بولتون؛ مشاور پرهزينه
مهدي ذاكريان
سياست خارجه دولت ايالات متحده امريكا هيچگاه متكي بر شخص نبود و نيست. ما در امريكا با يك سيستم مواجه هستيم. دونالد ترامپ، رييسجمهور امريكا از زماني كه زمام امور در كاخ سفيد را بر عهده گرفت، علاقهمند بود كه اين سيستم را به سليقهها و ديدگاههاي شخصي خودش متمايل كند. به همين دليل او تلاش كرد تا ساختار سياست خارجي امريكا را در موضوعاتي مانند برجام، پيمان آب و هوايي پاريس، سازمان تجارت جهاني و امثال اينها ترجيح داد تا بر مبناي سلايق شخصي خودش عمل كند. در مورد همه روساي جمهوري امريكا، ساختار حاكم و سيستم قدرت به شكلي عمل ميكند كه سليقه شخصي روساي جمهور به مباني و ارزشهاي جامعه امريكايي نزديك شود. ترامپ از ميان مباني سياست داخلي و خارجي، تلاش كرد روي مباني و اصولي دست بگذارد كه روساي جمهوري پيش از او كمتر به آن توجه كرده بودند. در شرايطي كه روساي جمهور پيشين امريكا بيشتر بر مسائلي مانند جهاني شدن، دموكراسيگستري، حمايت از حقوق بشر، حمايت از محيط زيست، روابط تجاري آزاد با همه كشورها، فناوريهاي نو و امثال اينها تاكيد ميكردند، ترامپ انگشت خود را به سمت عظمت، قدرت و اعتبار امريكا نشانه گرفت. در همين راستا تعدادي بودند كه همعقيده و همفكر او بودند. از جمله كساني كه در اين مسير هدف مشتركي را با ترامپ دنبال ميكرد، جان بولتون بود كه به دنبال قدرت فراگير و سلطه امريكا در نظام بينالملل، مهار قدرتهاي سركش در مقابل نظم امريكايي، حمايت از متحدين مانند اسراييل، سوريه و امارات متحده عربي، به حاشيه راندن سازمانهاي بينالمللي و چندجانبه مانند سازمان ملل و نهادهاي زيرمجموعه آن بود. اما نحوه اجراي اين اهداف در طول 17 ماه گذشته به محل اختلاف ميان ترامپ و بولتون تبديل شد. ترامپ متوجه شد كه براي رسيدن به اهدافي كه بولتون در نظر دارد، بايد هزينههاي هنگفتي پرداخت كند. نوع نگاه بولتون ميتوانست منجر به يك يا چند جنگ شود، در برابر ترامپ كه با نگاه تجاري و كاسبكارانه شخصي وارد سياست شدهباشد، آمادگي روياروييهاي پرهزينه، جنگ و اقداماتي كه مستلزم درگيري سخت باشد را نداشت. اين اختلاف نظر باعث شد كه در تعارض با جان بولتون قرار بگيرد. دونالد ترامپ در پيامي كه در مورد پذيرش استعفا يا اخراج جان بولتون در شبكههاي اجتماعي منتشر كرد هم تاكيد كرد كه در بسياري موارد با پيشنهاد بولتون مخالفت جدي و اختلاف نظر عمده داشته است و به همين دليل به همكاري او با دولتش خاتمه داده است. انتخاب بولتون تاكتيكي بود كه ترامپ به كار گرفت.
در واقع بولتون بخشي از راهبرد كلي ترامپ نبود، بلكه از وجود او براي افزايش فشار مقطعي بر كشورهايي مانند كره شمالي، افغانستان، سوريه، ايران و نهادهايي مانند سازمان ملل متحد و اتحاديه اروپا و كشورهاي عضوش استفاده ميكرد. ترامپ تلاش كرد با تهديد بولتون، طرفهاي مقابل به كف خواستههاي خودش كه مطالباتي آرامتر و متعادلتر از بولتون بود، رضايت بدهند. در واقع ترامپ علاقهمند بود با استفاده از كارت جان بولتون و خواستههاي حداكثري و افراطي او، بتواند نظرات رهبران سياسي ديگر را براي نزديكي با مطالبات متعادلتر خودش جلب بكند. جمهوري اسلامي ايران كه يكي از اهداف سياست خارجي فشار حداكثري امريكا در دوران ترامپ بود، واكنش درستي به تغيير اخير در دولت امريكا نشان داده است. رييسجمهور اسلامي ايران حسن روحاني، تاكيد كرده است كه عوض كردن جنگطلبان در مقامهاي داخلي امريكا، خواستهاي ايران را تامين نميكند، بلكه خواست ايران به شكل ثابت لغو تحريمها و بازگشت به برجام است. وزير امورخارجه جمهوري اسلامي ايران هم در واكنشي حساب شده تاكيد كرد كه ايران در امور داخلي ايالات متحده امريكا دخالت نميكند. مساله مشخص ايران با افراد در دولت ترامپ نيست، بلكه خواست ايران تبعيت امريكا از قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد و رعايت توافق چندجانبه با ايران است. تفاوتي نميكند چه كسي در مقام مشاور امنيت ملي يا حتي رياستجمهوري امريكا باشد، خواست تهران، رعايت تعهدات و قواعد بينالمللي در برخورد با ايران است. بولتون، يك تاكتيك براي ترامپ بود و هيچگاه قرار نبود تا در مدار همكاري دايمي با ترامپ قرار گيرد. مانند بسياري از افراد ديگر در دولت ترامپ كه به صورت موقتي، به عنوان يك تاكتيك سياسي در اطراف او قرار گرفتند و به سرعت جايگاه خود را از دست دادند، بولتون هم چنين نقشي را بازي كرد. جان بولتون با وجود تمام اقدامات و اظهارنظرات تند و افراطياش، فردي ديوانه و غيرمنطقي، بلكه سياستمداري باهوش است كه مسائل حاكم بر نظام بينالملل را به خوبي ميشناسد اما بر مبناي دركش از منافع ملي امريكا رويكردي تهاجمي و سختگيرانه دارد. بولتون را ميتوان از متفكران سياسي و حقوقي برجسته امريكا دانست كه نوع نگاهش به سياست و مسائل بينالمللي بر مبناي رئاليسم تهاجمي است. كنار گذاشتن بولتون به معناي وقوع انقلاب در دولت ترامپ نيست. استراتژي ترامپ بدون حضور جان بولتون تغييري نخواهد كرد و نميتوان انتظار داشت كه سياست خارجي امريكا در پروندههايي مانند ايران تغيير عمدهاي كند. كنار گذاشتن بولتون پيامي مشخص براي ديگر مقامهاي دولت ترامپ دارد تا از اقدامات مستقل پرهيز كنند و بيش از پيش با نظرات و سلايق شخص رييسجمهور هماهنگ باشند. سهشنبه شب، مايك پمپئو، وزير خارجه ايالات متحده امريكا با مطرح كردن سخناني در كنار وزير خزانهداري دولت ترامپ تاكيد كرد كه دولت امريكا آماده است بدون هيچ پيششرطي با مقامهاي ايران ديدار و به يك توافق دست پيدا كند. اين اظهارات از سوي وزير خارجهاي مطرح ميشود كه چندي پيش، شخصا 12 شرط براي توافق با ايران مطرح كردهبود، اين نشان ميدهد كه وزراي دولت ترامپ، پيام اخراج بولتون، مبني بر خودداري از اقدامات فردي و سليقهاي را دريافت كرده و متوجه شدهاند كه بايد براساس دستورات و خواستههاي رييسجمهور اقدام كنند، نه بر اساس يافتههاي سازمانهاي تحت مديريتشان يا سليقههاي شخصي خودشان.