سفر به نيويورك و الگوي تصميمگيري
عباس عبدي
برخي گمان دارند كه سفر پزشكيان به نيويورك ميتواند گره بحران كنوني ايران در سياست خارجي را باز كند. با اطلاعات كنوني، تصور نميرود كه اين سفر گرهي را باز كند، زيرا مساله اصلي ابتدا بايد در تهران حل شود، سپس راهي نيويورك شد. اگر آقاي پزشكيان نتواند يا نخواهد كه مساله را در تهران حل كند، سفرش به نيويورك نه تنها سودي ندارد، بلكه زيان محض است و اگر در تهران به راهحلي برسد، آنگاه شايد در نيويورك يا هر جاي ديگر هم به نتيجه برسد. ابتدا به منطق مرسوم تصميمگيري در ايران اشاره ميكنم سپس بر اساس همان منطق نظرم را درباره مسالهاي كه بايد حل شود، شرح ميدهم. هر تصميم سياسي از موازنه سود و زيان تبعيت ميكند. اگر سود آن بچربد آن تصميم گرفته خواهد شد در غير اين صورت خير. اين شكل بسيار ساده شده ماجرا است. معناي سود و زيان و ارزيابي مقايسهاي آنها در هر تصميم سياسي بسيار پيچيده است. به علاوه سود و زيان در طول زمان متغير است. برخي افراد به علل گوناگون ازجمله فقدان اميد به آينده، سود و زيان كنوني را حتي اگر اندك باشد، مهمتر از سود و زيان فراوان در آينده ميدانند.
اگر در زندگي شخصي خود حق داشته باشيم كه سود و زيان كوتاهمدت را بر بلندمدت آن ترجيح بدهيم، ولي چنين حقي را در مقام سياستمدار نداريم. همچنين سياستمدار بايد سود و زيان شخص خود را از ملاحظات تصميمگيري خارج كند. منظورم فقط سود و زيان مادي نيست، چه بسا سياستمداري حاضر به كشته شدن باشد، ولي اين رفتار ميتواند ناشي از خودخواهي شخصي باشد يا يك عقبنشيني را نپذيرد، چون نگران بدنامي شخصي از تبعات آن است. اين سياستمداران در جهت منافع ملي و مردم و ميهن خود عمل نميكنند.
با اين ملاحظه دو ويژگي مهم در سياستگذاري ايران در سياست داخلي و خارجي مشهود است. به طور كلي سياستگذار به سود و زيان كوتاهمدت نگاه ميكند و گويي دنيا برايش همين امروز و فردا است و نگاهي به آينده ندارد. يك نمونه روشن آنكه به فاجعه ختم شد، قيمت بنزين بود هنگامي كه قيمت آن را ثابت كردند. رضايت و حمايت مردم از خودشان را به عنوان سود در نظر گرفتند كه در كوتاهمدت در برابر كاهش درآمد دولت برايشان مقرون بهصرفه بود، ولي توجه نداشتند كه 10 سال بعد ريشه تمام فلاكت و بدبختي و اعتراضات همين سياست قيمتگذاري افراطي در انرژي خواهد بود. در سياست خارجي هم شاهد اين ترجيح كوتاهمدت و ناديده گرفتن آيندهنگري غالب است. نمونه روشن آن اظهارات روز گذشته عضو ارشد مذاكرهكننده هستهاي است كه براي اولينبار افشا كرد كه در زمان رييسي هم همه چيز تمام شده بود كه برخي عوامل نگذاشتند توافق شود. ترجيح منافع شخصي ولو غيرمادي نيز رواج دارد. نمونه آن همان تثبيت قيمت بنزين بود كه دنبال نفع جناحي بودند. اگر آقاي پزشكيان بخواهد با اين دو ويژگي پا به نيويورك بگذارد، جز اتلاف وقت كار ديگري نكرده است.
اگر اين دو ويژگي كنار گذاشته شود، ابتدا بايد پذيرفت كه چارهاي جز عبور از وضعيت كنوني نيست و فقط آينده ايران و مردم را بايد در نظر گرفت. اطمينان ندارم كه در اين راه موفق خواهند شد، ولي در هر حال مساله اصلي وضعيت آينده ايران از طريق كسب حداكثر سود احتمالي براي كشور و مردم و پرهيز از هزينههاي سنگين و احتمالي در آينده است. نبايد دنبال محاسبه و مقايسه سود و هزينههاي مقطعي كوتاهمدت رفت. بايد آينده را در نظر گرفت. به همين علت است كه در هر نوبت نسبت به سياستهاي گذشته نوعي پشيماني از دست دادن فرصتها را شاهديم. اين تحول نيز ابتدا بايد در تهران رخ بدهد و نه در سفر به نيويورك.
آقاي پزشكيان! شما بايد انتخاب كنيد. خير و نيكي با پاي خويش به سراغ كسي نخواهد آمد. سياست و راهبرد سياست خارجي ايران خوب يا بد، به همين جايي رسيده كه اكنون هستيم. اگر اين راه موفق و به سود مردم و ايران بوده، همان را ادامه بدهيد و در سازمان ملل هم با صراحت تمام از آن دفاع كنيد. از مضامين دوگانه و داراي ابهام و ايهام و كشدار استفاده نكنيد. اگر اين سياست و ادامه آن را براي كشور و مردم مفيد نميدانيد، پس ابتدا اين را در تهران حل كنيد آنگاه سوار هواپيما شويد. شترسواري دولا دولا نداريم. اگر ميخواهيد سياستهاي گذشته ادامه يابد، يا نرويد يا نامزد رقيب خود را با چند نماينده شاخص آنان راهي نيويورك كنيد، قطعا صريحتر و شفافتر حرف خواهند زد. اگر شما ميخواهيد برويد بايد با رويكرد و مواضع پزشكياني برويد كه پيش از اين در زمان انتخابات بارها آنها را بيان كرد. اين مستلزم توافق قبلي در تهران است.
هنگامي كه برگشتيد، ميفهميم كه از ايران چه كسي به سازمان ملل رفته بود؟ پزشكيان نماينده ملت ايران، يا شبحي از رقيب او در لباس پزشكيان؟ خود دانيد؛ البته ديگران هم ميدانند.