اوكراين و عيد تلخ شكرگزاري
علي ودايع
واقعيت اين است كه خواستههاي كرملين درطرح 28 مادهاي تا حدود زيادي تامين شده است. «ولاديمير پوتين» رييسجمهوري روسيه، با احتياط از پيشنهادهاي امريكا استقبال كرده و گفته است كه اين پيشنهادها «ميتوانند مبنايي براي توافق نهايي صلح باشند.» «تيم اش» از انديشكده چتم هاوس اذعان ميكند كه «روسيه هر آنچه را كه ميخواهد به دست ميآورد و اوكراين چيز زيادي به دست نميآورد.» بنا به پيشنهاد امريكا، اوكراين ملزم ميشود سلطه روسيه بر مناطق تصرف شده توسط روسيه را به رسميت بشناسد. ترامپ عملا به نسخه ششم «هنري كيسينجر» پدرخوانده سياست خارجي امريكا براي پايان اوكراين عمل ميكند؛ اتفاقي كه قابل پيشبيني بود اما اروپاييها نشان دادند در آغاز و طول جنگ توانايي مديريت و پيشبيني ندارند. كريمه و مناطق لوهانسك و دونتسك به عنوان قلمرو دوفاكتو روسيه شناخته خواهند شد، درحالي كه زمينهاي مناطق خرسون و زاپوريژژيا در امتداد خطوط مقدم فعلي مسدود خواهند شد. برق توليدي بزرگترين نيروگاه اتمي اروپا در زاپوريژژيا به شكل برابر بين روسيه و اوكراين تقسيم خواهد شد. كييف نه تنها بايد قيد عضويت در ناتو را بزند كه اجازه نخواهد داشت تعداد نفرات ارتش اوكراين از 600000 نفر فراتر برود. طبق متن، ناتو همچنين بايد موافقت كند كه «در هيچ لحظهاي از آينده اوكراين را نپذيرد» و «نيروهاي خود را در اوكراين مستقر نكند.» منع پيگيرد قضايي طرفين از بندهاي جنجالي طرح ترامپ است. در عوض، روسيه متعهد ميشود كه ديگر حمله نكند و به او اجازه ادغام مجدد در اقتصاد جهاني داده ميشود، ازجمله لغو احتمالي تحريمها كه «به صورت موردي» مورد بحث قرار خواهد گرفت. روسيه به گروه G7 باز خواهد گشت تا گروه G8 به مدار پيش از جنگ اوكراين بازگردد. اين طرح همچنين «حق عضويت اوكراين در اتحاديه اروپا» و همچنين يك بسته بازسازي بينالمللي بزرگ را كه بخشي از آن از داراييهاي مسدود شده روسيه تامين ميشود، به رسميت ميشناسد. اين توافق همچنين يك شوراي صلح به رياست ترامپ ايجاد ميكند تا بر اجرا نظارت داشته باشد و در صورت نقض، تحريمهايي را اعمال كند. هياتي از مقامات ارشد نظامي ايالاتمتحده به رهبري «دن دريسكول» مقام ارشد ارتش امريكا در كييف با زلنسكي مذاكره كرده است. دريسكول -دوست و همكلاسي سابق ونس- به عنوان جديدترين «نماينده ويژه امريكا» منصوب شده است. منابع امريكايي گفتند كه اين گروه از ژنرالهاي امريكايي احتمالا در پايان هفته آينده براي گفتوگو در مورد «طرح صلح» با كرملين به مسكو پرواز خواهند كرد.
انسجام مسكو، فروپاشي كييف
چالش بنيادين اينجاست كه كييف در نقطه فروپاشي سياسي، نظامي و اقتصادي قرار گرفته است، اما روسيه نه تنها به كمك «ناوگان اشباح» هم نفت ميفروشد هم فشار اقتصادي را كنترل ميكند كه در جنگ پاييز توانسته به موفقيتهاي استراتژيك دست پيدا كند. برخي سرويسهاي اطلاعاتي اروپايي نيز به اين نتيجه رسيدهاند كه شرايط نظامي، اجتماعي و اقتصادي ممكن است اوكراين را مجبور به امضاي توافقنامهاي در آيندهاي نزديك كند. يكي از مقامات اطلاعاتي اروپايي اوايل پاييز امسال گفت: «اوكراين ممكن است نياز به مصالحههاي بسيار ناخوشايندي، ازجمله واگذاري قلمرو، داشته باشد و اين اتفاق ممكن است در شش ماه آينده رخ دهد.» به نوشته پوليتيكو، از ابتداي جنگ اوكراين، «رياستجمهوري لنگ زلنسكي» گل به خودي در كي يف محسوب ميشود. رييسجمهوري اوكراين اين روزها درگير رسوايي 100 ميليون دلاري در حوزه سياسي است. اگرچه هيچ مدركي مبني بر فساد شخصي رييسجمهور وجود ندارد، اما سبك حكومت او و تكيه بر حكومت با كمك گروهي از دوستان و آشنايانش، كمرنگ شده است. بگو مگوهاي تندي در پارلمان اوكراين در جريان است. ماموران مبارزه با فساد به هر دفتر و مقام دولتي نزديك به رييسجمهوري مظنون هستند. هر لحظه ممكن است يك شورش سياسي عليه رييسجمهوري اوكراين رخ بدهد. اگرچه زلنسكي در ابتداي جنگ، «منجي و قهرمان» بود اما در ماههاي اخير نارضايتيها از رييسجمهوري اوكراين بالا گرفته است. نظرسنجيها نشان ميدهد كه او توسط ژنرال «والري زالوژني» فرمانده سابق نيروهاي مسلح اوكراين كه زلنسكي او را بركنار كرده بود، شكست ميخورد. در آن طرف ميدان، ارادهاي آهنين شورويايي در كرملين حاكم است. روسيه پس از 1370 روز جنگ تن به تن در اوكراين به هر قيمتي ميخواهد پاسخي قاطع براي حل «معماواره امنيتي» در تقابل با غرب داشته باشد. گزارشها از خط مقدم جنگ نشاندهنده تصاوير آخرالزماني است؛ كارواني از سربازان روس كه از دل مه غليظ بيرون ميآيند و به سوي شهر شرقي اوكراين، «پوكروفسك»، حركت ميكنند. اين شهر بزرگترين شهري خواهد بود كه مسكو از زمان سقوط باخموت در مه ۲۰۲۳ تصرف كرده است. همزمان گزارش شده كه روند پيشروي روسيه در شهر «كوبيانسك» تكميل شده و نيروهاي اين كشور موفق شدند روستاهاي «نووسيولووكا»، «استاوكي»، «ماسلياكووكا» و «يامبل» در دونتسك را تصرف كنند. نكته اينجاست كه قلب دفاعي و مواصلاتي اوكراين در آستانه فروپاشي است؛ اتفاقي كه ممكن است به پيشروي گسترده روسيه و شكست دومينويي جبهههاي اوكراين منتهي شود. مساله سخت اينجاست كه تاكتيكهاي ارتش سرخ و روحيه آنها شكل و شمايل متفاوتي به خود گرفته است. حالا در معادلهاي كه از جنگ اوكراين ترسيم شد؛ «بازي رولت روسي با ماشه هستهاي » هم به عنوان متغير تاثيرگذار بايد لحاظ كنيم.
ذهنيت متفاوت واشنگتن
واقعيت تلخ براي چشمآبيها اينجاست كه مرد ديوانه آنها را در بزرگترين بحران امنيتي اروپا پس از جنگ جهاني دوم ناديده ميگيرد. اروپا يك بازنده بزرگ در جنگ اوكراين است؛ ليبراليسم اروپايي عملا توسط رئاليسم تحقير شده است. از ديدگاه ترامپ، تداوم جنگ اوكراين و تعهدات مالي و نظامي به كييف، درنهايت به نفع امريكا نيست و بار مالي و سياسي آن بايد هر چه زودتر متوقف شود. رييسجمهوري امريكا به هر قيمتي ميخواهد به يك «آتشبس سريع» و «تثبيت وضع موجود» برسد؛ حالا در اين وضعيت اگر اوكراين تضعيف يا اروپا تحقير شود، اتفاقي در راستاي منافع استراتژيك واشنگتن قلمداد ميشود. امريكا به عنوان قدرت هژمون در اردوگاه غرب ميخواهد خواستههايش را به متحدين ديكته كند. فراموش نكنيم كه درباره «مرد ديوانه» و يك الگوريتم متفاوت رفتاري از امريكا صحبت ميكنيم. در بحث طرح ۲۸ مادهاي نشاندهنده اين است كه امريكا، «نقش اروپا را در حل نهايي بحران ثانويه ميداند» و ترجيح ميدهد مستقيما با طرف ضعيفتر (اوكراين) و طرف موضع قدرت (روسيه) مذاكره كند. ترامپ معتقد است كه اروپا در ساختار ناتو به اندازه كافي براي امنيت خود هزينه نميكند. پايان دادن به تعهدات سنگين در اوكراين به امريكا اجازه ميدهد تا منابع خود را براي اولويتهاي داخلي يا چالشهاي بزرگتر (مانند چين) متمركز كند. در اين ميان، بازگرداندن روسيه به گروه G8، در نگاه رئاليستي، ميتواند به معناي تثبيت توازن قدرت و كاهش تقابلهاي غيرضروري با يك قدرت بزرگ هستهاي ديگر باشد، حتي اگر اين كار به مذاق متحدان خوش نيايد.
سناريوهاي عيد شكرگزاري
دركل فرآيندي كه ترسيم شد و ذهنيت رفتاري ترامپ؛ «زمان»، فشار سخت، رفتار سينوسي و غيرقابل پيشبيني پذيري مرد ديوانه عناصر تعيينكننده هستند. ترامپ دوست دارد «صلح از موضع قدرت» را به رخ همه بكشد اما در عين حال «عاشق عكس يادگاري و توافق با دشمنان بزرگ» است. محتملترين سناريو، تلخترين گزينه براي كييف است. باتوجه به ضربالاجل تعيين شده توسط واشنگتن، زلنسكي چارهاي جز پذيرش چارچوب طرح ۲۸ مادهاي نخواهد داشت. البته ممكن است براي جايگزينهاي جزيي تلاش كند. اين طرح عملا به «مطالبات اصلي روسيه» رسميت ميبخشد. سناريوي مياني اين است كه در همين لحظه و به شكل «فوري» امكان فروپاشي دولت اوكراين و بركناري زلنسكي وجود دارد. رهبري جديد (احتمالا ژنرال زالوژني) كه از حمايت داخلي بيشتري برخوردار است يا تحت فشار شديدتر، به سرعت توافق صلح را امضا ميكند تا از «فروپاشي كامل نظامي و پيشروي گستردهتر روسيه» جلوگيري كند. سناريوي سخت براي كييف مخالفت با طرح ترامپ و ريسك پذيرش خشم ترامپ است. اين رويكرد ميتواند مطلوب اروپا باشد. چالش اينجاست كه امريكا كمكها را به طور كامل قطع ميكند. حمايت اروپا براي جبران كامل خلأ امريكا «كافي نيست». روسيه از اين فرصت استفاده كرده و با توجه به غلبه نظامي خود و فروپاشي خطوط دفاعي اوكراين، حملات گستردهاي را انجام ميدهد تا پيشروي دومينويي را تا تصرف شهرهاي بزرگتر وادار كردن اوكراين به تسليم بيقيد و شرط، تكميل كند. فارغ از سناريوهاي ممكن و متغيرهاي مداخلهگر، انسجام مسكو در مقابل فروپاشي كييف امكان بيسابقهترين حملات روسيه را پررنگ ميكند. «فعلا» زمان و ميدان به نفع روسيه است و ارتش سرخ به پيش ميرود.
كارشناس روابط بينالملل