• 1404 شنبه 15 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6207 -
  • 1404 شنبه 15 آذر

ارکستر روزمره از نوای خیابان تا سرمایه مجازی

مهدیه سادات فراهانی

در گذر از میادین اصلی پایتخت، صحنه‌ای آشنا خودنمایی می‌کند: جوانی با ساز و آوازش، قطعه‌ای از پیاده‌رو را به صحنه‌ای شخصی بدل کرده است. کارت کوچکی در کنارش نشسته با این پیام: (ما را در اینستاگرام دنبال کنید). این تصویر تکرارشونده، از میدان‌های شلوغ تا پله‌های مترو و حتی واگن‌های پرازدحام، جلوه‌ای از پدیده‌ای گسترده‌تر است: هنرمندان خیابانی، «زن و مرد» که نه تنها با نوای ساز و آوازشان، بلکه با درخواست برای ارتباط مجازی، ریتم زندگی شهری را دگرگون می‌کنند. در کشورهای توسعه‌یافته چند دهه‌ای این شیوه هنرنمایی متداول است.
خیابان به مثابه صحنه‌ای سه‌بعدی- در قلب این پدیده، سه نیاز اساسی به هم پیوسته است؛
-  نیاز مردم به شادی و گریز از روزمرّگی در میان انبوه عابران.
-  نیاز هنرمندان به معیشت و دیده شدن در فضای عمومی شهر.
-  نیاز نوین به اتصال جهان واقعی به فضای مجازی.
این هنرمندان با ارائه آدرس پیج اینستاگرام، از تماشاگران می‌خواهند ارتباطی فراتر از آن لحظه گذرا برقرار کنند. صحنه‌های گاه گروهی و گاه تک‌نفره‌ای می‌آفرینند که در آن، برخی تماشاگران با کف‌زدن، همخوانی، رقص خودجوش و دادن پول، هنرمند را همراهی می‌کنند، در حالی که عده‌ای دیگر با سکوتی معنادار -که گاه نشان بی‌تفاوتی است و گاه اعتراضی خاموش- از کنار صحنه می‌گذرند.
در پرتو نظریه پیر بوردیو: از سرمایه نمادین تا سرمایه دیجیتال- برای درک عمیق این پدیده، نظریه «میدان» و «سرمایه» پیر بوردیو چراغ راه می‌شود. بوردیو جامعه را مجموعه‌ای از «میدان‌ها» می‌داند، فضاهایی برای رقابت بر سر منابع باارزش.
- خیابان به مثابه میدان نبرد نمادین: فضای عمومی به «میدانی» بدل می‌شود که در آن، هنرمند نه تنها در پی کسب «سرمایه اقتصادی» (کمک‌های مالی) و «سرمایه فرهنگی» (به رسمیت شناخته شدن هنرش) است، بلکه «سرمایه اجتماعی» (دنبال‌کنندگان مجازی) نیز هدف اوست .

-  واکنش مردم به مثابه اعطای مشروعیت دوگانه: هنگامی که مردم با کف‌ زدن و پول دادن از هنرمند حمایت می‌کنند و سپس او را در اینستاگرام دنبال می‌کنند، در واقع دو نوع «سرمایه نمادین» به او می‌بخشند: مشروعیت در فضای واقعی و مشروعیت در فضای مجازی.
- تبدیل سرمایه‌ها: این هنرمندان با مهارت، «سرمایه فرهنگی» (هنرشان) را به «سرمایه اقتصادی» (پول نقد) و «سرمایه اجتماعی» (فالوور) يا دنبال‌کننده و هوادار تبدیل می‌کنند. پیج اینستاگرام، پلی است برای این تبدیل و تثبیت.
فضای مجازی: ادامه صحنه خیابان- اینستاگرام برای این هنرمندان تنها یک ابزار تبلیغاتی نیست، بلکه ادامه همان «صحنه» خیابان است:
-  گسترش دایره نفوذ: هنرمندی که در خیابان برای ده‌ها نفر می‌نوازد، از طریق اینستاگرام می‌تواند برای هزاران نفر اجرا کند.
-  ایجاد جامعه‌ای پایدار: برخلاف تماشاگران گذری خیابان، دنبال‌کنندگان در فضای مجازی به جامعه‌ای پایدار بدل می‌شوند.
-  تقویت مشروعیت: داشتن پیج فعال و دنبال‌کننده زیاد، به هنرمند در فضای واقعی نیز اعتبار می‌بخشد.
از نظریه تا واقعیت: ضرورت گذار به عمل- این سه‌گانه نیازها و نظریه‌ها، هنگامی معنا می‌یابد که بتواند در بستر واقعی شهر پاسخ داده شود. شاهدیم که چگونه این پدیده از یک‌سو، شادیِ لحظه‌ای را به مردم هدیه می‌دهد. همان مردمی که در پیوند روزمره با شهر، تشنه  نفس‌هایی تازه و دل‌هایی شادند و ازسوی دیگر، معیشت هنرمند را در گذر زمان تامین می‌کند. اما این تعادل شکننده، نیازمند بستری است که هم از حقوق هنرمند محافظت کند، هم نظم شهری را پاس بدارد و هم فریاد شادی مردم را بشنود.
 اینجاست که مسوولیت جمعی ما برای یافتن راه‌حل‌های عملی آغاز می‌شود. گذار از تحلیل به عمل، نه یک انتخاب، که یک ضرورت انکارناپذیر برای ساختن شهری است که در آن، هنر و زندگی در هماهنگی کامل باشند.
هنر در گذر شهر- موسیقی خیابانی در تهران امروز، صحنه‌ای پیچیده و چندبعدی است که در آن سه فضای به هم تنیده فعالند: فضای فیزیکی خیابان، فضای اقتصادی معیشت و فضای مجازی شبکه‌های اجتماعی. این پدیده، خیابان را از مکانی صرفا برای عبور و مرور، به عرصه‌ای برای گفت‌وگوی فرهنگی، مقاومت غیرکلامی و جست‌وجوی مشترک برای شادی بدل می‌کند.
هنرمند خیابانی معاصر، همزمان در سه جبهه فعال است: در خیابان می‌نوازد تا دل عابران را برباید، در فضای مجازی حضور دارد تا جامعه‌ای از هواداران بسازد و در اقتصاد شهری، راهی برای معیشت می‌جوید. در این میدان پیچیده، هر نت موسیقی، هر اسکناسي که دريافت مي‌کند، هر کف‌ زدنی و هر (فالوور) هوادار جديد در اینستاگرام، دریچه‌ای است برای فهم بهتر اين شرايط پيچيده .
پیچیدگی‌های زندگی در شهرهای ایران امروز، ساماندهی این پدیده را نیازمند نگاهی جامع و انسان‌محور می‌سازد. در این مسیر، حضور سمن‌ها (سازمان‌های مردم‌نهاد) به عنوان پلی میان هنرمندان، مردم و نهادهای عمومی، نقشی کلیدی ایفا می‌کند. 
این نهادهای غیردولتی می‌توانند در چارچوب قوانین، با تکیه بر فرهنگ و عرف جامعه، فضایی امن و شفاف ایجاد کنند؛ به گونه‌ای که با ارائه خدمات رایگان و تقویت اعتماد متقابل، هم شادی مردم تامین شود، هم هنرمندان با کرامت به فعالیت بپردازند و هم فضای شهری از این هنر زنده غنی گردد. کلید موفقیت در این راه، حفظ اصل (حمایت بدون بهره‌کشی) است؛ ساماندهی که نه تنها هزینه‌ای برای هنرمند نداشته باشد، بلکه زمینه‌ساز رشد هنری و معیشتی او باشد. در چنین مدلی، سمن‌ها می‌توانند زیر چتر قانون و با همکاری نهادهای شهری، زمینه‌ساز توسعه متوازن و پایدار هنر خیابانی شده و درنهایت، شهری زنده و پویا را برای همه شهروندان به ارمغان آورند.
دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی فرهنگی

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون