• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5297 -
  • ۱۴۰۱ سه شنبه ۱۵ شهريور

گفت‌وگو با محسن شريفيان به بهانه اجراي برنامه در جشنواره ني‌انبان گلاسكو

نويد صلح در همنوازي سازهاي ملل

سيمين سليماني

محسن شريفيان، سرپرست گروه «ليان» و متولد سال 1354 در بوشهر است. او در سال 1372 با تشكيل گروه موسيقي ليان فعاليت حرفه‌اي خود را آغاز كرد. گروه ليان يكي از قديمي‌ترين و باسابقه‌ترين گروه‌هاي موسيقي فولك است. در كارنامه هنري شريفيان علاوه بر انتشار چندين آلبوم موسيقي، تاليف كتاب و مقاله نيز ديده مي‌شود. او پژوهشگري و نوشتن درباره موسيقي را در كنار نوازندگي پيش برده و در معرفي هر چه بيشتر ساز ني‌انبان نيز تلاش زيادي داشته است و اجراهاي متعددي در خارج از كشور برگزار كرده است. او اخيرا در رويداد جهاني موسيقي اسكاتلند به همراه دخترش ليانا شريفيان به معرفي موسيقي جنوب ايران و سازهاي مطرح آن از جمله ني‌انبان، ني جفتي، دمام و سنج پرداخت؛ فستيوال بين‌المللي ساز ني‌انبان گلاسكو در آگوست سال جاري با ميزباني از نوازندگان، گروه‌هاي موسيقي و موسيقيداناني از سراسر جهان برگزار شد و در جريان اين رويداد شريفيان نيز ضمن اجراي چند برنامه، ساز ني‌انبان خود را به موزه ني‌انبان گلاسكو در اسكاتلند اهدا كرد. به اين بهانه با محسن شريفيان درباره اين رويداد، همچنين ويژگي‌هاي موسيقي بوشهر، نوآوري و اهميت آن در موسيقي فولكلور گفت‌وگو كردم كه در ادامه مشروح آن را مي‌خوانيد.

   گروه موسيقي «ليان» به سرپرستي شما اخيرا در يك فستيوال جهاني در اسكاتلند شركت داشت، از اين جشنواره، اهميت آن و همچنين شركت‌كنندگانش براي مخاطبان ما بگوييد.
خدمت شما عرض كنم كه اين فستيوال از آن جهت براي ما اهميت دارد كه يكي از مهم‌ترين و فراگيرترين ني‌انبان‌هاي دنيا را به خود اختصاص داده است و ني‌انبان، به عنوان ساز ملي آنها محسوب مي‌شود كه در اسكاتلند و به خصوص در شهر گلاسكو بسيار مورد توجه قرار مي‌گيرد. البته براي دومين‌بار بود كه من در گلاسكو به اجراي برنامه مي‌پرداختم. پيش از اين هم يك همنوازي با نوازندگان اسكاتلندي داشتيم و حالا در جشنواره مستقل‌تري در مورد ني‌انبان حضور داشتيم كه اهميت آن براي من به اين جهت بود كه نوازندگان بسيار مطرحي در آنجا حضور داشتند و ساير نوازندگان ديگر هم از سراسر دنيا مي‌آمدند. اين يك اجتماع خوب است كه مي‌توانيم در خلال آن با ساير هنرمندان تبادل اطلاعات كرده، همديگر را ملاقات كنيم، كارهاي هم را بشنويم و سازهاي خود را در يك فستيوال معتبر معرفي كنيم.
   اغلب ايراني‌ها ني‌انبان را يك ساز بوشهري مي‌دانند؛ اين جشنواره با عنوان «فستيوال جهاني ني‌انبان» در اسكاتلند برگزار شده است؛ اين ساز چه جايگاهي در جهان دارد؟
بله، بهتر است بگوييم ساز ني‌انباني كه اكثرا مي‌شناسند، بيشتر يك ساز ايراني است تا يك ساز بوشهري؛ چون من اين ساز را به نام خوزستان، كرمان، هرمزگان و بوشهر ثبت ملي كردم و معتقدم كه با توجه به پيشينه تاريخي كه دارد يك ساز ملي و يك ساز ايراني محسوب مي‌شود و بايد جايگاه اين ساز بيش از اينكه هست، درك شود و به جايگاه اصلي خود برسد. البته من به اين موضوع اميدوار هستم كه بالاخره روزي اين ساز به جايگاه واقعي خود دست پيدا كند. بايد توجه داشت كه در دنيا انواع مختلفي از ني‌انبان وجود دارد هر چند كه از لحاظ ساختاري همه آنها ساخته شده از يك ني و يك انبان هستند، اما شكل و توناليته آنها متفاوت است و از تنوع بسياري برخوردار است. در نتيجه نمي‌توان گفت كه ني‌انبان، صرفا يك ساز بوشهري و ايراني است بلكه انواع آن در سراسر دنيا وجود دارد.
   شما ساز ني‌انبان خودتان را به موزه ني‌انبان گلاسكو در اسكاتلند اهدا كرديد؛ پيش از اين هم شما اهداي ساز به ديگر موزه‌ها داشته‌ايد. هدف شما از اهداي ساز به موزه‌هاي مختلف چيست و اين كار چه تاثيري مي‌تواند داشته باشد؟
موزه‌ها در حوزه موسيقي براي من بسيار حائز اهميت هستند به خصوص اگر فقط مختص ني‌انبان باشند؛ مثل موزه‌اي كه در شهر اورنسه اسپانيا وجود داشت و به ني‌انبان اختصاص داشت و جاي ني‌انبان ايراني در بين آنها خالي بود كه من هم ني‌انبان خودم را به آنجا هديه كردم كه آن جاي خالي را پر كرده باشم چون اين موضوع برايم بسيار حائز اهميت است. در جاهاي ديگري هم اين كار را انجام دادم و معتقد هستم كه جاي تمام سازهاي بومي ايران در موزه‌هاي دنيا خالي است و ورود اين سازها به موزه‌هاي مطرح دنيا، نيازمند اين است كه مسوولان به اين موضوع اهتمام داشته باشند و هنرمندان هم در حد بضاعت خود اين كار را انجام دهند البته كه اين كار خيلي سختي است كه از يك نوازنده بخواهي كه ساز خودش را به موزه بدهد، با اين حال اگر براي نوازنده‌اي مقدور باشد و اين كار را انجام دهد و جاي خالي ساز را در اين موزه‌ها پر كند يك رسالت فرهنگي را به‌جا آورده است كه مي‌تواند براي آن نوازنده و فرهنگي كه در آن زندگي مي‌كند، مفيد واقع شود.
   در جشنواره اسكاتلند هم كه همراه فرزندتان ليانا اجرا داشتيد، شما را با عنوان لجندري خطاب كرده بودند...
اصطلاح لجندري براي من هم در ايرلند و هم اخيرا در اسكاتلند به كار برده شد، به شخصه افتخار مي‌كنم چرا كه جايي اين عنوان را به من مي‌دهد يا با اين عنوان مرا خطاب مي‌كند كه همان‌طور كه ابتداي گفت‌وگوي‌مان گفتم، داراي يكي از مهم‌ترين انواع ني‌انبان‌ها در دنيا است. همان ني‌انباني كه توانسته در بسياري از مكان‌ها جايگاه خود را پيدا كند و در خيلي از گروه‌هاي نظامي دنيا و همچنين كشورهاي عربي كه با هم همسايه هستيم اين ساز را استفاده مي‌كنند يا بسياري از جاهاي ديگر كه اين ساز را دارند. اين مساله براي من مايه افتخار است و فكر مي‌كنم كه براي ني‌انبان ايراني و موسيقي منطقه هم حائز اهميت باشد. البته كه اين اتفاق مسووليت من را هم سنگين مي‌كند از اين جهت كه بايد بتوانم از اين عنوان پاسداري كنم و هميشه نمونه خوبي براي معرفي اين ساز در سراسر دنيا باشم و البته به كار بردن چنين واژه‌هايي باعث مي‌شود كه ساير مخاطبان هم به اين موضوع توجه كنند و علت اين نام‌گذاري‌ها را جويا شوند و متعاقب آن متوجه خواهند شد كه اين ساز از كجا آمده و تاريخ و پيشينه آن چيست و به نظرم همين بحث دستاورد خوبي در اين زمينه محسوب مي‌شود.
   شما در فستيوال «كلتيك كانكشن» با سه نوازنده اسكاتلندي در سال ۹۶ هم اجرا داشتيد. هم‌آوايي سازهاي ايراني با سازهاي جهاني تجربه‌اي است كه بسياري از نوازندگان دارند كه البته شايد همه آنها موفق هم نباشند؛ از نگاه شما در همراهي سازهاي ايراني با سازهاي جهاني چه ملاحظاتي بايد صورت بگيرد كه نتيجه كار مطلوب باشد؟
در مورد تجربه نواختن با سازهاي ديگر و اينكه آيا موفق مي‌شوند يا خير، من هميشه موضوعي را مطرح مي‌كنم و آن اين است كه زماني كه ما تصميم مي‌گيريم كنار هم باشيم و گفتماني را شكل دهيم، در واقع هم براي خودمان و هم براي جامعه‌اي كه در آن زندگي مي‌كنيم، اين گفتمان و در كنار هم بودن است كه اهميت دارد؛ اين‌طور نيست كه لازم باشد حتما به تفاهم برسيم و لزوما قطعه‌اي يا اثري ايده‌آل توليد شود، اصلا شايد هيچ اثر جديدي هم توليد نشود، حتي ممكن است امكانات فني اين اجازه را به ما ندهد كه اثري درخور ارايه شود. اما اين گفتمان و در كنار هم بودن، درس بزرگي است كه ما به جامعه مي‌دهيم.
   در واقع بي‌مرزي هنر است كه در اين زمينه براي شما اهميت پيدا مي‌كند...
بله همين‌طور است. اين در كنار هم نواختن‌ها و ايجاد گفتمان‌ها منجر مي‌شود كه نشان دهيم با تمام اختلافاتي كه بين دو ساز به لحاظ تكنيكي و ساختاري وجود دارد، مي‌توان گفت‌وگو كرد. همين كه در كنار هم مي‌نشينيم و هم‌فكري مي‌كنيم، نويد بخش صلح و گفتماني است كه قاعدتا به نتيجه مي‌رسد اما اگر به نتيجه هم نرسد باز هم قابل توجه و تقدير است چون يك اقدام و يك همكاري شكل گرفته است.
   شما در جايي موسيقي بوشهر را در بردارنده نوآوري‌هاي خاص دانسته بوديد كه با اين ويژگي مي‌تواند با موسيقي ساير ملل در تعامل باشد. اين ويژگي‌ها چيست؟
به نظر من موسيقي بوشهر هميشه پويا بوده و حتي گاهي با آثار موسيقي برده‌هاي آفريقايي كه اواخر قرن ۱۸ وارد آفريقا شدند، تلفيق و به نوعي يكدست شده است؛ گاهي همراه با موسيقي ساير ملل، به اشكال مختلف از جمله حمله نظامي، كار روي دريا، ارتباطات دريايي و... به منطقه ما آمده‌اند يا اينكه ما به منطقه آنها رفته‌ايم كه درنهايت تلفيق و يكدستي اتفاق افتاده است. اين امر نه تنها در حوزه موسيقي، بلكه در فرهنگ بوشهر از جمله زبان، معماري و ادبيات آن هم كاملا مشخص است. بنابراين موسيقي بوشهر يك خاصيت تلفيقي دارد كه اميدوارم اين خاصيت همچنان حفظ شود  و البته  ادامه پيدا  كند.
   صحبت از نوآوري شد؛ با توجه به اينكه شما هم در موسيقي فولك و هم فيوژن فعاليت داريد؛ برخي با نوآوري در موسيقي فولكلور مخالف هستند و معتقدند كه اين نوع موسيقي بايد بِكر و دست نخورده باقي بماند. البته در كشورهاي پيشرفته ما شاهد اين هستيم كه نهادي براي حفظ اصالت و بكر ماندن اين نوع موسيقي هست و همچنين نهادي حامي اين نوآوري‌هاست. نگاه شما در اين باره چگونه است؟
به اين مساله كه برخي با نوآوري مخالف هستند، احترام مي‌گذارم چرا كه اين موضوع كاملا سليقه‌اي است اما نظر شخص من اين نيست. من معتقد هستم كه بايد موسيقي نواحي ايران پويا و توام با نوآوري باشد و بتواند خودش را با ساير موارد اجتماعي كه وجود داشته، وفق دهد و اگر نتواند با تغييراتي كه وجود دارد كنار‌ايد، از بين رفته و به سمت موزه‌اي شدن پيش مي‌رود. من معتقدم آثار و موسيقي‌هاي فولك ايراني كه امروزه در دسترس ما هستند، هميشه خود را به‌روز كرده‌اند تا اينكه به دست ما رسيده‌اند و حتما آثاري هم بوده‌اند كه امروزه هيچ اطلاعي از آنها نداريم به دليل اينكه نتوانسته‌اند خود را با شرايط روزگار وفق دهند مثل بخشي از موسيقي كار كه مربوط به كار روي دريا بوده و بعد تغيير كاربري داده و از بين رفته است و در نهايت امروز ديگر هيچ اثري از اين آثار نيست. بنابراين نوآوري لازمه حيات هر چيزي هست و من از اين موضوع هميشه استقبال كرده و در كارهايم نشان داده‌ام كه به اين موضوع اهميت مي‌دهم. البته ناگفته نماند برخي افراد كه نوآوري را دوست ندارند يا در مقابل آن مي‌ايستند، توانايي اين كار را ندارد. به نظر من در كنار حفظ اصالت‌ها بايد به نوآوري اهميت داد كه موسيقي پويايي خود را حفظ كند.
   با توجه به اين صحبت‌ها و اهميت نوآوري در موسيقي ارزيابي شما درباره موسيقي فولكلور در كشورمان چيست و چه چشم‌اندازي براي آن ترسيم   مي‌كنيد؟
اين ارزيابي را درباره جايي ارايه مي‌دهم كه در آن زندگي مي‌كنم و روي آن اشراف دارم و آن موسيقي منطقه خودمان است. من آينده موسيقي منطقه 
-بوشهر- را بسيار شفاف مي‌بينم به اين دليل كه علاقه‌مندان بسياري براي نواختن سازهاي بومي در بوشهر وجود دارند به ويژه ني‌انبان؛ استقبالي كه دختران نسبت به ساز ني‌انبان دارند، مهم بوده و اميد بخش است براي اينكه به اين شكل اين ساز همچنان به حيات خود ادامه خواهد داد و پيشرفت‌هاي قابل توجهي خواهد داشت. همان‌طور كه اين اتفاقات در چند دهه گذشته هم افتاده و معتقدم اتفاق خيلي خوبي پيش روي موسيقي بوشهر است. البته موسيقي ساير نواحي ايران هم در وضعيت مشابهي قرار دارند و اميد است كه روز به روز، رو به بهبود و پيشرفت داشته باشند. قطعا در درجه اول هنرمندان تاثير‌گذار هستند و مي‌توانند اين موسيقي را زنده نگه دارند و علاوه بر اين مسوولان اگر  به دور  هر شعاري در اين  راه كمك كنند  قاعدتا اين همراهي هم مي‌تواند  بسيار مهم   باشد


  ساز ني‌انباني كه اكثرا مي‌شناسند، بيشتر يك ساز ايراني است تا يك ساز بوشهري؛ چون من اين ساز را به نام خوزستان، كرمان، هرمزگان و بوشهر ثبت ملي كردم و معتقدم كه با توجه به پيشينه تاريخي كه دارد يك ساز ملي و يك ساز ايراني محسوب مي‌شود و بايد جايگاه اين ساز بيش از اينكه هست، درك شود و به جايگاه اصلي خود برسد.
   به آنها كه با نوآوري مخالف هستند، احترام مي‌گذارم؛ چرا كه اين موضوع كاملا سليقه‌اي است اما نظر شخص من اين نيست. معتقدم بايد موسيقي نواحي ايران پويا و توام با نوآوري باشد و بتواند خودش را با ساير موارد اجتماعي كه وجود داشته، وفق دهد و اگر نتواند با تغييراتي كه وجود دارد كنار آيد، از بين رفته و به سمت موزه‌اي شدن پيش مي‌رود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون