننده براي ديگران است و ديگر اينكه او چقدر مصمم است، رويايش را به فعليت برساند و سوم آنكه چقدر خلاق و اورژينال است. اينكه يك شركت‌كننده چقدر پتانسيل دارد تبديل به يك چهره محبوب شود، چقدر مي‌تواند با مهارت و خلاقيتش همه را شگفت‌زده كند، چقدر قابليت و قدرت نفوذ ميان عامه مردم را دارد و چقدر در آينده مي‌تواند براي قشري از مردم الگو باشد يا اميدوارشان كند در اين شوها بسيار اهميت دارد. اينكه چه ويژگي در يك فرد وجود دارد كه او را از بقيه متمايز مي‌كند به تنهايي مهم نيست، مهم اين است كه اين ويژگي فقط ذاتي است يا با خلاقيت و ممارست تبديل به مهارت ويژه‌اي شده است. مثلا كسي كه 3 تا دست دارد به خودي خود صاحب فضيلتي نيست. مهم آن است كه با اين 3 دست چه كار خارق‌العاده‌اي مي‌تواند انجام دهد. خلاصه كلام اينكه شوهاي استعداديابي بستري براي «نمايش اراده» است؛ حتي از نوع نمايشي و ساختگي‌اش. مثلا يك زن فربه و مسن كه تصميم گرفته به روياي جواني‌اش جامه عمل بپوشاند و خواننده شود يا يك جوان بيمار و در شرف معلوليت كه خوب ويولن مي‌نوازد، يا گروه كودكان خياباني كه يكي جمعشان كرده و حركات آكروباتيك انجام مي‌دهند، يا يك كارتن‌خواب كه تصميم گرفته استعدادش در استندآپ ‌كمدي را به بوته آزمايش بگذارد، يا يك بيمار سرطاني كه با حركات آكروباتيك به برنامه آمده، بيشتر مورد توجه داوران قرار مي‌گيرند تا مثلا كسي كه با گربه‌اش حركات بامزه مي‌كند و او را مي‌رقصاند. احساسات و واكنش‌هاي داوران هم با اهداف كلان برنامه متناسب است و قضاوت آنان هم البته كاملا بر اين اساس تنظيم شده است؛ الهام‌بخش بودن، مهارت ويژه، خلاقيت، رويا داشتن و اراده. ايرادي كه گاه به اين برنامه‌ها وارد مي‌كنند، مقايسه آدم‌هاي با مهارت‌ها و استعدادهاي كاملا متفاوت با يكديگر است. مثلا يك خواننده پاپ، يك بازيگر، يك خواننده اپرا، يك تردست، يك استندآپ كمدين، يك نوازنده، يك گروه آكروبات، يك جادوگر و يك ورزشكار با هم رقابت مي‌كنند و اين مي‌تواند از ايرادهاي برنامه تلقي شود. درحالي‌ كه به گمانم اصولا اين برنامه‌ها بر اساس ميزان رضايت مردم، توانايي سرگرم‌سازي، توانايي محبوب شدن، توانايي شگفت‌زده كردن و البته ميزان مهارت فرد طراحي شده و نهايتا هم اقبال مردم مشخص مي‌كند كه چه كسي مي‌تواند در ماركت پرسود اما پيچيده اينترتيمنت و سرگرم‌سازي موفق باشد. نمونه‌هاي خارجي مشهور را همه مي‌شناسيم. مهم‌ترين‌شان «امريكن گاتز تلنت»، «امريكن آيدل»، «دِ ويس» و... هستند كه البته در خيلي از كشورها بازسازي شده‌اند يا شعبه دارند. اما دو سه‌ سالي است كه اين شوها در ايران هم جدي‌تر گرفته شده است. جدا از برخي كافه‌ها و برنامه‌هاي خصوصي، از نمونه‌هاي تلويزيوني و رسمي مي‌شود به «شب‌كوك» اشاره كرد كه به علاقه‌مندان خوانندگي اختصاص داشت، «خنداننده‌شو» كه مخصوص استندآپ كمدي بود و حالا «ستاره‌ساز» كه مختص فوتبال است و «عصر جديد» كه دقيقا و عينا با مدل برنامه «امريكن گاتز تلنت» طراحي شده است. «عصر جديد» را بايد به عنوان جدي‌ترين حركت در ايران در زمينه شو استعداديابي عمومي تلقي كرد. در ايران خودمان ميليون‌ها نفر هستند كه درست يا غلط معتقدند استعدادهاي ويژه دارند، هنرها و مهارت‌هاي ويژه دارند، حق‌شان را نگرفته‌اند، در جاي واقعي شان قرار نگرفته‌اند، صداي‌شان از خيلي خواننده‌ها بهتر است، داستان زندگي‌شان اگر فيلم شود جهان را تكان مي‌دهد، اگر فرصت ديده شدن داشته باشند زندگي‌شان زير و رو مي‌شود، فقط با چند دقيقه فرصت هنرنمايي، همه را شگفت‌زده مي‌كنند و... «عصر جديد» كه قرار است فرصتي براي اينها فراهم كند به هر حال در شروع، نااميد كننده به نظر نمي‌رسد اما در همين آغاز بايد پاسخ سوالات مهمي را براي خودش روشن كند: آيا واقعا خلاقيت براي داوران عصر جديد مهم است؟ آيا نگاه‌شان به ويزگي و مهارت درست است؟ آيا تلقي‌شان از سخت‌گيري صحيح است يا به ژست نزديك است؟ آيا از نظر داوران صرفا ويژگي خدادادي مي‌تواند فضيلت محسوب شود؟ مثلا آيا كسي كه اشيا به بدنش مي‌چسبد بايد ۴ چراغ سفيد بگيرد؟ آيا اين يك توانايي است؟ او قرار است در برنامه آينده چه كند؟ كشف استعدادهاي آدم‌هاي معمولي چقدر اهميت دارد؟ آيا كسي كه با يك دست 10 استكان را بر‌مي‌دارد خلاق است؟ الهام‌بخش است؟ چرا ۴ چراغ سفيد مي‌گيرد؟ دفعه بعد قرار است چه ‌كار كند؟ مطمئنا اگر برنامه داوران خلاق‌تري داشت به او پيشنهاد مي‌كردند، وارد عرصه استندآپ كمدي شود و او را در اين مسير جديد ياري مي‌كردند. كسي كه در يك مقدمه گفتاري دو سه دقيقه‌اي 10 تا خنده از مخاطب مي‌گيرد و بعد 10 تا استكان را با يك دست حمل مي‌كند، استعدادش در كدام زمينه است؟ آيا حالا بايد برود تمرين كند كه دفعه بعد ۱۰ استكان را به ۱۲ تا تبديل كند؟ يا توسط اين برنامه در مسير ديگري قرار گيرد و به سمت استندآپ كمدي هدايت شود؟ مگر قرار نبود اينجا محل كشف استعدادها باشد؟ آيا واكنش‌ها و استدلال‌هاي برخي داوران متناسب با اهداف‌ كلان برنامه است؟ آيا گاه تناقض‌هاي آشكار ندارد؟ آيا داوران از برخي اتفاق‌ها بي‌خودي شگفت‌زده نمي‌شوند؟ آيا گاه بي‌جهت فردي را كوچك يا بزرگ نمي‌كنند؟ آيا اساسا اين برنامه، اهداف كلان جدي دارد؟ جز حمايت‌هاي گاه و بي‌گاه اسپانسر برنامه از برخي شركت‌كنندگان، آيا در شرايط نرمال، ديده‌ شدن آدم‌ها در اين برنامه اصولا مي‌تواند، راه ورودشان را به صنعت سرگرمي هموار كند؟ و مهم‌تر از آن آيا اصولا كشور ما صنعت سرگرمي دارد كه برنامه كشف استعداد داشته باشد؟!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون