در سوگ فرزند آفتاب
در آن ساليان كه ايران در چشم غارتگران جهاني جزيره آرامشي بود و در فضاي وحشت آلود آن ايام برگ از برگ نميجنبيد، خانه پدري وي كانون انقلاب بود؛ مردي از خويش به در آمده و تمامي شب و وحشت و سكوت را نشانه رفته بود؛ نفسهاي در سينه حبس شده و بغضهاي گلوگير در آستانه وي مجال رهايي و فرياد مييافت؛ درخت سايه گستري كه خستگان بيابانهاي وحشت و سكوت در سايه سار پرطمأنينهاش مجال آسودگي مييافتند و پاي پرآبله خويش را به زلالي آب نگاهش مرهم مينهادند.
آن سترگ مرد در آن ساليان كه كودكان، كودكي ميكنند و فارغالبال و آسوده به درياي روياي خويش غوطه ميخورند، هجوم نگهبانان ظلمت و زنجير را به خانه پدر خويش ميديد و پدر را، كه چون بدر منيري راهنماي شبزدگان بود، نظاره ميكرد كه با خروش و خويشتنداري شب را به رويارويي و معارضه فرا ميخواند.
چنين فضايي موجب شد كه وي از كودكي دركوره حوادث زمانه آبداده شود. روح پرفتوحش آكنده از روشني و روشنرأيي شود.
با اوج گرفتن نهضت اسلامي و شكوهمند مردم متدين و سرافراز ايران، زندهياد حجتالاسلام والمسلمين احمد خميني، پا به ساليان جواني نهاد. پدر كه در اين ساليان نبض تپنده انقلاب اسلامي بود، احتياج به مشاور و معاوني امين و سربازي پاكباز داشت و يادگار امام پس از شهادت برادر بزرگوارش اين مسووليت را به عهده گرفت. وجود وي چون حلقهاي بود كه انقلابيون مسلمان و رهبران نهضت اسلامي را به سلسله جنبان اين نهضت متصل ميكرد. توان و تحرك اين مشاور و معاون امين و خردمندي و فرزانگي آن رهبركبير، انقلاب اسلامي را به سر منزل مقصود رساند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز، حضور ايشان در فراز و فرودهايي كه نهضت با آنها رويارو بود و رسيدگي به امور خانهاي كه تمامي نهضتهاي اسلامي به آن به چشم كعبه آمال خويش مينگريستند، همراه با مسووليتهاي قبلي به عهده وي نهاده شد؛ اگرچه در اين دوران وي مسووليتي رسمي نپذيرفت، اما، بيهيچ شك و شبههاي وظيفهاي بسيار سنگين و خطير را بر عهده داشت كه كمتر مسووليتي ميتوانست هموزن و همتاي آن باشد. توطئهها به هزار و يك شكل رخ مينمود. تمامي كجانديشي و بدانديشي جهاني بسيج شده بود تا شعلههاي سركش اين آتش ستمسوز را فرو نشاند. مقابله با اين طيف گسترده تهاجمها و توطئهها همراه با كوشش براي سازندگي و استقلال و ايجاد آرامش و امنيت تواني مضاعف ميطلبيد و يادگار گرامي حضرت امام در همه اين صحنهها حضور داشت.
حضور همهجانبه و موثر آن بزرگمرد را رهبر معظم انقلاب اسلامي با بياني موجز و شيوا اينگونه بيان فرمودند: «مرحوم حجتالاسلام والمسلمين حاج سيداحمد خميني يكي از موثرترين عناصر در جريانات كلي كشور و انقلاب بود. او براي رهبركبير انقلاب فرزندي مهربان و در عين حال مشاوري امين و ياري ديرين و سربازي فداكار و مريدي گوش به فرمان و كارگزاري لايق و كار آمد بود».
و بدين گونه سنگيني بار مسووليتي سترگ كه وي از نخستين ايام خودشناسي بر دوش گرفته بود موجب شد كه تن او از سنگيني بار امانتي كه كوهها از پذيرفتنش سر باز زده بودند روز به روز خستهتر شود و در نيمه راه عمر آهنگ رحيل به جهان باقي نمايد.
بي روت به سرو سرنگون ميمانم
چون موي ميان جوي خون ميمانم
از خود عجب آيدم به غايت تا من
از روي تو دور چون ميمانم؟