چشيدن طعم وقت
سيد محمد بهشتي٭
«دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند/ وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند» (حافظ)
وقت مفهومي بسيار عميق نزد ما ايرانيان است كه مرزهاي تقويمي زمان، روزها و شبها و ماهها و سالهايي كه پشت هم و بيهيچ امتياز و اتفاقي آمده و رفته، ميدرد و موقعيتي فراموشنشدني و بيتكرار را در زندگي ما رقم ميزند. به همين خاطر است كه «وقت» و «بخت» در فارسي مقارن است.
اما «وقت» محصول شانس و تصادف نيست؛ وقت «دريافتني» است و ازقضا در ظلمانيترين شبها و آن زمانهايي كه اصلا انتظار گشايشي نداريم پيش ميآيد كه اگر غنيمت بدانيمش آب حياتبخشي خواهد شد و زندگيمان را متحول خواهد كرد. ولي چرا بخت و وقت در روزگار خسران و زيانديدگي و در ظلمت شب به سراغمان ميآيد؟
رجوع به گذشته نشان ميدهد كه نقاط عطف شكوفايي تاريخ و فرهنگ ما معمولا پس از دورهاي از قبض و سختي رخ داده است؛ شايد از بارزترين مصاديق يسرهايي (آساني) كه پس از عسرها (سختي) ميآيد تاريخ ايران باشد. علتش هم اين است كه ثمره تيرگي و تلخكامياي كه جامعه در اين دوران تجربه ميكند تشنگي و
حال طلبي است كه او را بيش از پيش به سوي يافتن آب حيات ميراند. ما در همه ايام در جستوجوي آبيم ولي طبيعتا آن زمان كه تشنهايم و با حال عطش در جستوجوي آب برميآييم آن را زودتر مييابيم.
براي ديدن ثمرههاي مطلوب اين تشنگي و عطش البته نيازي نبود كه تا رسيدن به توافق صبر كنيم. خود روند مذاكرات و تلاشهاي جامعه ايراني در به ثمر رسيدن آن يكي از نشانهها بود. در واقع توافق به كيفيتي كه شاهدش بوديم محصول احوال جامعهاي است كه در تمناي گشايش است؛ جامعهاي كه بازيگران شايستهاش را به ميدان فرستاده و از آنان خواسته كه با حفظ عزت و براي دفاع از منافع ايران به صحنه بروند.
مذاكراتي كه دو دستاورد مهم داشت؛ يكي اينكه اهميت جهاني جامعه ايراني را به يادش آورد. فرصت مذاكرات همچون لحظاتي بود كه پرده از پيش روي ما كنار رفت و جامعه ما بيپردهتر متوجه حساسيت جايگاه خود در جهان شد؛ اينكه ايران يكي از هفت طرف مذاكرهكننده و شايد مهمترين طرف آن بود كه آمده بود گره مشكلاتش را با عقل و منطق و نه با چنگ و دندان و فرياد كشيدن باز كند.
از سوي ديگر به جامعه جهاني نشان داد كه رفتار زورگويانه و تحقيرآميز با ايران كاري از پيش نخواهد برد چراكه ايرانيان هر دشوارياي را براي پرهيز از تحقير شدن تحمل ميكنند و از تحقير بيزارند. در واقع ايرانيان اهل مذاكره و گفتوگو و منطقاند و آمادگي دارند در شرايط همتراز با جهان وارد گفتوگو شوند. اين دستاوردها دستاوردهاي كمي نيست و چه بسا در سرنوشت جامعه ما مهمتر و موثرتر از بندهاي توافقشده باشد. رسيدن به توافق معنياش برگشتن به خانه نخست و جايي كه يك دهه پيش بوديم نيست؛ اين شايد كورترين گرهي بود كه در اين 35 سال موفق به حل آن شديم. اعتماد به نفس بازيافته كمك خواهد كرد درهاي بسته زيادي كه پيش روي ما هست و شايد روزگاري خود را عاجز از باز كردن آن ميدانستيم و يا از روي ضعف
اعتماد به نفس بر آن بوديم كه با فرياد زدن بازشان كنيم اكنون با تدبير و تعقل باز كنيم. جامعه ما اگر اين عطش را سرمايهاش بداند فرصت پيشآمده را به «وقت» تبديل خواهد كرد و نقطه عطف ديگري در تاريخ رقم خواهد زد.
درياست مجلس او درياب وقت و درياب
هان اي زيان رسيده وقت تجارت آمد (حافظ)
٭معاون پژوهشگاه ميراث فرهنگي