امروز روز فردوسي است
يگانه، بيمثال و به زبان خودماني سوپرمن واقعي
لوريس چكناواريان
چهار اپرا از داستانهاي شاهنامه، حاصل 25 سال زندگي من است. اپراهايي كه در مجموع 8 بار آنها را نوشتم تا همان چيزي شود كه بايد. اپرا نوشتن، كار سختي است. ممكن است خسته شوي و حتي ممكن است در ميانه راه بايستي. اما بگذاريد يك اعترافي كنم؛ در تمام اين سالها و با «شاهنامه» من هيچوقت خسته نشدم. هيچوقت فكر نكردم كه بايد رها كنم و تمام. آنقدر داستانهاي «شاهنامه» بينظير است، آنقدر اين قصهها پر از لحظههاي دراماتيك و دوستداشتني است، آنقدر شگفتانگيز و عجيب و خارقالعاده است كه من هيچوقت خسته نشدم. «شاهنامه» هميشه برايم تازگي دارد و اينهمه سال و اينهمه كار، حتي به چشمم نميآمد و تمام اينها به دليل همان ذات اصيل، بينظير، جذاب و فوقالعاده «شاهنامه» است؛ ميراث گرانبهايي كه از شخصيت بزرگ فردوسي به ما رسيده است و من تا امروز در عرصه ادبيات و هنر، نه تنها در ايران كه در جهان هنر، شبيه به او را نديدهام و مطمئنم نخواهم ديد. فردوسي هنرمندي يگانه و خارقالعاده است، مرد آزادهاي كه با آزادگي، ارزشمندترين ميراث فرهنگي را براي نسل پشت نسل ايرانيها به جا ميگذارد و يكتنه زبان فارسي را زنده نگه ميدارد. فردوسي، شخصيت بزرگ و به معناي واقعي كلمه انسان است و با تمام اينهاست كه ميشود گفت؛ فردوسي يگانه و بيمثال است و شايد اگر بخواهيم دنبال نمونهاي شبيه به او بگرديم، هيچوقت نمونه و نظيري برايش پيدا نخواهيم كرد. فردوسي در حد و اندازه يك قهرمان فراواقعي و شايد به زبان و لحن امروزي يك «سوپرمن» است كه در دنياي هنر ما، خود را نشان داده و وظيفه مهم ما افتخار كردن به او و به «شاهنامه« است و ديگر هيچ.