• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4449 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۵ شهريور

هزينه‌هاي برد- برد

سيدعلي ميرفتاح

فراموش نكنيم كه «مردم چرا به حسن روحاني راي دادند؟» خصوصا در دور اگر دوم يادتان باشد، اقبال مجدد مردم به روحاني بيشتر از اين جهت بود كه او و وزير امور خارجه‌اش، آداب گفت‌وگو با دنيا را – حتي آداب گفت‌وگو با دشمن را – بلدند، در اين خصوص صاحب تجربه‌اند و مي‌توانند از طريق ديپلماسي احقاق حق كنند و جلوي جنگ و تحريم و بحران را بگيرند، براي مردم رفاه بياورند و سرعت رشد و توسعه را بالا ببرند. در دور اول هم مدعاي روحاني اين بود كه «هم سانتريفيوژ بچرخد و هم چرخ زندگي مردم.» لذا در هر دو دوره راي مردم به حسن روحاني، معني‌دار بود و همه نهادهاي قدرت اين پيام واضح و روشن را از اكثريت مردم گرفتند كه «ما خواهان صلح و گفت‌وگو و مدارا و اصلاحيم.» البته در عمل عزم دولت فسخ شد و آنچنانكه توقع مي‌رفت، حتي آنچنانكه خود دولت پيش‌بيني كرده بود...

تلاش‌هاي ديپلماتيكش ثمر نداد. آن روزي كه ظريف را امريكايي‌ها تحريم كرده بودند، منتقدان سفت و سخت دولت تكه‌هايي از فيلم تبليغاتي روحاني را روي گوشي‌هاي موبايل دست به دست مي‌كردند كه در آن روحاني حريفانش را شسته بود و روي بند پهن كرده بود. لابد در فضاي مجازي ديده‌ايد كه روحاني با صداي گرفته به رقبايش مي‌گويد: «شما بلديد با دنيا حرف بزنيد؟ شما ديپلماسي بلديد؟...» پيداست كه اين درشت‌گويي روحاني به جان رقبايش گران آمده، مترصد موقعيتي بوده‌اند تا تلافي كنند و آن جمله كذايي «آب و صابون بياوريم تا...» را به گوينده‌اش برگردانند. اين رفت و برگشت‌ها احتمالا تا زماني كه روحاني بر مصدر كار است، ادامه دارد، اما از اين دعوا چنين مي‌شود فهميد كه روحاني نه‌تنها نتوانست با رقباي داخلي‌اش معامله برد – برد بكند، بلكه گفت‌وگوي برد – بردش با جهان نيز در عمل به اگر نه به باخت – باخت به خنس خورد. بخشي از اين باخت به گردن ترامپ و ايران‌ستيزان كاخ سفيد است. اتفاقا زبان‌نفهمي ترامپ براي مردم قابل درك است، براي همين با طيب‌خاطر، از «مقاومت در برابر زياده‌خواهي امريكا» استقبال كردند و تحريم ها را تاب آوردند اما مقاومت منافاتي با گفت‌وگو ندارد و هيچ عاقلي روحاني و ظريف را از ديپلماسي منع نمي‌كند. البته عكس‌العمل‌هاي شديد و غليظ منتقدان روحاني به ما مي‌فهماند كه كماكان سمبه رقيبان دولت پرزور است و دولت و وزارت خارجه در اين زمينه فعال مايشاء نيستند و تا قبل از رسيدن به ميز اصلي مذاكره از هزاران مانع و رادع بايد بگذرند. تصور روحاني اين بود كه براي مذاكره با غرب گرفتن اذن رهبري كفايت مي‌كند و همين كه ولي فقيه با اصل گفت‌وگو مخالفت نكند، بقيه نهادهاي قدرت نيز موافق مي‌شوند و چوب لاي چرخ مذاكره نمي‌گذارند. روحاني از مذاكره برد – برد با جهان حرف ‌زد اما در داخل خواسته و ناخواسته بر طبل برد – باخت كوبيد. درست يا غلط بسياري از نيروهاي قدرتمند داخلي موفقيت برجام را شكست خود – بعضي‌ها شكست آرمان‌هاي خود، بعضي‌ها هم شكست حضور سياسي خود – تلقي كردند. اينكه مي‌بينيد امروز زبان منتقدان بر دولت درازتر از سابق است و دائما ملامتش مي‌كنند، دليلش همين است كه مي‌خواهند جبران مافات كنند و قدري از تلخي باخت انتخاباتي – ديپلماتيكشان را بكاهند. درست است كه برجام را امريكايي‌ها خراب كردند و عملا اين ترامپ بود كه مذاكره را به بن‌بست كشاند، اما كيست كه نداند بخش قابل اعتنايي از برجام را رقباي روحاني بر هم زدند و هر جا كه دست‌شان رسيد، رشته‌هاي ظريف را پنبه كردند. الان هم اگر دولت دوباره همان راه را برود، شك نكنيد كه در فرجامش به همين بن‌بست برجامي مي‌رسد و عملا نه در خارج به پيروزي مي‌رسد و نه در داخل مردم و نهادهاي مقتدر را راضي مي‌كند. رييس‌جمهور امروز باز هم از مذاكره صحبت كرده و براي حل ديپلماتيك و بحران فعلي چند جمله طلايي به زبان آورده. از جمله اينكه رسما براي دوست و دشمن سيگنال مذاكره فرستاده. سيگنالي كه رسانه‌هاي دنيا آن را گرفتندو با آب و تاب منتشرش كردند خيلي هم خوب. مردم هم همين را مي‌خواهند و مذاكره را به هر راه‌حل ديگري ترجيح مي‌دهند. اما از همين امروز صداهاي مخالف هم بالا رفته و منتقدان دولت شروع كرده‌اند به خط و نشان كشيدن. اين خط و نشان‌ها گواهي مي‌دهند كه روحاني قبل از رسيدن به پاي ميز مذاكره با امريكا، بايد دل رقبايش را نرم كند و هزينه داخلي مذاكره را پايين بياورد – لااقل هزينه مذاكره نكردن را براي رقبايش بالا ببرد. در ابتداي هزاره سوم، همه روساي دنيا، در سازمان ملل عكس يادگاري گرفتند. در آن عكس جاي جمهوري اسلامي (رييس‌جمهور وقت، سيد محمد خاتمي) خالي است، دليلش خاطرتان باشد اين بود كه رييس‌جمهور ما از روبه‌رو شدن با كلينتون اكراه داشت و نگران بود كه سلام و عليكش با او دردسرساز شود و بي‌جهت گرفتارش كند. بي‌ربط هم فكر نكرده بود. خاتمي با اينكه با كلينتون دست نداد و احوالپرسي نكرد، ملامت شنيد و تخطئه‌اش كردند. تو خود قياس كن كه اگر سر ميز مذاكره مي‌نشست چه بلايي سرش مي‌آوردند. اين سناريو براي حسن روحاني هم قابل اجراست. ضمن اينكه تجربه مكالمه تلفني او با باراك اوباما هنوز فراموش‌مان نشده... حتي اگر استدلال كنيم كه روحاني مجاز به چنين مكالمه يا ملاقاتي بوده يا هست، (نظير استدلال باهنر در برنامه تلويزيوني مقابل مجري ضد برجامي) باز هم منتقدان كوتاه نخواهند آمد و از تمام توان‌شان براي ضايع كردن برجام استفاده خواهند كرد... چند روز پيش بزرگواري در انتقاد از دستگاه ديپلماسي كشور در همين «اعتماد» نوشت كه وزارت خارجه به جاي تمركز بيش از حد بر برجام بايد روي مذاكرات منطقه‌اي انرژي بيشتري مي‌گذاشت و عربستان سعودي و امارات را از صرافت دشمني با برجام و همراهي‌شان با اسراييل مي‌انداخت. اين انتقاد دلسوزانه قابل تامل است. من مي‌خواهم به انتقاد نكته ديگري بيفزايم و بگويم نه‌تنها دولت در گفت‌وگوهاي منطقه‌اي كم‌كاري كرد بلكه در داخل نيز، درشت‌گويي و طعنه و تسخر و متلك‌پراني و ضايع كردن رقيب را جايگزين گفت‌وگو كرد. مردم به اين جهت دكتر حسن روحاني را در دولت دوازدهم برگزيدند كه اولا حقوقدان و گفت‌وگوكننده بود، ثانيا دعواهاي جناحي را در كارنامه نداشت. در عمل اما هم خودش و هم اطرافيانش طوعا و كرها وارد دعواهاي سياسي- جناحي با رقبا شدند و درصدد تحقير و تخفيف منتقدان خود برآمدند. طرف مقابل هم البته بيكار ننشسته به اندازه خودش تحقير و تخفيف كرده. خصوصا حالا كه دولت گير و گرفتاري زياد دارد، منكوبش مي‌كنند و در رسانه‌ها عيوبش را مي‌شمارند و... با همه اين حرف‌ها هنوز دير نشده و دولت مي‌تواند مقدم بر برد – برد بين‌المللي براي برد – برد داخلي برنامه بريزد و گفت‌وگوهاي استراتژيك را سامان ببخشد. اگرنه، دير نخواهد بود كه تجربه نه‌چندان شيرين برجام را مجددا از سر بگذرانيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون