هم صدايي سوپرانقلابيها با براندازان
اتاق فكر براندازان خارجنشين تلاش براي بيثباتي جمهوري اسلامي را در دستور كار قرار داده است و سوپرانقلابيهاي داخل كشور و برخي واصولگرايان
به دنبال ناكارآمد جلوه دادن و بيثباتي دولت هستند
مهدي بيكاوغلي
ريشه حملات اخير به دولت، را در كدام محافل و تاريكخانهها بايد جستوجو كرد؟ آيا آنگونه كه برخي رسانههاي اصولگرا ادعا ميكنند، اين موضوع به ناهماهنگيهاي دروني كابينه مرتبط است يا اينكه ريشه حملات هماهنگ روزهاي اخير به چهرههاي تاثيرگذار كابينه را بايد در سهمخواهي افزونتر برخي طيفهاي جريان راست مرتبط دانست؟ اينكه طي روزهاي اخير، رسانههاي مرتبط با نواصولگرايان مدام در آتش اختلاف در كابينه ميدمند و ادعاي استعفاي برخی چهره های اثر گذار کابینه از رییس جمهور گرفته تا سایر ارکان کابینه را در بوق و كرنا ميكنند در راستاي دستيابي به كدام هدف است؟ اين پرسشها، بخشي از ابهاماتي است كه اين روزها در فضاي سياسي كشور جريان يافته و لازم است در خصوص آن روشنگري شود تا مردم بدانند در پشت پرده رخدادها در يكي از حساسترين برهههاي كشور چه ميگذرد. بر خلاف فضاسازيهاي اخير نه تنها در بطن نظام تصميمسازيهاي دولت، اختلافات بنياديني وجود ندارد، بلكه مجموعه كابينه تلاش ميكنند مهمترين وعده رييسجمهور كه حل مشكلات اقتصادي و معيشتي كشور است را در كنار ساير وعدههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي محقق كنند.
از سوي ديگر دولت با اجراي ايده وفاق تلاش كرده سهمي براي همه جريانات سياسي در كابينه در نظر گرفته شود. پايش «اعتماد» از 19وزير كابينه (به جز وزراي دفاع و اطلاعات) نشان ميدهد اصولگرايان 7 وزير، اعتدالگرايان 5 وزير و اصلاحطلبان هم 5سهم از كليت كابينه را در اختيار گرفتهاند. از 5وزير اصلاحطلب كابينه همتي هم به عنوان عضو كارگزاران سازندگي از قطار كابينه پياده شد تا سهم اصلاحطلبان به 4وزير كاهش يابد! از 7وزير اصولگرا 3وزير از طيف نواصولگرا و جريان نزديك به قاليباف و 4وزير ديگر هم از وزراي دولت سيزدهم هستند. با يك چنين توازني در كابينه مشخص نيست چرا جريان راست، همچنان بر طبل سهمخواهيهاي بيشتر ميكوبند؟ القاي وجود اختلاف دركابينه بدون هيچ سند و مدركي نشان ميدهد كه تندروها بخشهاي اثر گذار و قدرتمند كابينه را هدف قرار ميدهند تا به زعم خود دولت را ناكارآمد و بيثبات نشان دهند.
برداشت اول: اتاق فكر راديكالها و ايده بيثباتسازي دولت
يكي از ابهامات جدي كه ماههاي اخير براي بسياري از تحليلگران ايجاد شده، چرايي همنوايي مواضع اتاق فكر سوپر انقلابيهاي داخل كشور با اتاق فكر براندازان خارج است! تحليلگران معتقدند اين دو طيف سياسي، نقاط اشتراك بسياري دارند. اتاق فكر براندازان خارجنشين تلاش براي بيثباتي جمهوري اسلامي را در دستور كار قرار داده است و سوپرانقلابيهاي داخل كشور و برخي نو اصولگرايان به دنبال ناكارآمد جلوه دادن و بيثباتي دولت هستند! حيرتانگيز اينكه هر دو جريان از يك روش و متد براي نيل به هدف خود بهره ميجويند. انتشار اخبار كذب، فيك نيوزها، هشتگسازي و... رويكرد مشتركي است كه اين دو طيف (براندازان خارجي و سوپرانقلابيهاي داخلي) را در يك راستا قرار ميدهد. نخستين سكانس تلاش سوپرانقلابيها پس از پايان انتخابات چهاردهم رياستجمهوري ترويج خبر فيك «استعفاي پزشكيان» بود. هر اندازه دولتيها بيشتر تكذيب ميكردند و جوابيه ميدادند كه رييسجمهور بر عهد خود با مردم پايبند است، سوپرانقلابيها بيشتر موضوع استعفاي پزشكيان را وايرال ميكردند! در مرحله بعد اين طيفها تلاش كردند هشتگ عدم كفايت سياسي رييسجمهور را وايرال سازند. در ادامه فرمان حمله تازهاي به يكي از نقاط كانوني كابينه يعني معاون اول رييسجمهور با اسم رمز «اختلاف» صادر شد. در اين ميان حمله به عارف يكي از معدود پروژههايي بود كه سوپرانقلابيهاي راديكال را در كنار نواصولگرايان (طيف نزديك به قاليباف) قرار داد. 2گروهي كه در جريان انتخابات رياستجمهوري چهاردهم عملا مقابل هم ايستادند و هر كدام طرف ديگر را متهم كرد كه عامل اصلي شكست اصولگرايان بودهاند. نواصولگرایان معتقد بودند اگر جليلي در دور نخست انتخابات به نفع ليدر آنها كنارهگيري ميكرد، ميتوانستند پزشكيان را در انتخابات پشت سر بگذارند. جليليون اما معتقد بودند اگر قاليباف در دوره نخست انتخابات به نفع او كنارهگيري كرده بود، آنها ميتوانستند در همان دور نخست كار را يكسره سازند. اينگونه شد كه اين دو طيف تا مرز انشقاق در جريان اصولگرا رفتند. نواصولگرايان و پايداريچيها اما در حاشيهسازي عليه معاون اول رييسجمهور يكبار ديگر در كنار هم ايستادند و هشتگ استعفاي عارف را داغ كردند. پيگيريهاي «اعتماد» حاكي از آن است كه بسياري از پيجهاي مجازي كه تلاش ميكنند خبر فيك استعفاي عارف و قبل از آن خبر كذب استعفاي پزشكيان را داغ كنند ارتباط تنگاتنگي با طيفهاي راديكال جريان راست و يك قرارگاه رسانهاي مشترك دارند.
برداشت دوم؛ زماني براي نوسان و تكانه
روشن است براي ناكارآمد نشان دادن يك ساختار، دولت و اساسا نظام حكمراني هيچ عاملي به اندازه نوسان و بيثباتي تاثيرگذار نيست. مبتني بر اين رويكرد است كه براندازان و دشمنان خارجي كشور با دميدن در آتش انتظارات تورمي و القاي نوسان تلاش ميكنند ثبات را از نظام تصميمسازيهاي كشور بگيرند. رويكرد دشمنان بيروني شايد قابل فهم باشد. اما اينكه در داخل كشور، برخي افراد و گروههاي سوپرانقلابي دست به اقداماتي بزنند كه منجر به نوسان و بيثباتي در دولت شود، غير قابل قبول است. اما هدف دو طيف اصلي جريان راست (نواصولگرايان و جريان پايداري) براي حاشيهسازي و فشار بر دولت با هم تفاوت دارد. جريان پايداري كه نامزد اصلياش در رقابت با پزشكيان، شكست خورد نه تنها اين شكست را فراموش نكرد بلكه، با تشكيل اتاق فكرهاي منسجمي تلاش كرد، پروژه ناكارآمد نشان دادن دولت را پيگيري كند. اين طيف با پمپاژ روزانه اخبار نوسانساز تلاش كردند، آرامش را از دولت سلب كنند. يك روز بحث استعفاي پزشكيان و عدم كفايت سياسي او، روز ديگر استعفا و جايگزيني رييس كل بانك مركزي و روز سوم، بحث استعفاي معاون اول رییس جمهور را داغ كردند. نو اصولگرايان (طيفهاي نزديك به قاليباف) اما هدف متفاوتي با سوپرانقلابيهاي راديكال دارند؛ به نظر ميرسد اين طيف به دنبال كسب سهم افزونتر از كابينه هستند . مطرح كردن برخی نامها به عنوان مهره جايگزين ،ابعاد پنهان تلاش نواصولگرايان براي كسب كرسيهاي افزونتر را نمايان ميكند. اين در حالي است كه كرسي معاون اولي دولت بايد با كسب نظر رهبري و خواسته شخص رييسجمهور تعيين شود. 19شهريورماه بود كه رهبر انقلاب از عارف، معاون اول رييسجمهور بابت تحرك وسيع در زمينه جلسات پيگير براي كارهايي كه تصميمگيري ميشود، تقدير كردند. ضمن اينكه رييسجمهور پزشكيان نيز در بزنگاههاي مختلف اعتماد تام و تمام خود به معاون اولش را نشان داده است. بنابراين تلاش راديكالهاي راست و نو اصولگرايان براي القاي ايده تغيير راه به جايي نخواهد برد.
برداشت آخر: استيضاح ميكنم پس هستم
رييسجمهور خاتمي در دوران اصلاحات، عبارت هر 9روز يك بحران را به كار گرفت تا عمق مشكلات دولت اول اصلاحات را نمايان كند. اين روند مانع تراشي براي دومين دولت اصلاحطلب به هر روز چند بحران براي دولت افزايش يافته است. براي درك اين موضوع كافي است نگاهي به وزراي در صف استيضاح نگاهي انداخته شود. وزرايي كه حوزه فعاليت آنها مستقيما مرتبط با معيشت و اقتصاد خانوارهاي ايراني است. احمد ميدري وزير كار با دامنه وسيعي ازصندوقهاي بازنشستگي و تصميمسازي در خصوص نظام يارانهاي و رفاهي، نوري قزلجه وزير جهاد كشاورزي كه حيطه فعاليتهايش مستقيما اقلام مصرفي مردم را شامل ميشود. فرزانه صادق وزير راه و شهرسازي كه دامنه وسيع پروژههاي عمراني و زيرساختهاي توسعهاي را شامل ميشود، عليآبادي وزير نيرو كه پروژه مهم رفع ناترازي انرژي در كشور را دنبال ميكند و البته معاون اول رييسجمهور كه مانند نخ تسبيح وظيفه ساماندهي مجموعه تلاشهاي دولت براي تحقق اهداف برنامه هفتم توسعه و رشد اقتصادي را دنبال ميكند. سوپرانقلابيها با طرح استيضاح و استعفای اين وزرا به دنبال القاي نوسان و بيثباتي در دولت هستند. به زعم اين طيفها بايد آرام و قرار را از ساختار اجرايي گرفت تا دولت از تحقق وعدههايش دور شود. اينكه سوپرانقلابيها همنوا و همصدا با براندازان خارج نشين به دنبال القاي ناكارآمدي و بيثباتي در كشور هستند، موضوع سادهاي نيست. بدون ترديد اين تلاشها هم در ناخودآگاه جمعي جامعه و هم در تاريخ ثبت خواهد شد. مردم ايران هم ثابت كردهاند همواره مدافع افراد و جرياناتي هستند كه پيگير مطالبات به حق آنها هستند و از تندروي و رفتارهاي افراطي رويگردانند.