• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3609 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۴ شهريور

بازي در نقش قرباني

نويد محمودي فيلمساز

 


شاگرد درسخواني نبودم. در مدرسه راهنمايي ايثار درس مي‌خواندم. آن موقع همه زندگي‌ من در علاقه به تئاتر، داستان، فيلم يا نوشتن خلاصه مي‌شد. در نخستين سالي كه در اين مدرسه درس مي‌خواندم آقايي به اسم فرهادي به مدرسه ما آمد. آقاي فرهادي در اصل كارمند راهنمايي ‌و رانندگي بود، اما قرار بود از اين به بعد مربي تئاتر ما باشد. او از دوستان مدير مدرسه‌مان آقاي سيروس نداف بود و به نظر مي‌رسيد به همين دليل به عنوان مربي تئاتر ما انتخاب شده باشد. آقاي فرهادي بعد از چند جلسه تمرين گروهي را از بين ما انتخاب كرد. من آن زمان يكي از سوپراستارهاي تئاتر مدرسه‌مان بودم. من هم در اين گروه انتخاب شدم. گروه تشكيل شد و تمرين‌هايمان را شروع كرديم.
آن روزها نمايشنامه‌اي نوشته بودم كه خيلي دوست داشتم آن را اجرا كنيم. نمايشنامه زاييده ذهن خودم بود. قصه يك نوجوان با پدرش. اما اتفاق جالب ديگري افتاد. آقاي فرهادي نمايشنامه‌اي را به اسم «قرباني» براي اجرا پيشنهاد كرد. نمايشنامه قرباني نوشته محمد چرمشير بود. آن زمان جالب‌ترين بخش اين نمايشنامه و نويسنده‌اش براي من اسم او بود؛ محمد چرمشير. خيلي دوست داشتم هرطور كه شده اين نمايشنامه كار نشود. فكر اجراي نمايشنامه‌اي كه خودم نوشته بودم دست از سرم برنمي‌داشت. كم‌كم خواندن نمايشنامه قرباني را شروع كردم. يعني به اين نتيجه رسيدم راهي غير از اينكه نمايشنامه آقاي چرمشير را كار كنيم وجود ندارد.
سه، چهار صفحه اول نمايشنامه را كه خواندم همه‌چيز عوض شد. به‌قدري به نمايشنامه قرباني و نوجواني كه اين نمايشنامه قصه زندگي او را تعريف مي‌كرد علاقه پيدا كردم كه ديگر بعد از آن نتوانستم از قرباني فاصله بگيرم. عجله داشتم كه نمايشنامه قرباني را هرچه سريع‌تر تمام كنم. خواندن نمايشنامه تمام شد. در طول زندگي با هر چيزي كه حفظ‌كردني بود مشكل داشتم. به هر زحمتي بود حفظ كردن نمايشنامه را شروع كردم. چند جلسه بعد نوبت به تقسيم نقش‌ها رسيد. قرار بود بعد از تقسيم نقش‌ها روخواني نمايشنامه را شروع كنيم. آقاي فرهادي از هر كدام ما مي‌خواست آن نقشي را كه دوست داريم در آن بازي كنيم، بگوييم. تمام آن گروه 12، 13 نفره دوست داشتند قرباني باشند. نقش‌ها يكي يكي تقسيم شد و رسيد به من. نقش قرباني هنوز به كسي نرسيده بود. من نفر سوم از آخر بودم. براي نقش قرباني دو نفر از اين سه نفر اضافه بودند. آقاي فرهادي رو كرد به من و گفت؛ قرباني، قرباني را تو بخوان. من گفتم: محمودي آقا! گفت: بله، بله، محمودي، تو نقش قرباني را بخوان.
تمرينات را ادامه داديم. قرار بود با نمايش قرباني در مسابقات دانش‌آموزي منطقه شركت كنيم. وقت زيادي نمانده بود. من به ‌اندازه‌اي قرباني شده بودم و نمايشنامه چرمشير به قدري ذهن و زندگي من را به سمت بچه‌هايي با آن حجم از مشكلات و گرفتاري‌ها برده بود كه هر جا اسم قرباني را صدا مي‌كردند خيال مي‌كردم من را صدا مي‌كنند. يكي از آنها دوستم علي قرباني بود كه ساليان سال فوتبال بازي كرد و حتي يك بازي هم در تيم ملي داشت. وقت رفتن‌مان به جشنواره دانش‌آموزي رسيد. ديگر واقعا به قرباني نمايشنامه محمد چرمشير تبديل شده بودم.
شخصيت قرباني اينقدر ظريف، دقيق و درست در نمايشنامه شكل گرفته بود كه توضيح دادنش، آن هم همان طور كه بود، برايم خيلي سخت است. نمي‌دانم آقاي چرمشير اين نمايشنامه را كه سال‌ها پيش، شايد حوالي سال 60 نوشته‌اند يادشان هست يا نه، اما اين نمايشنامه در زندگي من تاثير عجيبي داشت. فقط يك هفته به مسابقات مانده بود كه آقاي نداف آمدند و گفتند آقاي فرهادي ديگر نمي‌تواند بيايد. رفته بود ماموريت. حالا ما بايد اين روزهاي آخر را خودمان تمرين مي‌كرديم. آقاي نداف اينها را كه گفت اضافه كرد؛ از امروز محمودي مسوول گروه است. حالا فقط من مانده بودم و نمايشنامه قرباني. نمايشنامه‌اي كه ابتدا فكر مي‌كردم اصلا نبايد دوستش داشته باشم، اما در آن روزها در تمام لحظه‌هاي زندگي‌ درگيرش شده بودم. حالا هم كه شده بودم مسوول گروه كه قرار بود اين نمايشنامه را به جشنواره دانش‌آموزي ببرد. آن يك هفته را هم تمرين كرديم. نمايش بالاخره در جشنواره دانش‌آموزي اجرا شد و من در نهايت براي بازي در نقش قرباني به عنوان بهترين بازيگر منطقه انتخاب شدم.
از آقاي چرمشير بعدها خيلي زياد خواندم. اما به جرات مي‌توانم بگويم در بين نمايشنامه‌هايش قرباني براي من معني ديگري داشت. نمايشنامه قرباني، داستان زندگي آن روز نوجوان‌هايي بود كه خانه‌شان پر از مشكل بود، اما سعي مي‌كردند در مقابل اين مشكلات هيچ‌وقت زمين نخورند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون