حكومتهاي دموكراتيك، بسترساز صلح جهاني
سيدعلي محمودي٭
در يكي از روزهاي پاييزي پس از حوادث 11سپتامبر در ناهار خوري سازمان ملل متحد از بانويي امريكايي كه 80 ساله به نظر ميرسيد و دور يك ميز نشسته بوديم، پرسيدم: خانم! شما جنگ جهاني دوم را ديدهايد. آيا از پايان آن جنگ تا به امروز، جهان ما تا اين اندازه خشونت آميز و ناامن بوده است؟ بلا فاصله گفت: نه؛ از آن زمان تا به امروز، تا اين حد جهان ناامن نبوده است. نميدانم اگر اين روزها در نيويورك بودم و ميتوانستم اين پرسش را از همين خانم بپرسم، چه پاسخي به من ميداد.
ناامنيهاي دهه اخير در جهان، به ويژه در خاورميانه و آفريقا، سال به سال رو به فزوني بوده است: فلسطين، افغانستان، عراق، سوريه، يمن، مصر و ليبي، نمونههايي از ناامنيهاي گسترده در روزگار ما است كه طي آن جان هزاران انسان را ستانده و ويرانيهاي بسيار بر جاي نهاده است.
پرسش بنيادين اين است كه منشأ اين جنگها و ناامنيها چيست؟ چرا جهان ما تا اين اندازه از صلح و آرامش فاصله گرفته است؟ به نظر من، از ميان علتهاي اصلي جنگ و ناامني، سه علت جنبه اساسي دارد كه شرح موجز آن به قرار زير است:
1- فروكاستن دين به فرقهگرايي همراه با تصلب و جزميت مذهبي از سوي افراد عامي و بيفرهنگ، بستري مناسب براي گروههايي همانند داعش، طالبان و بوكوحرام فراهم ساخته است تا با استفاده ابزاري از دين، شرمآورترين جنايتها را در خاورميانه مرتكب شوند. احياي بردهداري، استثمار جنسي زنان مسلمان و غير مسلمان، كشتارهاي فجيع و ويران كردن آثار ارزشمند و ديرپاي تاريخي، نمونههايي از رفتار وحشيانه بر پايه قرائتي ضد انساني از دين اسلام است.
2- عامل ديگر در فروبردن جهان در جنگ و ناامني، ماجراجويي بعضي كشورها از رهگذر دخالتهاي غيرقانوني و خودسرانه در مناطقي از جهان است كه سوريه، يمن و عراق، از نمونههاي بارز آن است. در اين كشورها، رقابت در كشتار و ويرانگري ميان قدرتطلبان ماجراجو، بيداد ميكند. جالب است كه طرفهاي كشتار و خونريزي، هريك خود را پاسدار اخلاق و طرفدار مظلوم و مخالف ظالم معرفي ميكنند؛ در حالي آنچه در صحنه جريان دارد، جنگ قدرت بعضي حكومتهاي خودكامه در كشورهاي ثالث است.
3- توليد و فروش جنگافزارهاي گوناگون، منبع درآمدي بادآورده براي صاحبان كارخانههاي اسلحهسازي است كه سود سالانه آن، برابر آمارهاي نهادهاي بينالمللي، به ميلياردها دلار ميرسد. امروزه انحصار توليد جنگافزارهاي سبك و سنگين از دست غربيها خارج شده و شماري از كشورهاي جنوب نيز در اين ميدان فعال ما يشاء شدهاند و به توليد و فرستادن آشكار و پنهان سلاح به مناطقي از جهان، افتخار نيز ميكنند!
از آنجا كه فرقهگرايي مذهبي از سويي و دخالتهاي خودسرانه بعضي كشورها در منطقي از جهان از سوي ديگر، همرا با سوداگري مرگآور تجارت جنگ افزار رو به افزايش است، به باور من، چشمانداز كوتاهمدت و ميان مدت جهان امروز، گسترش جنگ و ناامني و دور شدن از صلح و آرامش است.
راهحل بنيادين براي خشكانيدن ريشههاي خشونت گرايي و ناامني در جهان، تلاشهاي صلحآميز سازمان ملل متحد و نهادهاي مدني در گسترش و تعميق فرهنگ صلح، حقوق بشر و دموكراسي در جهان امروز است. اگر با مبارزات بدون خشونت مردم در كشورهاي استبدادي، به تدريج نظامهاي دموكراتيك جاي حكومتهاي ديكتاتوري را بگيرند، جهان ما گام به گام از جنگ و نامني دور ميشود و صلح و آرامش به مردمان جهان آغوش ميگشايند. اگر به تاريخ روابط بينالملل با دقت بنگريم، درمييابيم كه در جهان پيش رفته، حكومتهاي دموكراتيك با هم نميجنگند. اين حكومتها به جاي جنگ و خونريزي، با هم انديشي، هم كنشي، رقابت و مدارا، كشورهاي خود را در مدار توسعه قرار دادهاند و زيست بومي به نسبت صلح آميز، اخلاقي، آزاد و برابر آفريدهاند. راه دشوار صلح جهاني از دموكراسي ميگذرد.
٭استاد علوم سياسي