گفتمان خارجي و داخلي
علياكبر قاضي زاده٭
اين مذاكره نفسگير و پردستانداز، اگر به جايي هم نميرسيد، دستكم يك پيامد مثبت داشت: چند دهه تبليغ اهل غرب عليه ايران و ايراني از اعتبار افتاد. نشان داديم اگر فرصت دهند، چهره ديگري هم ميتوان از اين مردم سراغ كرد. اغراق نميكنم، حكومت بيشتر كشورهايي كه با نمايندگان كشور ما دور ميز نشستند، در اين دو قرن اخير، پيشينه دلگرمكنندهاي در ارتباط با ما ندارند. فهرست 1+5 را مرور كنيد. كدامشان با ما عادلانه تا كردهاند؟ كدامشان در فكر ارتباط سالم و عادلانه با ما بودهاند؟ حتي اگر اين مذاكرات طولاني به جايي نميرسيد، نشان داديم هم منطق و هم لياقت پيش بردن چنين چانهزني طولاني را با شايستگي داريم. در اين سالهاي طولاني كه اين مذاكرات آغاز شد و ادامه يافت، آنچه جاي تامل دارد، غيبت رسانههاي داخلي و به تبع آن مردم ما در ورود به اين رويداد مهم وطني و جهاني بود. ميشد به ياري حضور رسانهها، بازار داد و ستد فكري در اين زمينه را به سود منافع ملي و عمومي رونق داد. روشن است كه صاحبنظران هر وقت لازم بوده، مشورتهايي دادهاند. حضور افكار عمومي اما، به يقين هم پشتوانه و فضاي عموميتري در جامعه ايجاد ميكرد و هم ميشد از بازتاب افكار عمومي در برابر بيگانگان بهتر سود برد. خيلي برازنده ما نيست كه مردم از فضاهاي سفيد ميان سطرهاي نظر مخالفان داخلي دولت و تبليغات دشمنانه معارضان هميشگي خارجي، آگاهيهايي از آن مجادلهها و اين توافق به دست آورند. تعامل و گفتمان با دنيا؛ به خصوص با سركردگان جامعه جهاني چنان كه آمد تصميم و رويكردي مفيد براي كشور ما است. كاش اين روند در داخل هم دنبال شود. نتيجه مذاكره و آينده آن هرچه باشد، حضور آگاهانه و همدلي همهجانبه مردم در همه دنيا پشتوانه بينظيري براي دولتها در تعاملات با ديگر كشورها
به شمار ميآيد. در تاريخ معاصر ما، كمتر پيش آمده است كه پيوند ميان مردم و بدنه اجرايي چنين الزامآور باشد. برخلاف آنچه به نظر ميآيد، اهميت همراهي مردم و كارگزاران دولتي، در دوران پس از رفع تحريمها، حساستر و بيشتر از دوران تحريمهاست. به دلايلي كشور ما، بيش از هر زمان ديگر نياز به ساختن و رسيدگي به نيازهاي عمومي و فوري جامعه دارد. برخلاف كساني كه در هر زمينه براي مطبوعات و رسانهها نقش اول قايل ميشوند، تصور ميكنم چنين فضاي همكاري و تفاهم، به بردباري و آيندهنگري تمامي مردم نياز دارد. در بزنگاههاي مهم، هر وقت به مردم امكان، فرصت و بخت حضور و نقشپذيري در عرصه منافع ملي داده شده است، مسوولان در اين عرصهها موفقتر عمل كردهاند. بپذيريم كه توان و لياقت كشور ما بسيار فراتر از داشتههاي كنوني ما است. از افتخارات كهنه شده بگذريم. دستكم در دو قرن اخير، با همه مقاومتها و مشكلاتي كه پيش رو داشتيم، در عرصههايي توفيق كسب كردهايم كه حتي سرزمينهاي مدعي توسعه، هنوز نرسيدهاند. نخستين مدارس عالي، نخستين فعاليتهاي رسانهاي، آزاديهاي مدني و... در اين منطقه را، ما به وجود آورديم. اكنون هم ترديد دارم در ميان كشورهاي همسطح، مردمي با سطح فرهيختگي مردم ما بتوان سراغ كرد. به اين تواناييها و قابليتها بايد مجال بهرهگيري داد. روشنفكران دلسوز جامعه انتظار دارند پس از توجه به بهبود شرايط حضور ما در جامعه جهاني، لزوم توجه به جامعه دروني احساس شود.
٭ روزنامهنگار