• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4391 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۷ خرداد

محمدباقر قاليباف از «جوانان انقلابي» براي كانديداتوري در انتخابات مجلس دعوت كرد

در تمناي « تَكرار»

سيد ميلاد علوي| محمدباقر قاليباف آخرين شهردار اصولگرا و البته آخرين رييس دستگاه مديريت شهري تهران است كه توانست سال‌ها رياست بدون مزاحم را تجربه كند، دوراني كه او آن را «پرافتخار» مي‌خواند و براي اثبات ادعايش به گزارش سال 87 «سايت انتخاب برترين شهرداران جهان» اشاره مي‌كند. او كه در جريان دوره‌هاي نهم، دهم و يازدهم طعم شكست در انتخابات را چشيده، تقريبا دو سالي است كه راه و منش خود را از متحدان سنتي‌اش جدا كرده و دم از «نو اصولگرايي» مي‌زند. او روزها روزه سكوت گرفته بود و نامش را از سرتيتر خبرها پايين كشيده بود اما گويي سردار دوباره عزم ميدان رزم كرده است.

قاليباف و نواصولگرايي‌اش هرگز به مذاق متحدان سنتي او خوش نيامدند. قاليباف كه با 3 شكست در انتخابات‌هاي رياست‌جمهوري در كنار محسن رضايي از با تجربگان در اين حوزه به شمار مي‌روند، درست به همان ميزان كه به روند اتفاقات رخ‌ داده در درون جريان اصولگرايي منتقد است از لزوم طرحي نو در قالي كهنه اصولگرايان سخن به ميان مي‌آورد. او اين ‌بار در اقدامي كه آخرين نمونه‌اش در سپهر سياست ايران به سيدمحمد خاتمي بازمي‌گردد در پيامي ويديويي عمده حاميان خود به ويژه جوانان را هدف قرار داده و آنان را به روزگاري نو نويد مي‌دهد در «مجلسي نو». مجلسي كه گويا سردار ديروز عزم تصاحبش را كرده، سوداي بازگشت در ذهن دارد، بازگشت پيروزمندانه يك شكست خورده!

پيام يك اصولگراي تمام عيار آن هم از جنس سردارش براي جوانان، موضوعي نيست كه در اين جريان سياسي همواره قابل يافت باشد ولي اين مهم با اظهارات پيشين قاليباف همخواني كافي دارد. او كه گفته بود:«بنده به نواصولگرايي معتقدم. نواصولگرايي به اين معني نيست كه از اصول رجعت كنيم. ما بايد به اصول و باورهاي انقلاب پايبند و در هدف‌گذاري، روش و ابزار متحول شويم. كار بايد به مردم واگذار شود. جوان‌ها بايد در صحنه‌ها حضور يابند. اصولگرايي يك جريان سياسي و رويكرد نيست بلكه يك نگرش است. نو اصولگرايي مسير درستي است كه بايد در آن حركت كنيم» نشان داده كه قصد تغيير در ذهن دارد، تغييري كه شايد نتيجه‌اش چيزي جز طناب پوسيده اصولگرايان و شكست براي او باشد.

خداحافظي با سنتي‌ها

حساب قاليباف و اصولگرايان درست از زمان كنار كشيدن او به سود سيدابراهيم رييسي، قاضي‌القضات امروز و نامزد ديروز انتخابات رياست‌جمهوري از هم جدا شد. آنچه در ظاهر اتفاق افتاد، تفاهم در جريان اصولگرا براي رقابت يك كانديدا با حسن روحاني، كانديداي مستقر و پيروز رييس‌جمهور دوازدهم بود ولي پشت ‌پرده همواره متفاوت‌تر از آن چيزي است كه به ذهن خطور مي‌كند. اينكه پشت‌ پرده اين جريان سياسي چه مواردي گذشته شايد هرگز مشخص نشود ولي عيان، گلايه‌هاي شهردار سابق تهران از ماجراي خداحافظي خود با ميدان رقابت و حضور رييسي به عنوان رقيب اصلي روحاني در صحنه است.

قاليباف آن دوران معتقد بود كه در مقابل روحاني و اسحاق جهانگيري، خوش درخشيده و بهتر از هم‌جناحي خود توانسته به نقاط ضعف دولت يازدهم اشاره كند. موضوعي كه گويا در ميان اصولگرايان خريداري نداشت و در نهايت راي آنها، حضور رييسي و خداحافظي قاليباف بود. سردار پيش‌تر درباره اين موضوع گفته بود كه «كمپين اصولگرايي اشتباهي بود. وقتي رييس‌جمهور مستقر وجود دارد و يك انتخابات ميان‌دوره‌اي در حال برگزاري است چرا از جناح مقابل دو نفر بايد حضور پيدا كنند؟ آن هم با اين استدلال كه تا هفته آخر حضور داشته باشند تا مشخص شود، وضع كدام يك بهتر است يا به عبارت ديگر تا هفته آخر با خودتان رقابت كنيد و هفته آخر با رقيب اصلي. آيا اين موضوع ضرورتي داشت؟ اينها اشكالات جدي در حوزه برنامه‌ريزي و الفباي كار سياسي است.»

قاليباف صراحتا كنار رفتنش از ميدان رقابت با استناد به نظرسنجي‌هاي اصولگرايان را اقدامي اشتباه دانسته و معتقد است كه دوران انتخابات، اصل، ايستادگي بهتر مقابل رقيب است و بس. او در همين زمينه گفته بود كه «آيا اصل را بايد اين موضوع قرار دهيم كه كدام يك از اين دو نفر با رقيب بهتر مبارزه مي‌كنند يا آنكه ميان خودشان چه وضعيتي دارند؟ يعني زمان نظرسنجي بايد بگوييم بين اين دو نفر كدام يك برتر است يا اينكه از جامعه سوال كنيم كدام يك از اين دو نفر در برابر آقاي روحاني بهتر رأي مي‌آورد؟ قطعا هر كدام كه قدرت رقابت بيشتري با رقيب دارد بايد بماند». او كه گويي ديگر خود را جزو اصولگرايان سنتي نمي‌داند از افشاگري عليه اين جريان نيز خودداري نكرده و گفته «يك آقايي كه من به ايشان ارادت دارم، گفت مانيفست اصولگرايي را ما نوشته‌ايم و هيچ‌كس حق تغيير آن را ندارد، شما در اين فضا مي‌خواهيد، كار حزبي كنيد؟ اين يعني همه در خانه‌هاي‌تان بنشينيد تا براي‌تان تصميم بگيريم! مردم اين حرف را از ما قبول مي‌كنند؟»

همين دلخوري‌ها و دل‌زدگي‌هاي سردار، او را به كناري راند و در نهايت به تشكيل جرياني در قالب «نواصولگرايي» منجر شد. جرياني كه دو سالگي خود را مي‌گذراند ولي در عمل نه به خواسته‌هايش رسيده و نه آنچنان كه بايد و شايد به جرياني مقبول ميان اصولگرايان بدل شده است. دليل اين موضوع اشتباهات ساختاري قاليباف و حاميانش است يا عدم تمايل جامعه به جريان‌هاي اينچنيني موضوع ديگري است ولي همه اين موارد در كنار مي‌تواند، خبر از رقيبي نو براي اصلاح‌طلبان و البته اصولگرايان سنتي دهد، رقيبي كه شكست بسيار چشيده و احتمالا تجربه‌ها اندوخته است.

در مسير بهارستان

بي‌گمان اصلاح‌طلبان در ارتباط با بدنه جوان جامعه و قشر دانشگاهي كشور توفيقات بسياري داشته‌اند به طوري كه عمده تحليل‌گران راي اين قشر را، نه تمام و كمال، به نام اصلاح‌طلبان و كانديداهاي اين جريان مي‌زنند. اين مدعا شايد در روزگاري كه تحليل‌ها خبر از كاهش اميد مردم به انتخابات و ريزش سبد راي اصلاح‌طلبان مي‌دهد، بزرگ به نظر برسد ولي رخدادهاي انتخابات‌هاي گذشته در دسترس است و تكرار آنها ممكن. قشر جوان جامعه و رغبت آنان به اصلاح‌طلبان قابل انكار نيست و اصولگرايان به اين مهم واقفند و از اين رو شهردار روزهاي نه چندان دور و نه چندان نزديك تهران در نخستين پيام ويديويي خود كه به كليدواژه سبز رنگ «مجلس نو» مزين شده بود مستقيما اين قشر را هدف قرار داد و خواستار حضور آنان در صحنه براي تصاحب بهارستان و تغيير ساختار مجلس شد.

او در اين پيام ويديويي كه از رسانه‌هاي اصولگرايي كه در روزهاي انتخابات رياست‌جمهوري 96 از لزوم كناره‌گيري‌اش از انتخابات به سود رييسي كه آن روزها «سيد مظلومان» نامش نهاده بودند، سخن به ميان مي‌آوردند، به صورت گسترده انتشار يافته، از جوانان مي‌خواهد يا خود وارد ميدان رقابت شوند يا شايستگان را به اين مسير سوق دهند. او البته براي اين مهم به شاخص‌هايي اشاره مي‌كند كه در پايگاه اينترنتي‌اش منتشر شده و از لزوم همخواني معرفي‌شدگان با اين معيارها سخن به ميان مي‌آورد. معيارهايي كه در 3 دسته «معيارهاي عمومي، باورهاي انقلابي و مقبوليت مردمي» خلاصه شده و عملا نكته خاصي جز همان‌ها كه اصولگرايان در سال‌هاي اخير به زبان آورده‌اند در ذهن نمي‌پروراند.

اينكه قاليباف از پاستور به سوي بهارستان كوچ كرده و احتمالا قصد رياست فراكسيوني مثال آنچه كه حميدرضا حاجي‌بابايي يا محمدرضا عارف انجام دادند، دارد موضوعي دور از ذهن نيست به ويژه آنكه شنيده‌ها حاكي از عدم حضور علي لاريجاني و رفقايش در مجلس يازدهم دارد و اين يعني بهارستاني بدون رييس از پيش تعيين شده و فرصتي براي كسب يك پيروزي براي مردي كه گويي مهر شكست بر كارنامه‌اش سنگيني مي‌كند. انتصاب رييسي و رياست او بر قوه ‌قضاييه گويي بر قاليبافي كه سال‌ها در سوداي رياست بوده، گران گذشته و او حالا به جاي پاستور پا در مسيري مي‌گذارد كه حداقل در ابتدايش(ورود به مجلس) براي قاليباف شيرين خواهد بود مگر آنكه كامش با ناكامي در رسيدن به پرقدرت‌ترين كرسي پارلمان تلخ شود.

و باز هم تغيير ژست

قاليباف را درست به همان ميزان كه با طعنه‌هاي «گاز انبري» روحاني در جريان مناظرات انتخاباتي 92 و 96 به خاطر مي‌آوريم، مي‌توان با تغيير موضع‌هاي انتخاباتي‌اش شناخت. تغيير موضع‌هايي كه سبب شد، برخي او را «زينت‌الانتخابات» اصولگرايان بنامند و از روزهاي پرشكست قاليباف در آينده سخن به ميان آورند. قاليباف كه در سال 84 در قامت يك تكنوكرات روشنفكر و با پوستري متفاوت‌تر از روال معمول اصولگرايان و با شعار «زندگي خوب، برازنده هر ايراني» پا در گود رقابت گذاشت بعد از عدم حمايت از سوي اصولگرايان و كنار گذاشته شدن توسط آنان به بهانه حضور محمود احمدي‌نژاد، در سال 92 و در جريان نخستين انتخابات بعد از اتفاقات رخ‌ داده در سال 88 با شعارهاي آزادي‌خواهانه وارد ميدان رقابت شد و شايد به همين دليل از كوي دانشگاه و دانشجويان گفت ولي در نهايت در برابر دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي چاره‌اي جز تسليم نداشت. دو انتخابات رياست‌جمهوري و دو شكست موجب تغيير موضع سه ‌باره قاليباف شد و سال 96 با شعار 96 درصدي‌ها عليه 4 درصدي‌ها و ژست‌هاي عدالت‌خواهانه وارد انتخابات شد ولي باز هم با عدم اقبال اصولگرايان مثال آنچه در 84 رخ داد با تمام گلايه‌هايش به سود رييسي كنار رفت تا وقت تغيير اين استراتژي هم فرا رسيده باشد.

بازگشت به سمت جوانان و سخن گفتن مستقيم به صورت پيام ويديويي با آنان و كنار زدن رسانه‌هايي نزديك به خود همچون «صبح نو» حاكي از عمل به عادت هميشگي توسط سرداري است كه مي‌داند بعد از 3 شكست در انتخابات رياست‌جمهوري احتمالا ديگر بختي براي ورود به پاستور نخواهد داشت و از اين رو به كرسي‌اي مي‌انديشد كه اصولگرايي متفاوت‌تر از آنچه در تعريف كلاسيك اين جريان بگنجد، سال‌ها رياستش را برعهده داشت و 4 سال تلاش اصلاح‌طلبان براي كنار زدن او نيز بي‌نتيجه مانده است.

هنوز حدود 8 ماه تا دوم اسفند ماه و انتخابات مجلس شوراي اسلامي فرصت باقي است و اظهارنظر قطعي درباره آينده سياسي مردي كه هم سوداي رياست در ذهن دارد و هم خواهان رهبري جريان اصولگرايان است، ساده نيست. مشخص نيست، قاليبافي كه از به‌ كار بردن جمله ميرحسين موسوي محصور در انتخابات ارديبهشت ماه هم ابايي نداشت 8 ماه آينده خود وارد ميدان رقابت شود يا در واپسين ماه‌هاي دهه پنجم زندگي‌اش قصد سايه‌نشيني و هدايت يك جريان را كرده باشد، سايه‌نشيني براي سرداري كه در نوجواني جنگ را به چشم ديده، در جواني «كف خيابان‌ها» بوده و ميانسالي رداي مصلحت‌انديشي نظام را به تن كرده، ساده نخواهد بود مگر آنكه شكست‌هاي پي در پي انتخاباتي، بي‌توجهي‌هاي اصولگرايان و عدم اقبال‌هاي مردمي، او را به سمت رياست معنوي سوق داده باشد، رياستي كه شايد روزگاري نه چندان نزديك با يك پيام ويديويي سرنوشت انتخابات را تعيين كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون