بالا بردن هزينه فساد براي فردا
فرشاد مؤمني٭
بايد توجه داشته باشيم كه نميشود به طور اصولي مقايسه دقيقي بين دو واقعه تاريخي انجام داد. چون در هريك از مقاطع تاريخي كه ميشود مشابه اين شرايط در نظر گرفته شود، وضعيت ما از هر نظر نسبت به شرايط كنوني متفاوت بوده است. اما در كليترين حالت مشابه، ميتوان وزن توافق هستهاي را با مسامحه جدي با شرايط پس از پذيرش قطعنامه 598 مقايسه كرد ولي با اين دقت كه هم در ساختار قدرت و هم در مناسبات سياسي، اجتماعي در شرايط كنوني تفاوتهاي زيادي وجود دارد.
براي مثال در زمان پذيرش قطعنامه شرايط اقتصادي با امروز متفاوت بود. به گواه گزارش پيوست مديريت كشور در دوره جنگ يك شرايط آرماني از نظر الگوي مصرف فراهم شده بود كه در آن دوران تخصيص منابع به نيازهاي ضروري كشور اختصاص پيدا كرده بود ولي در شرايط تحريم هم از نظر گستره فساد مالي و هم از نظر الگوي مصرف، كشور شرايطي بيسابقهاي را تجريه كرد و براي مثال تخصيص ارز براي واردات كالاهاي لوكس و آرايشي به اختصاص ارز براي واردات دارو و مواد مورد نياز براي توليد اولويت پيدا كرد. در شرايط جنگ ضربههايي كه به كشور وارد شده بود شامل كاهش چشمگير قيمت نفت و تغيير استراتژي دشمن بعثي بود، در حالي كه در دوران فعلي سنگينترين ضربهها از سوءمديريت و فساد اقتصادي بود. اما به هر حال به اعتبار اينكه اين توافقنامه ميتواند بستري باشد براي كاهش هزينههاي مبادلات، شايد بتوان امروز را با زمان پذيرش قطعنامه مقايسه كرد. به نظر من ويژگي كليدي دوره تحريم كه چند سالي هم طول كشيد اين بود كه نوعي عدم شفافيت غيرعادي در فضاي تصميمگيري و تخصيص منابع كشور به وجود آمد، از اين رو كشور با بحران يادگيري و تجربه روبهرو شد. بر اساس تعريف علمي، يادگيري يكي از چهار مفهوم كليدي است كه در دو دهه اخير صورتبندي مفهومي و نظري شده تا يك فهم جهاني از مفهوم توسعهيافتگي ارايه شود. از اين رو تمايز كشورها در حوزههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي به تمايز انها در حوزه يادگيري نسبت داده ميشود. با توجه به اينكه ويژگي كليدي دوران تحريم، افزايش عدم شفافيت در حوزه تخصيص منابع و هزينهها بوده است ما در فهم فرصتهاي از دست داده و هزينههاي پرداختي با دو مشكل اساسي مواجه هستيم. اما در نهايت اجمال ميتوان اين را مطرح كرد كه قبل از شدت گرفتن تحريمها يعني سالهاي 1389 و 1390 اقتصادي ايران هيچ اوضاع بساماني نداشت. براساس گزارشهاي رسمي موجود در سالهاي 89 و 90 كه تحريمها و عدم اطمينانهاي ناشي از آنها افزايش پيدا كرد، بيشترين ميزان فرار سرمايههاي مادي و انساني را تجربه كرديم و مجموعه اينها شرايط اجتماعي، سياسي و اقتصادي شكنندهاي را به وجود آورد. نكته بسيار مهم اين است كه گرچه تفاوتهاي موضعي و مقطعي زيادي در طول اين توافق حاصل خواهد شد ولي در حوزه مبارزه با فساد غيراصولي، ربا و... همچنان شرايط تداوم خواهد داشت و متاسفانه هنوز برنامه جدي براي اصلاح آن در دستور كار دولت قرار نگرفته است. از همين رو بعد از توافق يك تعادل پايدار به دست نخواهيم آورد. اگر بخواهيم به سمت تعادل پايدار پيش برويم اين اتفاق بيش از هر چيز در درجه اول به دولت (قوه مجريه) و در درجه دوم به مجلس (نهاد قانونگذاري) بستگي دارد. بايد ديد كه آيا آنها از دوران قانونگريزي و برنامه گريزي احمدينژاد عبرت كافي گرفتهاند. چرا كه در اين فرصت تاريخي كه به دست آمده و ما بايد به زودي به فكر نگارش برنامه ششم توسعه باشيم بايد اين تجربيات را مغتنم شمرده و از آنها استفاده كنيم. طبيعتا رفع فشارها و تشنج در فضاي بينالمللي فرصت مغتنمي فراهم ميكند تا برنامه قابلقبولي در دستور كار قرار بگيرد. اما لازمه آن اين است كه گروهها هم به اين درجه از بلوغ فكري رسيده باشند كه لااقل از فشار آوردن به دولت دست بردارند تا دولت بتواند برنامه خوبي طراحي كند تا چشمانداز مثبتي را در آينده پيش رو داشته باشيم. يكي از بزرگترين مسووليتهاي رسانههاي ارتباط جمعي چه دولتي و چه خصوصي اين است كه با مردم صادقانه صحبت كنند و انتظارها را بالا نبرند. به مردم توضيح بدهند كه به خودي خود از فرداي توافق اتفاق فوقالعادهاي قرار نيست، بيفتد. به آنها بگويند كه ما بايد از اين به بعد درراستاي مبارزه با فساد و ربا حركت كنيم و از طرفي نهادهاي مرتبط هم بايد تا جايي كه ميتوانند هزينه مفتخوارگي و فساد را بالا ببرند تا با تشويق مردم به تلاش و كار ثمر بخش بتوانيم آينده مطلوبي را بسازيم. بايد به اين نكته توجه كنيم كه اگر وعدههاي رانتي و مصرفگرايانه داده شود كشور مانند دوران احمدينژاد خواهد شد. اميدوارم دولت، مردم و همه هوشمندي بايسته را در شرايط موجود انجام دهند و از خلق فضاي مفت خوارگي و فساد و ربا جلوگيري كنند. تا زماني كه نهادهاي كژكاركرد در كشور ما به شيوه كنوني كه عليه عامه مردم و توليدكنندگان و به نفع رانتخواران و فسادگران سامان پيدا كند اطلاق تعبير «عصر جديد» به دوران بعد از تحريم به نظر من غيرواقعبينانه و دوركننده از واقعيت است. بايد اميدوار بود كه دولت محترم در قالب يك برنامه انديشيده، تدابير بايسته را در دستور كار قرار دهد تا آينده روشني را پيش رو داشته باشيم. به نظر من وجه بينالمللي حصول توافق هستهاي در شرايط كنوني بسيار مهمتر از وجه داخلي ان است. چرا كه زحمات تيم مذاكرهكننده در دولت جديد در كليت خود نقش بسزايي در كاهش رفتارهاي ايرانهراسانه و اسلامهراسانه در جهان خواهد داشت. به گمان من براي نظام جمهوري اسلامي از هر دو وجه داخلي و خارجي مسووليتهاي سنگيني به دنبال دارد. بعد از جنبه اسلام رحماني بايد برخورد گسترده با تفكرات افراطي شبيه داعش، طالبان و القاعده كه متاسفانه رگههايي از آنها را د داخل هم مشاهده كردهايم به عنوان يك وظيفه مهم و خطير در دستور كار قرار دهيم. اين وظيفه همه مسلمانان و كساني است كه مسووليت تبليغي دارند. بايد به تفكرات بزرگاني چون آيتالله شهيد بهشتي در اين زمينهها بيشتر بپردازيم. بايد برخي برخوردهاي سخت و خصمانهاي را كه در درون هيات حاكمه وجود دارد و ديده ميشود با برخوردهاي مشفقانه و برادرانه جايگزين كنيم تا براي ساخت و توسعه ايران و دفاع شرافتمندانه از ايران گامي مثبت برداريم و نقش مثبتي ايفا كنيم. اين سبب ميشود كه انشاءالله براي همه جناحها و گروههاي فكري هم منافع بيشتري تامين شود.
٭ اقتصاددان و استاد دانشگاه