اندر مزاياي رمانهاي عامهپسند
حسن لطفي
وقتي پستي را به اشتراك گذاشتم كه به رفقايم بگويم قرار است در فرهنگسراي ارسباران حاضر شوم و به مناسبت هفته كتاب و كتابخواني، كنار آزيتا خيري (نويسنده كتابهاي خوشخوان و به قول معروف عامهپسند دختر آبان، حضرت مير، بيگناهان، من غلام قمرم، شاخه نبات و....) بنشينم و از كتابهایش حرف بزنم، چند نفري برايم استيكر تعجب فرستادند و رفيقي ناشر و نويسندهاي خوب پيام داد تعجب ميكنم كه ميخواهي در اين جلسه شركت كني. پرسيدم چرا تعجب؟ پاسخ داد: حضورت در اين جلسه تاييد اين نوع از رمان است! براي يك لحظه دل به شك شدم. اما خوشبختانه به مصاحبه همان دوست نويسنده با ر.اعتمادي برگشتم و به نوجواني خودم (سالهاي ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷) روزگاري كه تازه خواننده كتابهاي مختلف شده بودم. ر.اعتمادي، ميكي اسپلين، قاضي سعيد، امير عشايري، ارونقي كرماني، منوچهر مطيعي و... نويسندگان محبوبم بودند. با مايك هامر، لاوسون، سامسون، ريچارد و بقيه شخصيتهاي خلق شده توسط اين نويسندهها زندگي ميكردم. براي خواندن پاورقيهايی كه مينوشتند قبل از آمدن مجلات (اطلاعات، جوانان، دختران و پسران و...) جلوي دكههاي روزنامهفروشي ميايستادم كه آن زمان هم پر مخاطب بودند و هم فقط روزنامه و مجله ميفروختند. شايد اگر آن زمان نويسندهها و آثارشان نبودند هيچوقت به مارسل پروست، ناباكوف، داستايوسكي، كامو، گلشيري و... نميرسيدم. خوشبختانه اين يادآوري باعث شد تا در اين جلسه شركت كنم. اينكه نوشتم خوشبختانه چون صحبتهاي آزيتا خيري، عكسالعملهاي مخاطباني كه كتابهایش را خوانده بودند، يكبار ديگر اين باور را توي ذهنم تكرار كرد كه ادبيات عامهپسند يا به تعبير قشنگ ر.اعتمادي مردمپسند، نه تنها ارتباط راحتتري با تعداد بيشتري از مخاطبان برقرار ميكند، براي مخاطبانش جديتر هم هست. كتابهاي حجيم به راحتي توسط اين خوانندگان خوانده ميشود و زندگي شخصيتها برایشان بخشي از دنيایشان ميشود. شايد اين اتفاق براي برخي از منتقدين و كتابخوانهاي حرفهاي و نويسندگان نقطه ضعف باشد. اما براي نويسنده اين مطلب نيست. آزيتا خيري، ر.اعتمادي، فتانه حاجسيد جوادي و... بلدند چطور خواننده را جذب كنند و... اين جذب كردن هم فقط به خودشان سود نميرساند. باعث ميشود، اقتصاد كتاب و كتابفروشي هم پر رونق باشد و.... رمانهاي مردمپسند (عامه پسند) مزاياي ديگري هم دارد كه ذكرش اين نوشته را مطول ميكند. فقط گفته باشم با آنكه مدتها است از ر.اعتمادي، امير عشيري و... دور شدهام اما هنوز لذت خواندن كتابهایشان با من است و با آنكه نوع نوشتههایي كه ميخوانم حالا از جنس پدرو پارمو، شازده احتجاب و مرشد و مارگريتا است اما هميشه قدر نويسندههاي مردمپسند را ميدانم.