الگوي تلاش و آزادگي
بهرام زهزاد
به گمانم نخستينبار هادي را در موسسه اكوتور ايران كه براي تدريس راهنمايان طبيعتگردي به آنجا ميرفتم، ديدم و شناختم؛ جواني پرشور و شيفته طبيعت. از همان زمان در بسياري از تورهاي آموزش طبيعتگردي، همراه و ياور من بود. به دفعات در كانون پژوهش و حفاظت از طبيعت پايدار محيطبان كه هادي مدير و كارشناس بسياري از پروژههاي تحقيقاتي و مطالعاتي آن بود، در جمع دوستان و همكاران خوب ديگر، به بحثهاي علمي ميپرداختيم و او همواره هوشيارانه مسائلي را مطرح ميكرد كه نشان از ذهن دقتگرا و تيزبينياش به مسائل پيچيده اكولوژي داشت. در خلال كاوشهاي صحرايي چندي كه در كوههاي صعب زيستگاه خرس سياه آسيايي در استان كرمان داشتيم، شاهد تلاش حيرتانگيز و خستگيناپذير او براي كشف و درك نيازهاي اكولوژيك و شيوه زندگي اينگونه كمياب بودم و بعدها هم كه در بسياري از پروژههاي مطالعاتي كه همكار و همسفر بوديم همين اشتياق همچنان بارز بود؛ سفرهاي پرخاطره و پربار از نظر علمي و تفحصي. هر بار هادي چيز تازهاي مييافت و به نكتههاي جالب توجهي پي ميبرد كه براي من هم تازگي داشت و آموزنده بود. هادي در راهي گام نهاده بود كه با كنجكاوي بيپايان و خستگيناپذيرش و البته دانش روزافزونش، آينده روشني را براي علم كم شناخته اكولوژي حياتوحش ايران رقم ميزد. آنچه براي من قابل توجه و شگفتانگيز بود، اينكه او همواره با كمال تواضع، يافتهها و دانستههاي خود را با همراهان و همكارانش در ميان ميگذاشت و براي شنيدن نظرات آنها سراپا گوش ميشد، خصلتي كه او را از همان آغاز در جايگاه يك پژوهشگر واقعي قرار داده بود. همچنين نحوه رفتار و گفتمان مملو از تواضع، احترام و مهرباني او با افراد محلي و بومي هر ناحيهاي كه در آن به آموزش و كاوش مشغول بود حيرتانگيز بود و از همان آغاز، همه را به سوي خود جلب و شيفته خود ميساخت، خصوصيتي نيكو كه بر گرفته از ذات و منشش بود. هادي با انتشار پژوهشهاي خود در غالب مقالات، رسالهها و كتابهاي ارزشمند، به گنجينه دانش حياتوحش ايران افزود و چه برنامهها و كاوشهاي بسياري كه در انديشه و تلاش تحقق آنها بود. جاي دارد كه از همسرش ناهيد نيز به نكويي ياد كنم چرا كه همواره پا به پاي هادي، چه دركانون زندگي و چه در عرصه كار و تحقيق، عاشقانه همراهش بود و همچنان براي تكميل و نشر پژوهشهاي نيمهتمامش همت گماشته است.