گفتوگو با كارشناسان درباره تهاجم غيرقانوني به فردو
بمباران ديپلماسي
نادر انتصار: با تهاجم امريكا به تاسيسات ايران گزينههاي ديپلماتيك رنگ باخته و ميدان ميتواند تعيينكننده سرنوشت روياروييها باشد
مرتضي مكي: ترامپ تلاش دارد با تكيه بر استراتژي «مرد ديوانه» ايران را به اعطاي امتيازهاي حداكثري وادارد
حديث روشني
درحالي كه تنها 10 روز از آغاز رويارويي نظامي بيسابقه ميان ايران و اسراييل ميگذرد و تلاشهاي ديپلماتيك براي مهار تجاوز رژيم صهيونيستي در جريان بود، ايالاتمتحده بامداد يكشنبه با بمباران سه مركز هستهاي ايران ازجمله تاسيسات فوقحساس فردو، عملا وارد فاز جديدي از درگيريهاي منطقهاي شد. اين تهاجم غيرقانوني كه بهوسيله سه بمبافكن 2- Bصورت گرفت، برخلاف وعده پيشين واشنگتن مبني بر ارزيابي دو هفتهاي براي ورود به جنگ، آغازگر رسمي تجاوز مستقيم امريكا در منازعه تهران-تلآويو تلقي ميشود. دقايقي بعد از انجام اين اقدام تجاوزكارانه، بلافاصله سازمان انرژي اتمي ايران نيز اعلام كرد عليرغم حملات تهاجمي واشنگتن، مواد حساس، از جمله اورانيومهاي غنيسازيشده، پيش از وقوع اين حمله خبيثانه به مكانهاي امن منتقل شدهاند و خطر نشت مواد راديواكتيو براي شهروندان وجود ندارد. همزمان عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان به اين اقدام خصمانه واشنگتن واكنش نشان داد و در شبكه ايكس در پيامي نوشت: ايران تمامي گزينهها را براي دفاع از حاكميت، منافع و مردم خود محفوظ ميدارد. به نوشته وزير خارجه كشورمان، ايالاتمتحده، به عنوان يكي از اعضاي دايم شوراي امنيت سازمان ملل، با حمله به تاسيسات صلحآميز هستهاي ايران، مرتكب نقض فاحش منشور سازمان ملل، حقوق بينالملل و معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي (NPT) شده است.به نوشته عراقچي، براساس منشور سازمان ملل متحد و مفاد آن كه اجازه پاسخ مشروع در چارچوب دفاع از خود را ميدهد، ايران تمامي گزينهها را براي دفاع از حاكميت، منافع و مردم خود محفوظ ميدارد.وزير خارجه كشورمان ابتدا در روز جمعه و در ژنو با وزراي تروييكاي اروپايي رايزني داشت. سپس به استانبول رفت تا در نشست سازمان همكاري اسلامي حضور يابد و بنابر اعلام منابع رسمي، قرار است امروز عازم مسكو شود. عراقچي اما در واكنش به اين اقدام امريكا، از استانبول اعلام كرد كه ترامپ به ايران خيانت كرده و با عبور از خطوط قرمز، مسووليت پيامدهاي اين تجاوز را برعهده خواهد داشت. او همچنين تاكيد كرد كه ايران در مورد نوع پاسخ خود تصميم خواهد گرفت، اما اكنون زمان اعلام آن نيست. در همين راستا و درحاليكه مقامات نظامي امريكا مدعياند نميدانند واكنش ايران چه خواهد بود، گروهي از تحليلگران از سناريوهايي چون حمله به پايگاههاي نظامي امريكا در منطقه يا بستن تنگه هرمز سخن گفتهاند. همزمان، برخي ديگر از ناظران با جديت بيشتري به دوگانه پيش و پس از حمله امريكا در بررسي وضعيت فعلي منطقه اشاره ميكنند. به باور اين گروه اكنون، فضاي منطقه نسبت به آغاز حملات تجاوزكارانه رژيم اسراييل به تماميت ارضي كشورمان وارد مرحلهاي جديد شده است. مرحلهاي كه در آن موازنهها نه صرفا با رويارويي ايران و اسراييل، بلكه با مداخله مستقيم ايالاتمتحده، وارد فاز پيچيدهتري شدهاند. به گفته اين گروه پيامدهاي اين تحولات در روزهاي آينده، نه فقط براي تهران و واشنگتن، بلكه براي كل منطقه و معادلات امنيت جهاني تعيينكننده خواهد بود. به اين بهانه روزنامه اعتماد در راستاي تحليل و ارزيابي تنشها ميان ايران و اسراييل همزمان با همصدايي ايالاتمتحده با تجاوزات اسراييل با نادر انتصار، استاد برجسته و بازنشسته دانشگاه آلاباماي جنوبي و مقيم در اين ايالت و مرتضي مكي، كارشناس مسائل سياست خارجي گفتوگو كرده است. انتصار با اشاره به اينكه تهاجم امريكا به تاسيسات هستهاي ايران به معناي پايان ديپلماسي و ورود رسمي واشنگتن به جنگي خطرناك با تهران است همزمان تاكيد دارد انسجام داخلي و بازنگري اساسي در ساختار سياسي و امنيتي كشور، تنها راه مواجهه با اين بحران است. مكي اما درگفتوگويش با «اعتماد» ضمن تاكيد بر اينكه حمله مستقيم امريكا به تاسيسات هستهاي ايران در چارچوب تاكتيك «مرد ديوانه» ترامپ براي واداشتن ايران به تسليم انجام شده و بر اين باور است كه نبايد انتظار واكنشهاي فوري و تندي از سوي ايران در قبال اين تجاوزات آشكار داشت.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
نادر انتصار: تنها راه خروج از بحران
انسجام داخلي و بازنگري سياستهاي امنيتي است، چراكه امريكا اراده سياسي براي پايان رويارويي ندارد
نادر انتصار، استاد برجسته دانشگاه آلاباماي جنوبي در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب پيامدهاي حمله متجاوزانه امريكا به تاسيسات هستهاي صلحآميز كشورمان گفت: به نظر ميرسد كه آقاي ترامپ يا دستكم اطرافيان او رييسجمهوري را متقاعد كردهاند كه از اين پس بايد خط نتانياهو را بهصورت صددرصدي دنبال كند. به باور انتصار همين عامل درصد ورود مستقيم امريكا به يك حمله نظامي عليه ايران را ساعاتي پيش از انجام بمباران تاسيسات هستهاي به شكل قابلتوجهي افزايش داد. اكنون نيز امريكا با حمله مستقيم به فردو و دو سايت هستهاي ديگر ايران، وارد جنگ شده است و بدين طريق شانس بسيار كمي هم كه براي ديپلماسي وجود داشت را از بين برد. اين استاد دانشگاه در ادامه به «اعتماد» گفت: در همين راستا بزرگترين خطر اين حملات آلودگي هستهاي است كه بعد از حمله به هر پايگاه هستهاي اتفاق ميافتد و اثرات طولاني و مرگباري براي مردم ايران خواهد داشت. از طرفي اكنون ايران با يك خطر موجودي روبهرو است كه بايد سياست، اقتصاد و ساير نهادهاي كشوري را براساس اين اصل مورد بازنگري قرار داد. نه ديپلماسي به نوع برجامي آن و نه بسنده كردن به شعارهاي توخالي دردي را دوا نميكنند. به گفته اين كارشناس مسائل خاورميانه فقط ايرانپرستي و انسجام كامل و قدرتمند مردمي ميتوانند به موجوديت سرزميني ايران كمك كنند. زمان دو پهلو حرف زدن تمام شده است. ايران اكنون احتياج به ساختاري دارد كه بتواند كشوري جنگزده را با قاطعيت مديريت كند. آن حرفهاي قبل از جنگ به نجات ايران كمكي نخواهند كرد. به گفته اين تحليلگر مسائل خاورميانه با اين حال، ما در برابر چند سناريوي احتمالي قرار داريم. سناريوي نخست اين است كه جنگ فعلي ميان ايران و اسراييل تا مدت نامعلومي ادامه پيدا كند؛ جنگي كه ممكن است به شكل فرسايشي پيش برود، با فراز و نشيبهايي در شدت و وسعت درگيريها. اين نوع جنگ ميتواند بدون پايان مشخص، وارد يك دوره طولانيمدت شود. انتصار در ادامه گفتوگوي خود با«اعتماد» خاطرنشان كرد: سناريوي دوم آن است كه در آيندهاي نزديك، يكي از دو طرف به دلايل مختلف از جمله فرسودگي يا كمبود تسليحات عملا از ميدان عقبنشيني كند و درگيريها به پايان برسد. البته اگر چنين سناريويي محقق شود، با توجه به اينكه اسراييل همچنان از مسيرهاي تسليحاتي و حمايتي امريكا برخوردار است، احتمالا اين ايران خواهد بود كه به دليل محدوديت منابع، فشار بيشتري را متحمل خواهد شد. تلآويو اگر هم با كمبود تسليحات مواجه شود، با حمايت واشنگتن آن را جبران خواهد كرد.انتصار اما در مورد سناريوي سوم كه به باورش تا بخشي محقق شده ورود مستقيم امريكا به روياروييهاي اسراييل و ايران است آنهم با تداوم حملات تهاجمي هوايي به تاسيسات و ساير سايتهاي حساس. تحقق اين سناريو، خطرناكترين حالت ممكن است و به معناي مقابله مستقيم ايران با يك ابرقدرت جهاني در كنار اسراييل است. در اين ميان اما سناريوي چهارمي نيز وجود دارد و آن ورود قاطع و موثر جامعه بينالمللي براي توقف درگيريها پيش از گسترش آن است. اگر ارادهاي جهاني و سريع براي مهار بحران شكل بگيرد، ميتوان به جلوگيري از تحقق سناريوهاي پرهزينهتر اميدوار بود. انتصار اما در ادامه به «اعتماد» گفت: به نظر ميرسدكه نه ترامپ، نه نمايندگان كنگره و نه ديگر نهادهاي تصميمگير در امريكا، ارادهاي براي توقف اين روند تهاجمي ندارند. مساله، ناتواني نيست؛ بلكه تمايل و خواست سياسي براي تداوم همين مسير است.
انتصار در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر نوع واكنش روسيه و چين به عنوان متحدين ايران نسبت به حملات اخير امريكا و اسراييل به تماميت ارضي ايران تاكيد كرد: متاسفانه روسيه و چين، به دلايل مختلف، توان و اراده لازم براي جلوگيري از گسترش جنگ ميان ايران و اسراييل و حتي امريكا را ندارند، چراكه دو كشور با محدوديتهاي قابلتوجهي مواجهند. اخيرا يكي از مقامات بلندپايه روسيه در يك مصاحبه مطبوعاتي، در پاسخ به اين پرسش كه آيا امكان دارد روسيه براي دفاع از ايران وارد اين جنگ شود يا كمك نظامي ارايه كند، گفت ما با ايران قرارداد همكاري ۲۰ ساله داريم و روابط گستردهاي برقرار كردهايم، اما اين همكاريها شامل كمك نظامي نميشود. او بهسادگي تاكيد كرد كه روسيه از نظر نظامي وارد اين بحران نخواهد شد.
به گفته اين استاد دانشگاه، روسيه خود درگير جنگ فرسايشي و بلندمدت با اوكراين است و توان ورود به جبههاي جديد را ندارد. از سوي ديگر، چين نيز اساسا تمايلي به ورود به درگيريهاي نظامي در مناطق اطراف خود را ندارد. تنها در صورتي كه منافع چين در حاشيه مرزهايش به خطر بيفتد، ممكن است واكنش نشان دهد. چين اگرچه با ايران قراردادهايي مهم در حوزه اقتصادي و انرژي دارد، اما اين قراردادها براي پكن به اندازهاي ارزشمند نيستند كه بخواهد به خاطر آنها وارد يك ميدان درگيري نظامي با امريكا يا اسراييل شود.
انتصار در ادامه گفتوگو با «اعتماد» خاطرنشان كرد: بايد توجه داشت كه اكنون دوران جنگ سرد نيست؛ زماني كه مثلا در جنگ ويتنام، امريكا و شوروي در دو سوي ميدان قرار ميگرفتند و شوروي و چين به عنوان متحدان ويتنام كمك تسليحاتي ميفرستادند. امروز شرايط فرق كرده است. ايران متاسفانه در شرايطي قرار دارد كه هيچ متحد نظامي جدي يا شريك استراتژيك در سطح جهاني ندارد؛ كشوري كه حاضر باشد در صورت تشديد حملات نظامي عليه ايران، عملا وارد ميدان شود و كمكهاي قاطع نظامي ارايه دهد. به باور انتصار ما نبايد انتظار داشته باشيم كه اگر امريكا و اسراييل دامنه حملات خود عليه ايران را گسترش دهند، روسيه يا چين وارد عمل شوند. حمايتهاي لفظي و ديپلماتيك وجود دارد، اما در عمل اين حمايتها به اقدام موثر نظامي منجر نخواهد شد. همانطور كه پيشتر هم اشاره كردم، برخلاف آنچه سالها گفته ميشد، ايران هيچگاه متحد استراتژيكي نداشته و اكنون نيز ندارد. ايران در يك خلأ بينالمللي قرار گرفته است؛ بدون متحدي كه حاضر باشد هزينه دفاع از منافع ايران را بپردازد.
اين تحليلگر مسائل خاورميانه در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر اينكه در شرايط فعلي و بعد از حمله امريكا به تاسيسات هستهاي ميتوان شكست ديپلماسي را اعلام كرد يا خير، تاكيد كرد: به نظر من، مسير ديپلماتيكي كه اكنون آقاي عراقچي پيگير آن است چه در ژنو، چه در استانبول و امروز نيز با سفر به مسكو قطعا اقدامي ضروري و قابلتوجه است. اين تلاشها بايد بهصورت موازي با اقدامات نظامي دنبال شوند، اما بايد توجه داشت كه ديپلماسي، نه فقط در مورد ايران بلكه بهطور كلي، با محدوديتهاي زيادي روبهرو است و بهتنهايي نميتواند راهحل نهايي باشد، مگر آنكه تحولات مهمي در ميدان نبرد يا در ميز مذاكرات با كشورهاي ديگر رخ دهد.
به باور انتصار اگرچه سفر آقاي عراقچي به مسكو گامي مهم در چارچوب تلاشهاي ديپلماتيك است، اما نبايد اين اقدام را بيش از اندازه بزرگ و سرنوشتساز جلوه داد؛ بهگونهاي كه گويي قرار است تاريخ روابط ايران و روسيه را دگرگون كند. اين استاد دانشگاه در اين رابطه كه در مقطع كنوني روسيه چه اهرمهايي ديگر به جز اهرم نظامي براي حمايت از ايران دراختيار دارد، گفت: مسكو اهرمهايي دراختيار دارد، ازجمله رابطه نسبتا خوب با ايالاتمتحده و نيز رابطهاي كه ميان ولاديمير پوتين و دونالد ترامپ وجود دارد. افزون بر آن، روسيه با اسراييل نيز مناسبات خوبي تعريف كرده و خود پوتين بارها اعلام كرده كه با تلآويو روابط دوستانه و حتي استراتژيك دارد. درنتيجه، اگرچه روسيه ابزارهايي دراختيار دارد، اما اينها در بهترين حالت اهرمهاي دست دوم و سوم محسوب ميشوند؛ نه گزينههايي كه بتوانند بهتنهايي معادله جنگ و درگيريها را بهطور بنيادين تغيير دهند يا مسير بحران را بهكلي عوض كنند.
انتصار در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر اينكه در مقطع فعلي كه برنامه هستهاي ايران هدف حملات متجاوزانه تلآويو و واشنگتن قرار گرفته تهران چه كارتهايي براي بازگشت احتمالي به ميز مذاكرات دارد گفت: در هر مذاكرهاي، هر دو طرف تا حدودي كارتهايي براي بازي دراختيار دارند، اما متاسفانه در ماههاي اخير و حتي ميتوان گفت سالهاي اخير كارتهاي ديپلماتيك ايران يكي پس از ديگري تضعيف شدهاند. به باور انتصاردر چنين شرايطي تنها برگ برنده ايران اين خواهد بود كه ميزان تسليم را از صددرصد به مثلا نود درصد كاهش دهد؛ تغييري كه در عمل تفاوت چنداني ايجاد نميكند. ما اكنون به مرحلهاي رسيدهايم كه تقريبا تمام اهرمهايي كه زماني دراختيار جمهوري اسلامي ايران بود ازجمله اهرم ديپلماسي تا حد زيادي از كار افتاده يا تضعيف شده است.
اين استاد بازنشسته دانشگاه آلاباماي جنوبي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب پيامدهاي احتمالي آغاز حملات واشنگتن به ايران در ميان حاميان و افكار عمومي ايالاتمتحده تاكيد كرد: اگرچه از ابتدا شكافهايي در حلقه اطراف آقاي ترامپ مبني بر ورود يا عدم ورود او به جنگ با امريكا وجود داشت اما بايد توجه داشت تجربه تاريخي نشان ميدهد روساي جمهور امريكا هنگامي كه وارد جنگ عليه كشوري ميشوند محبوبيت بيشتري كسب ميكنند. به باور انتصار حداقل در گذشته نيز چنين بوده است؛ بدان معنا كه وقتي امريكا وارد جنگ ميشود، دستكم در كوتاهمدت، حمايت افكار عمومي از رييسجمهور بالا ميرود. بر اين اساس، من فكر ميكنم آغاز اين جنگ در كوتاهمدت به تقويت جايگاه ترامپ در ميان مردم امريكا منجر خواهد شد. حتي كساني كه پيشتر مخالف او بودهاند، ممكن است در اين فضاي جنگي از رييسجمهور حمايت كنند.
اين تحليلگر مسائل خاورميانه در ادامه به «اعتماد» گفت: نكته قابلتوجه اين است كه بخشي از هواداران جدي جنگ با ايران، دموكراتها هستند؛ يعني همان كساني كه در ساير حوزهها با ترامپ بهشدت مخالفند. اما در ارتباط با ايران، در كنار او قرار گرفتهاند. در كنگره، تنها كمتر از 10 نماينده با حملات نظامي مخالف بودهاند. اكثريت كنگره، شامل جمهوريخواهان و نيز شماري از دموكراتها، از اقدامات نظامي عليه ايران حمايت كردهاند. به گفته انتصار نميتوان ادعا كرد چون ترامپ در كارزار انتخاباتي سال ۲۰۲۴ وعده پايان جنگها را داده، حال اگر وارد جنگ شود، با واكنش منفي ازسوي مردم مواجه خواهد شد. بهنظر من، برعكس، ورود امريكا به اين جنگ احتمالا به افزايش حمايت از ترامپ خواهد انجاميد. به باور اين استاد دانشگاه، البته مساله زمان و پيامدهاي جنگ هم مهم است. بايد ديد اين درگيري تا چه زماني ادامه مييابد و آثار آن چه خواهد بود. در بلندمدت ممكن است حمايت عمومي در امريكا كاهش يافته و انتقادات افزايش يابد، اما آن زمان ديگر براي ايران سودي نخواهد داشت.
به گفته انتصار در مقطع كنوني ايران در شرايطي قرار دارد كه هم اسراييل را دشمن خود ميداند و هم ايالاتمتحده امريكا را؛ دو قدرت مهم و اثرگذار جهاني كه در واقع در يك جبهه مشترك مقابل كشورمان قرار گرفتهاند. اشتباه استراتژيك ايران اين بود كه تصور كرده ميتواند بهتنهايي وارد تقابل با امريكا شود و سپس همزمان با اسراييل نيز درگير شود. درحالي كه اين دو بازيگر، عملا در بسياري از عرصهها در هماهنگي كامل عليه ايران عمل كردهاند. بايد ديد ادامه اين روند به كجا خواهد انجاميد و آيا در استراتژيهاي كلان ايران بازنگريهايي صورت خواهد گرفت يا نه.
مرتضي مكي: با تهاجم امريكا به ايران
فصل تازهاي در خاورميانه رقم خورد و اعتبار واشنگتن نزد متحدانش زير سوال رفت
مرتضي مكي، كارشناس مسائل سياست خارجي در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب مسير پيشروي آينده تنشها ميان ايران و اسراييل در شرايطي كه امريكا مستقيما وارد اين تهاجم اسراييل شده است، گفت: در اين زمينه بايد گفت ترامپ تلاش ميكند در چارچوب تاكتيك «مرد ديوانه»، جمهوري اسلامي ايران را به شكست يا تسليم در برابر خواست خودش وادار كند. اين استراتژي را پيشتر نيز ريچارد نيكسون در دهه ۱۹۷۰ عليه ويتناميها و حتي شوروي به كار ميبرد تا بتواند با مرعوب كردن آنها، تصميم به شكستن بگيرد. البته در همان دوره هم نتوانست به خواستههايش دست پيدا كند. به گفته مكي در هر صورت، اگر بخواهيم كسي را در ميان روساي جمهور امريكا مشابه بدانيم، شايد نيكسون باشد، ولي نكته اينجاست كه دونالد ترامپ در آن حد و اندازه نيست. نه نوع رفتار و كنشش و نه شخصيتش چنين تعادلي ندارد كه بتوانيم او را يك سياستمدار كهنهكار و قابل پيشبيني و داراي استراتژي تحليل كنيم. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه به «اعتماد» گفت: ترامپ اقدام اخيرش در راستاي هدف قرار دادن تاسيسات نطنز و فردو را در ادامه تحركات اخيري كه اخيرا در توييتر داشت و ادعاي تسليم يا شكست ايران را مطرح ميكرد، انجام داد. اما نكتهاي كه وجود دارد اين است كه جمهوري اسلامي ايران، يكي از آن كشورهايي نيست كه بتوان در چارچوب مواضع و ديدگاههاي ترامپ، آن را به تسليم واداشت يا اين استراتژي را بر آن تحميل كرد.
به گفته مكي به هر حال، در مقطع فعلي با يك شرايط جديد مواجه شدهايم. آن همبستگي ملي كه در سطح كشور ايجاد شده، دست مسوولان، چه مردان ميدان و چه مردان سياست خارجي را باز گذاشته تا با اقتدار، اين بحران را مديريت و كنترل كنند. در هر حال، از نوع رفتار و كنش سياست خارجي ما مشخص است كه تلاش ميكنيم به نوعي، اقدامات ناقض حقوق بينالملل و اصول بشردوستانه از سوي امريكا و اسراييل را براي افكار عمومي منطقه و جهان تشريح كنيم و بازتاب بدهيم. اين تحليلگر مسائل سياست خارجي همچنين ادامه داد: اين مواضع و ديدگاهها، دستكم در سطح منطقه، تاثير خود را گذاشته است. بيانيهاي كه سازمان همكاري اسلامي در حمايت از ايران و محكوميت رژيم صهيونيستي و امريكا منتشر كرد و همچنين مواضع كشورهاي عربي منطقه نسبت به اين تجاوزات، نشان ميدهد كه ايران تاكنون تا حد زيادي توانسته در قبال اين تجاوزات، رفتارها و كنشهايي انجام دهد كه هم در عرصه نظامي و هم در عرصه سياست خارجي، مواضع خودش را تحكيم كند.به باور مكي اما اينكه پس از تهاجم اخير ايالاتمتحده به تاسيسات هستهاي كشورمان، با چه شرايطي مواجه خواهيم شد، بايد به مسوولان نظامي و سياسي كشور واگذار شود. نبايد سطح انتظارها از واكنش ايران را بيش از حد بالا ببريم. شايد منافع و امنيت ملي در بلندمدت ايجاب كند تصميمهايي اتخاذ شود. تصميمهايي كه ممكن است در كوتاهمدت انتظاري كه در افكار عمومي نسبت به واكنش به امريكا وجود دارد، محقق نكند. اما طبيعتا بايد ببينيم كه در چنين شرايط بحراني، چه واكنشي ميتواند هم امريكا را مهار كند و هم رژيم صهيونيستي را به توقف تجاوزات عليه ايران وادار سازد.مكي اما در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب واكنش نهادهاي بينالمللي ازجمله آژانس بينالمللي انرژي اتمي به چنين حملاتي در شرايطي كه صنعت هستهاي و فعاليتهاي كشورمان در اين زمينه همواره تحت نظارتهاي شديد نهاد پادماني قرار دارد گفت: نهادهاي بينالمللي، متاسفانه در چارچوب ماموريتهايي كه براي آنها تعريف شده، هيچكدام به مسووليت خود عمل نكردند. آنتونيو گوترش، دبيركل سازمان ملل، صرفا به ابراز نگراني بسنده كرد و حتي حملات را محكوم نكرد. در هر صورت، او دبيركل سازمان ملل و مدير دبيرخانه اين سازمان است، از همين رو نبايد انتظار زيادي از او در اين زمينه داشت. بعد از او هم بسياري از دبيركلهاي ديگر سازمان ملل بودند كه عملكردشان در مواقع حساس مشابه گوترش بوده است. آن دسته از كنشهايي نيز كه توسط برخي دبيركلهاي سازمان ملل جهاني انجام شد، بيشتر براي ثبت در تاريخ بود. به گفته اين كارشناس مسائل سياست خارجي آژانس بينالمللي انرژي اتمي هم، در تمام تاريخ فعاليت خود، تا اين اندازه از مسووليت فنياش پا را فراتر نگذاشته است. در مورد ايران، نهاد پادماني اينبار به شكل واقعا كمسابقه و حتي بيسابقه، در برابر يك تعرض مستقيم به تاسيسات هستهاي كه تحت نظارت كامل آژانس است، سكوت كرده و هيچ موضعگيري موثري نداشته است. اين درحالي است كه همين تاسيسات مورد تجاوز دشمن، يعني رژيم صهيونيستي و امريكا، قرار گرفتهاند. مكي در ادامه گفتوگوي خود با «اعتماد» خاطرنشان كرد: اين رفتار آژانس، نشانهاي از بياعتباري نهادهاي حقوق بينالملل و همينطور پيمان عدم اشاعه هستهاي است؛ از طرفي ضربهاي جدي به اعتبار اين نهاد و بهطور كلي به اعتماد بينالمللي وارد كرده است. اكنون اين پرسش مطرح است كه واقعا كشورها بايد به چنين پيمانهايي چه اميدي داشته باشند، وقتي چنين نهادهايي عملا ابزار دست قدرتهاي بزرگي مانند امريكاست؟ اين تحليلگر مسائل سياست خارجي در ادامه خاطرنشان كرد: در سطح منطقه نيز من تصور ميكنم ما از شب تهاجم امريكا به تاسيسات هستهاي كشورمان وارد يك شرايط كاملا جديد در مناسبات ايران با كشورهاي منطقه شدهايم. بههرحال، كشورهاي منطقه تا پيش از اين تصور ميكردند امريكا ميتواند تامينكننده امنيت آنها باشد. آنها فكر ميكردند با عاديسازي روابط با اسراييل و حركت در چارچوب راهبردهاي امريكا، ميتوانند به ثبات و امنيت بيشتري دست يابند. اما نوع رفتار و كنش اين كشورها در زمان تجاوز رژيم صهيونيستي به ايران نشان داد كه اين نگاه درست نيست و با واقعيتها انطباق ندارد. به گفته مكي، به عنوان نمونه، عربستانسعودي پيش از اين بهدنبال آن بود كه از امريكا تضمينهاي امنيتي بلندمدتي بگيرد. حتي يكي از شروطش براي عاديسازي با اسراييل، امضاي توافقنامهاي امنيتي مشابه توافق امريكا با ژاپن بود. آنها اكنون امريكا را نه تأمينكننده امنيت، بلكه عامل بيثباتي در كل منطقه ميدانند. اين يك تحول مهم است و من فكر ميكنم ميتواند يك دستاورد راهبردي براي ايران باشد. ايران ميتواند از اين موقعيت براي ترميم و بهبود روابطش با كشورهاي عربي منطقه استفاده كند.
در هر حال، بايد گفت كه روزها و ساعتهاي پيش رو بسيار حساسند. نوع كنش و واكنش ايران در برابر اقدام نظامي امريكا ميتواند تا حدود زيادي روندهاي آينده را مشخص و حتي تعيينكننده باشد.
اين تحليلگر مسائل بينالملل در پاسخ به سوال پاياني «اعتماد» در باب نوع واكنش روسيه و چين به عنوان متحدان ايران در بازه زماني كنوني تاكيد كرد: از روسيه و چين نبايد انتظار زيادي داشت. روسيه در جبهه اوكراين بهشدت درگير است و البته در اين شرايط تلاش كرده است موضعگيريهايي در قالب حمايت لفظي داشته باشد. اين موضعگيريها نيز احتمالا بهخاطر همان درگيري گستردهاي است كه با امريكا و اروپا در جبهه غرب دارد. از طرفي جمهوري اسلامي ايران هم در حال حاضر براي روسيه، نقطه اتكايي در خاورميانه محسوب ميشود؛ نقطهاي كه پوتين ميتواند از آن براي امتيازگيري از غربيها بهره بگيرد. به باور مكي پوتين مواضع متعددي درخصوص محكوميت تجاوزات رژيم صهيونيستي و امريكا به ايران اتخاذ كرده است و ديگر مقامات روسيه نيز مواضع مشابهي داشتهاند. اما بعضي از اين مواضع جاي تأمل دارد و آن اينكه روسيه آماده كمكهاي بشردوستانه به ايران است. اين درحالي است كه ايران فعلا به اين نوع كمكها نيازي ندارد. چنين رفتارها و كنشهايي نشان ميدهد كه روسها حاضرند در يك سطح مشخص و محدود، در چارچوب يك متحد، در كنار ايران مقابل امريكا بايستند.
مكي در ادامه به «اعتماد» گفت: چين نيز به همين نسبت، بعيد است فراتر از مواضع سياسي، اقدام جدياي عليه امريكا انجام دهد. درست است كه اين بازيگر چهل درصد از نفت مورد نياز خود را از خليجفارس تامين ميكند و ناامني در اين منطقه بيشترين آسيب را به اقتصاد چين وارد ميسازد، اما ذهنيت چينيها در چارچوب استراتژي كلان خودشان، بيشتر بر پايه حفظ منافع و اولويتهاي اقتصادي شكل گرفته است؛ موضوعاتي كه برايشان نسبت به ساير مسائل جهاني اولويت دارد. البته كه اين بدان معنا نيست كه آنها نخواهند كنشگري جدي در سطح منطقه داشته باشند، بلكه زماني وارد ميدان ميشوند كه بتوانند يك رابطه متوازن ميان امريكا، ايران و كشورهاي منطقه را حفظ كنند.