• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3293 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۴ تير

صلح تنها گزينه پيش رو

سيد جواد ميري ٭

حقيقت امر اين است كه اختلاف بين ايران و غرب از ابتداي انقلاب اسلامي يكي از اختلاف‌هاي بزرگ جهاني شده بود. ولي در اين يك دهه قبل به‌خاطر مسائل هسته‌اي اين اختلاف ابعاد بسيار پيچيده‌اي به خود گرفت.

به دليل اينكه ساختار‌هاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و حتي دانشگاهي و آموزشي و تقريبا تمام ابعاد زندگي اجتماعي ما را دربرگرفت.

به گونه‌اي كه سياست آمريكا بر اين مبتني شده بود كه ايران را به سمت بن بست كامل ببرد و هدف غايي خود كه از اول انقلاب در پي آن بود و آن تغيير رژيم ايران بود را عملي كند. آمريكا كه با هر سعي و تلاشي نتوانست به هدفش جامعه عمل بپوشاند، دو راه در پيش روي خود مي‌ديد. يكي راه جنگ و ديگري گزينه صلح. در اينجا اين سوال پيش مي‌آيد كه چرا آمريكا گزينه جنگ را انتخاب نكرد؟

اين سوال براي پژوهشگران حوزه ژئوپولتيك سوال بسيار جدي و معتبري است. يكي از دلايل بسيار مهم تحقق نيافتن جنگ عليه ايران عمق استراتژيك ايران در منطقه است. اما منظور از عمق استراتژيك ايران در منطقه چيست؟

در سال 1359 كه جنگ عراق عليه ايران آغاز شد، مرزهاي سياسي ايران و مرزهاي استراتژيك ايران هر دو با هم منطبق بودند. يعني ما چيزي به نام عمق استراتژيك نداشتيم. وقتي عراق با همكاري همپيمانان شرق و غربش تصميم گرفت به ايران حمله كند، ايران عمق استراتژيكي نداشت تا قدرت بازدارندگي در برابر دشمنان داشته باشد. مرز سياسي و مرز استراتژيك ما در آن زمان با يكديگر همپوشاني داشت كه همان دهلران بود. اما طي اين سال‌هاي متمادي، عمق استراتژيك ما ابعاد متنوعي پيدا كرد. از شاخ آفريقا گرفته تا خاورميانه عربي، از قفقاز تا آمريكاي لاتين، ايران از عمق استراتژيك برخوردار است. اين عمق استراتژيك فقط جنبه نظامي ندارد و جنبه‌هاي فرهنگي و تمدني هم به همراه دارد. اين واقعيت قدرت بازدارندگي ايران در برابر آمريكا است. وقتي اين موضوع را آمريكايي‌ها دريافتند، راهي ديگر جز صلح براي‌شان باقي نمي‌ماند.

يكي ديگر از نكات كليدي اين معادله، نوع گفتمان‌هايي است كه هم در داخل و هم در آمريكا شكل گرفته بود و آن اينكه معماران سياست خارجي ايران تصميم به گفت‌وگوي سازنده با آمريكا گرفتند. امري كه تا چندي پيش تابو به حساب مي‌آمد. از آن سو معماران سياست خارجي آمريكا هم به اين نتيجه رسيدند كه براي روبه‌رو شدن با ايران نياز به پذيرش ايران در فضاي مبتني بر احترام دارند. تسلط اين دو گفتمان در ايران و آمريكا باعث نزديكي افق‌هاي دو كشور در صحنه بين‌المللي شد.

نكته ديگر اينكه بايد به دوران پساتوافق توجه داشت. اين توافق به اين معنا نيست كه دوكشور آمريكا و ايران با يكديگر دوست شدند و به قولي يكديگر را در آغوش بگيرند. اتفاقا در حوزه‌هاي بسياري بين اين دو رقابت‌هاي جدي به وجود خواهد آمد و چون در نظام سرمايه‌داري هم قرار داريم اين رقابت بسيار جدي و واقعي است. خود اين رقابت‌ها وقتي در فضاي غير جنگي باشد، مي‌تواند فضاهاي گفتماني را شكل دهد كه باعث همگرايي در سطح ملي، منطقه‌اي و بين‌المللي شود. اما در حوزه‌هاي اقتصادي و امنيتي باعث رقابت‌هاي جدي مي‌شود. به عنوان مثال امروزه آمريكا و چين در حوزه اقتصاد با يكديگر رقابت جدي دارند اما در حوزه‌هاي ديگر با هم تعامل دارند. چرا كه در نظام بين‌الملل آرايش جنگي در مقابل همديگر نگرفتند.

نكته‌اي ديگر كه قابل توجه است، نقش فرهنگ يا مولفه‌هاي فرهنگي، كه در اين چهار دهه در ايران و آمريكا نسبت به يكديگر شكل گرفته است. به مدت چهار دهه متمادي ايران و آمريكا همديگر را دشمن معرفي كردند. اگر به رسانه‌هاي دو طرف توجه كنيد، انباشت بسيار زيادي تضادها، ضديت‌ها، غيريت‌سازي و دشمن فرض كردن در فضاي ذهن و زبان ما شكل گرفت.

به عبارت ديگر معرفت بين‌الاذهاني ما بسيار مشوش، آشفته، آشفته و پر از تضادهاي عميق و ژرف است. يكي از عواملي كه باعث شد اين مذاكرات 12 سال به طول بينجامد، اين بود كه معرفت بين‌الاذهاني مذاكره‌كنندگان، اين فرهنگ ستيره‌جويانه رخ دهد. اين ديگر تنها وظيفه سياستمداران نيست كه اين شكاف‌ها را ترميم كنند. بلكه جامعه‌شناسان، فيلسوفان، روحانيون و تمام اصحاب حوزه و دانشگاه بايد به اين امر مبادرت ورزند.

به هر روي اگر نيروهاي سياسي در داخل ايران درايت به خرج دهند اين توافق موهبتي است براي تقويت ايران و موجب قدرتمند‌تر شدن گفتمان جمهوري اسلامي در سطح جهاني خواهد شد و در نتيجه رقباي جمهوري اسلامي به حاشيه رانده خواهند شد.

٭ دانشيار پژوهشگاه علوم انساني
و مطالعات فرهنگي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون