• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3770 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۲۵ اسفند

صادق ملكي، تحليلگر مسائل غرب آسيا در گفت‌وگو با «اعتماد»:

اردوغان با بحران‌سازي درصدد بهره‌برداري انتخاباتي است

محمدابراهيم ترقي‌نژاد

بحران رابطه اروپا با تركيه هر روز ابعاد گسترده‌تري پيدا مي‌كند. در يك‌سوي ميدان اردوغان و دولت اين كشور قرار دارد و در سوي ديگر، كشورهاي اروپايي كه تاكنون پشت يكديگر را خالي نكرده‌اند. اظهارات خصمانه نسبت به يكديگر هم روزبه‌روز بيشتر مي‌شود و روابط سياسي متقابل تحت تاثير اين گفتارها، مه‌آلودتر از گذشته مي‌شود. در اين رابطه گفت‌وگويي با صادق ملكي، تحليلگر ارشد مسائل غرب آسيا داشته‌ايم كه مشروح آن را مي‌خوانيد.

‌ طي روزهاي اخير تنش ميان تركيه و اتحاديه اروپا بالا گرفته و به نظر مي‌آيد اين تنش روزبه‌روز در حال افزايش يافتن است. آيا اين تنش در حال حاضر قابل كنترل است؟ تبعات عدم مديريت آن براي طرفين چه مي‌تواند باشد؟

تنشي كه در روابط تركيه و اتحاديه اروپا و به‌طور مشخص آنكارا با برلين و لاهه به وجود آمده، تنشي گذرا و موقتي است. اگر بخواهيم تحليلي از اين تنش داشته باشيم، تنش موجود ميان تركيه و اتحاديه اروپا، تكرار سناريو داووس است كه نمايش دروغيني براي بهره‌برداري‌هاي سياسي و اقتصادي از آن بحران بود. در بحران كنوني نيز ميان تركيه با كشورهاي اروپايي، آنكارا درصدد بهره‌برداري سياسي از آن با توجه به همه‌پرسي پيش‌رو براي تغيير قانون اساسي تركيه است. به‌طور كلي، اردوغان همواره از عنصر امنيت براي تنظيم معادلات سياست داخلي و خارجي استفاده مي‌كند و با بحران‌سازي‌هايي مانند بحران كردي و تنش با اتحاديه اروپا، درصدد تاثيرگذاري بر بستر اجتماعي تركيه و جذب آراي ملي‌گرايان براي پيشبرد اهداف سياسي‌اش است. هم‌اينك مهم‌ترين هدف اردوغان تغيير در قانون اساسي و مهم‌ترين ماده آن يعني تغيير نظام پارلماني به رياستي است. آخرين نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهد كه وضعيت آرا در حالت پنجاه – پنجاه قرار دارد و با توجه به اين شرايط و نگاه منفي اتحاديه اروپا به آن، اردوغان مي‌خواهد با بحران‌سازي‌هاي تصنعي آراي ملي‌گرايان را براي راي مثبت به تغيير قانون اساسي جلب كند. اصولا ملي‌گرايان ترك نگاه مثبتي به اتحاديه اروپا ندارند و غرب را عامل اصلي فروپاشي امپراتوري عثماني قلمداد مي‌كنند. اردوغان با توجه به اين نكته و با انجام مانورهاي سياسي بر ميراث عثماني سعي مي‌كند تا از ميزان مخالفان بكاهد و بر آراي موافق بيفزايد. البته با وجود اين بستر منفي نسبت به غرب در تركيه، دولت‌ها الزاما نگاه منفي به غرب نداشته‌اند و حتي دولت حزب عدالت و توسعه روابطي راهبردي و رو به جلو با غرب داشته و دارد.

‌ با توجه به عضويت مشترك تركيه و كشورهاي اروپايي در ناتو، اين اتفاق تا چه اندازه مي‌تواند بر همكاري‌ها در ناتو تاثيرگذار باشد؟

براي اتحاديه اروپا و به‌طور كلي غرب، تركيه معادل اردوغان نبوده و نيست. نگاه آنها به اردوغان به عنوان فردي است كه مدتي در قدرت حضور داشته و دارد و پس از مدتي از قدرت كنار مي‌رود يا اگر هم نخواهد برود، كنارش مي‌گذارند. نگاه ناتو و غرب به تركيه بيش از آنكه به فرد متمركز باشد، متوجه ساختارهاي سياسي تركيه است كه اين ساختارها، پيوندهاي ناگسستني با غرب دارد. زماني در روابط ميان تركيه و ناتو يك بحران واقعي رخ مي‌دهد كه تركيه ادعا كند بنا به مسايلش با غرب درصدد خروج از ناتو است. ترك‌ها هيچگاه اين تهديد را نكرده‌اند و نخواهند كرد ولي اگر زماني اين مساله از سوي آنكارا مطرح شد، مي‌توان اين تلقي را داشت كه آنكارا دچار تغيير و گردش راهبردي شده است. اختلاف كنوني ميان تركيه و اتحاديه اروپا نيز قابل حل شدن و مسبوق به سابقه است. در سال 1974 هم كه ارتش تركيه به قبرس حمله كرد، آنكارا به‌شدت از سوي غرب مورد انتقاد واقع شد و حتي امريكا تركيه را مدتي تحريم تسليحاتي كرد. از اين تنش‌ها ميان تركيه و غرب بوده و ما هم نبايد شاهد تغيير چنداني در همكاري‌ها در ناتو به دليل اين مساله باشيم. از سويي، موضع و نگاه هر كشور در ناتو با يكديگر ممكن است متفاوت باشد و اين تفاوت نگاه موجب اختلافاتي هم باشد. به‌طور مثال نوع نگاه مركل به ترامپ بسيار متفاوت‌تر از نگاه لندن به دولت جديد امريكاست و طرفين اختلافات جدي هم با يكديگر دارند. تنش‌هاي كنوني تركيه و اتحاديه اروپا، تاكتيكي است و غربي‌ها نيز به سروصداهاي اردوغان توجه جدي چنداني ندارند. آنها مي‌دانند اين تحولات و تنش‌ها پس از همه‌پرسي 27 فروردين فروكش مي‌كند و آنكارا به ريل سابق روابط با اتحاديه اروپا بازمي‌گردد.

‌ تنش‌ ايجاد شده در روابط تركيه و كشورهاي اروپايي چه تاثيري را مي‌تواند بر وضعيت عضويت تركيه در اتحاديه اروپا بگذارد؟

مساله عضويت يا عدم عضويت تركيه در اتحاديه اروپا، مساله‌اي نيست كه تحت تاثير تنش‌هاي مقطعي قرار بگيرد. پيوندهاي تركيه با غرب صرفا پيوستن به اتحاديه اروپا نيست بلكه ترك‌ها شريك اول تجاري اروپا هستند. آنها عضوي از ناتو هستند كه اين مساله پيوندها و همكاري‌هاي نظامي و امنيتي ميان طرفين ايجاد مي‌كند. ساختارهاي سياسي و نظام اقتصادي تركيه وابسته به غرب است و مهم‌ترين سرمايه‌گذاران حاضر در بورس استانبول كه مهم‌ترين بورس خاورميانه است، سرمايه‌گذاران اروپايي و امريكايي هستند. سرمايه‌گذاري‌ها و حضور غربي‌ها در تركيه موجب شده تا پيوندهاي تركيه با غرب فراتر از عضويت آنها در اتحاديه اروپا باشد. بخشي از جامعه رسانه‌اي، احزاب، روشنفكران و اساتيد دانشگاه در تركيه بر اين عقيده هستند كه اگر اتحاديه اروپا نيز به درخواست آنكارا براي عضويت پاسخ مثبت ندهد، تركيه مي‌تواند با رعايت استانداردهاي اتحاديه اروپا يك چهره اروپايي و توسعه‌يافته از خود نشان بدهد و خود را يك ژاپن و كره جنوبي جديد نشان بدهد. بنابراين اگر احزاب در تركيه سرلوحه برنامه‌هاي‌شان را براساس عضويت در اتحاديه اروپا و رعايت استانداردهاي اروپايي گذاشته‌اند، به خاطر آن است تا تغييرات بنيادي در ساختارهاي تركيه ايجاد كنند. با اجراي دستورات اتحاديه اروپا بوده است كه قدرت و حضور نظاميان در تركيه كاهش يافته مگرنه آنها هميشه در راس قدرت بوده‌اند ولي اكنون در حاشيه قرار دارند.

‌ همواره مشاهده كرده‌ايم هنگامي كه آنكارا روابطش با اروپايي‌ها با تنش روبه‌رو مي‌شود از اهرم‌هايش براي فشار وارد كردن به اروپا مانند مساله مهاجران سوري استفاده كرده است. آيا در اين ماجرا نيز شاهد تغيير سياست‌هاي مهاجرتي تركيه در قبال مهاجران و افزايش موج پناهجويان به اروپا باشيم؟

با توجه به تحولات ميداني در سوريه و عراق، چون وضعيت و شرايط به سمت‌ سركوب و تضعيف داعش در حال حركت است، احتمالا ما با موج جديدي از مهاجران سوري روبه‌رو نيستيم تا ترك‌ها بخواهند از اين موضوع به عنوان يك اهرم فشار عليه تركيه استفاده بكنند اما ترديدي هم وجود ندارد كه آنكارا از اين مساله يا موقعيت ژئوپولتيكي تركيه در مسائلي همچون انتقال انرژي به اروپا استفاده كرده است. يكي از مسائلي هم كه موجب توجه غرب به تركيه و افزايش جايگاه آنكارا شده، همين موقعيت ژئوپولتيكي آنهاست. اگر تركيه جايگاهي در اروپا و غرب يافته، حاصل اين مزيت‌هاي راهبردي است و سياستمداران ترك نيز همواره از اين مساله به بهترين نحو ممكن استفاده كرده‌اند و اكنون هم استفاده مي‌كنند ولي چون شرايط تغيير يافته، نوع ادبيات‌شان هم تغيير كرده است.

‌ اشاره كرديد كه وضعيت آرا براي همه‌پرسي آتي، در حالت پنجاه – پنجاه قرار دارد و اردوغان با اين بحران‌ها به دنبال جذب آرا است. تا چه اندازه او در دستيابي به اين خواست مي‌تواند موفق باشد؟

بازي اردوغان با ترك‌هاي مقيم در اروپا و همچنين بستر اجتماعي تركيه، يك بازي دو سر برد است. اگر او كشورهاي اروپايي را قانع به حضور وزرا و اعضاي حزب عدالت و توسعه در ميتينگ‌هاي انتخاباتي بكند، حتما اين مساله در جذب آرا به سود اردوغان موثر واقع خواهد شد. اگر او در اين مورد هم موفق به جلب نظر اروپايي‌ها نشود، مي‌تواند از آن مساله استفاده كرده و مظلوم‌نمايي بكند و بر بستر اجتماعي تركيه اثر بگذارد و حتي مي‌تواند عاملي بر تغيير آراي منفي به مثبت در همه‌پرسي آتي باشد. حتي يكي از رهبران حزب جمهوريخواه خلق تركيه كه بزرگ‌ترين حزب مخالف اردوغان است، قصد داشت تا به اروپا برود و يك ميتينگ عليه همه‌پرسي پيش‌رو برگزار كند اما هنگامي كه ميتينگ‌هاي حزب عدالت و توسعه برگزار نشد، اين فرد به‌خاطر فضاي سنگيني كه در بستر اجتماعي تركيه ايجاد شده، گفت كه در اين ميتينگ شركت نمي‌كند. بازي اردوغان در اين بحران، كاملا هوشمندانه است و مي‌تواند منجر به دستيابي به نتيجه دلخواه او شود.

‌ اردوغان به‌شدت از روي كار آمدن ترامپ استقبال كرده است. فكر مي‌كنيد در دوره جديد، روابط ميان آنكارا و واشنگتن به چه سمتي حركت كند؟

هر كسي كه رييس‌جمهور امريكا شود، ترك‌ها از روي كار آمدن آن فرد استقبال مي‌كنند. هنگامي هم كه اوباما رييس‌جمهور امريكا شد، نگاه اردوغان به او مثبت بود و حتي يك مسابقه ميان تركيه و مصر به وجود آمد تا نخستين سفر خاورميانه‌اي اوباما، در كشورهاي آنها باشد و وقتي اوباما به تركيه آمد، رسانه‌هاي ترك مانورهاي بسياري از خود نشان دادند. استقبال اردوغان از ترامپ نيز در اين چارچوب قابل تحليل است. روابط ميان آنكارا و واشنگتن براساس ساختارهاي سيستمي و در چارچوب‌هاي سياسي، امنيتي و اقتصادي است و فراتر از رييس‌جمهور هم محسوب مي‌شود. به‌طور مثال، نگاه امريكا به كردها مثبت است. با فشار اوباما ترك‌ها قبول كردند اقليم كردستان را نه به عنوان يك عشيره بلكه به عنوان يك دولت فدرال و بارزاني را نه به عنوان رهبر يك عشيره بلكه به عنوان رييس يك دولت فدرال بپذيرند و با چراغ سبزي كه امريكايي‌ها نشان دادند در شمال عراق، بخشي از بازي‌هاي سياسي را متاثر از خود بكنند. هم‌اينك اختلافات ميان تركيه و امريكا درخصوص كردها ادامه دارد و احتمالا با تعديل سياست‌هاي آنكارا و گرفتن امتيازهايي از واشنگتن، تركيه شايد پذيراي دولت فدرال كرد در سوريه هم باشد.

‌ آيا با افزايش تنش‌ها ميان تركيه و اروپا ما بايد مجددا شاهد رويگرداني تركيه از غرب و توجه بيشتر به ايران و روسيه باشيم؟

تركيه در صف‌بندي نهايي در كنار غرب قرار مي‌گيرد و از نظر ساختاري، با روسيه و به ويژه ايران دچار اختلافات راهبردي است. آنكارا در بهترين حالت به تهران به عنوان يك رقيب فكر مي‌كند. با توجه به رهبران سياسي حاكم در تركيه، ما نبايد از اين تنش‌هاي مقطعي انتظار داشته باشيم كه آنكارا درصدد برقراري رابطه دوستانه با تهران و مسكو باشد. تا زماني كه نگاه رقابتي به ايران از سوي تركيه تغيير نكند، با اين تنش‌ها و رفت‌وآمدها ما نبايد منتظر تحولي جدي باشيم. تركيه بيش از هر چيز نسبت به تهران، ملاحظات اقتصادي دارد. آنها در دهه 60، از جنگ ايران و عراق بهره‌برداري اقتصادي كردند و تحريم‌هاي ايران موجب بروز پديده‌هايي همچون رضا ضراب شد و كمك كرد تا تركيه با مديريتي كه در رابطه ايران داشت، از آسيب‌هاي بحران اقتصادي اتحاديه اروپا مصون بماند. آنها در موضوعات سياسي و امنيتي نگاه منفي و رقابتي به ايران دارند. تلاش آنها در سوريه و عراق ايجاد چيدماني است كه موجب حذف ايران يا كاهش نفوذ و منافع ايران در سوريه و عراق شود. هنوز ذهنيت تركيه چالدراني و مذهبي است و اين نگاه مذهبي موجب حمايت از داعش در سوريه و عراق شده است. البته روابط خارجي هميشه يك جاده دوطرفه است. نه ايران و نه تركيه، هيچ‌كدام قابل حذف نيستند. لازم است اين نگاه ايجاد شود كه تركيه قوي و ايران قوي مي‌توانند مكمل و كمك‌كار يكديگر باشند. تركيه فعلا با اين نگاه فاصله دارد. البته خويشتنداري ايران نسبت به اظهارات و اقدامات خارج از عرف ترك‌ها، نشان مي‌دهد كه تهران آمادگي بيشتري براي همكاري با ترك‌ها نسبت به آنكارا دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون