آقاي اوباما شما هم در مجلس پنهلوپه حاضر شويد!
سيد محمد بهشتي
پنهلوپه يكي از اساطير يونان است كه تنديسي از آن در موزه ملي نگهداري ميشد. چندي پيش به درخواست موزه كاپيتولين رم و موزه واتيكان مبني بر نمايش اين تنديس در كنار سه تنديس ديگري كه در اين موزهها نگهداري ميشد به ايتاليا فرستاده شد با اين شرط كه پس از اتمام اين نمايش، هر چهار تنديس در كنار هم در موزه ملي در ايران نيز به نمايش درآيد. به نمايش درآمدن تنديسهاي پنهلوپه در موزه ملي اتفاق خجستهاي است چراكه پنهلوپه سمبل وفاداري و پاكدامني و صلح است. داستان جنگ سواحل شرقي و غربي درياي اژه يعني حمله يونانيان به تروا باعث جدايي ميان پنهلوپه و همسرش اوليس شده بود كه البته اين جدايي با صبر و وفاداري پنهلوپه و تحمل مرارتهاي بسيار پس از 20سال به ملاقات دوباره انجاميد. از اين جهت به نظرم اين نمايشگاه مجلس مناسب و نغزي براي ملاقات دو جهان فرهنگي ايران و غرب است و فكر ميكنم اين نمايشگاه زماني ماموريتش موفقيتآميز است كه در ما تذكري نسبت به اهميت صلح و روابط دوستانه ايجاد كند.
تنديس پنهلوپه كه يونانيان در دوره هخامنشي به ايرانيان هديه دادند، تجسمي از روابط دوستانهاي است كه نشان ميدهد هر زمان كه اين دو جهان فرهنگي يكديگر را بنا به مزيتها و جايگاهشان شناختند و در واقع به معناي واقعي كلمه يكديگر را «به جا آوردند» دوراني از صلح و دوستي و زايندگي ناشي از تاليف اين دو جهان رقم خورده است و به عكس هرگاه منكر شخصيت و خصوصيات متمايز يكديگر شدند حاصلي جز ناامني و جنگ و كدورت نداشته است. شايد بتوانيم با قاطعيت بگوييم بسياري از سوءتفاهمهاي موجود در روابط كنوني و كدورتهاي ناشي از آن، به خاطر اين عدم شناخت و در واقع همان «به جا نياوردن» باشد.
تاملي در تاريخ ايران نشان ميدهد كه ايرانيان همواره با كسانيكه مقام و موقعيت و ويژگيهاي آنان را به جا آوردند، هر قدر بيگانه به لحاظ فرهنگي، رفتاري توام با عطوفت و صلح و محبت داشتهاند و به عكس هر زمان كه از ناحيه قوم يا سرزميني تحقير شدند آن را تاب نياوردند و نسبت به آن واكنش نشان دادند، همين بغض است كه در شكلي ديگر و در دورههاي اخير در شعار «مرگ بر امريكا» خود را نشان داده است. من شخصا با شعار مرگ دادن مخالفم ولي دايما از خود ميپرسم چه چيزي مردم مهربان ما را به سردادن اين شعار واداشته است و مخاطب اين شعار چه چيزي است. مطمئنا مخاطب اين شعار قاره امريكا، كشور امريكا، مردم امريكا نيست؛ بعيد ميدانم ايرانيان رئوفالقلب رضاي به مرگ و نيستي اشخاص حقيقي داشته باشند. از سوي ديگر علت اين واكنش تفاوتهاي فرهنگي و ديني و عقيدتي ما و امريكا نيز نميتواند باشد چراكه اين تمايزات ميان ما و بسياري ديگر از كشورها هم وجود دارد ولي ايرانيان مثلا «مرگ بر دانمارك» نميگويند. وقتي آقاي اوباما در نطق اخيرش گفت «مرگ بر امريكا براي ايرانيان شغل نميشود» احساس كردم متوجه فحواي اين شعار شدم. اين شعار در واكنش به نوعي رفتار تحقيرآميز است. اين چيزياست كه بهخصوص از پس از كودتاي 28مرداد ايرانيان از سوي امريكا احساس كردند؛ دخالتهاي بيجاي امريكا در نهان و آشكار در مسائل ايران، ملت ايران را به واكنشهايي واداشت كه چهبسا به خاطرش مجبور شدند دههها هزينههاي سنگيني بپردازند. اين شعار نيز يكي از واكنشهاي ايرانيان نسبت به رفتار تحقيرآميز بوده است. البته همه اذعان داريم كه در ايران به علل مختلف مشكلات اقتصادي و اجتماعي وجود دارد ولي ايرانيان معمولا خوش ندارند اين كاستيها بهخصوص از سوي بيگانگاني كه با آنان رودربايستي دارند به رخشان كشيده شود؛ ايرانيان به خاطر عزتنفسي كه دارند ترجيح ميدهند با وجود همه مشكلات داخلي، تا جاييكه ميتوانند صورت را با سيلي سرخ كنند و چهرهاي مثبت از خود به نمايش بگذارند و نتيجتا هيچ چيز نميتواند برايشان گرانتر از اين نوع گفتهها باشد. به عكس داروي شعارهايي از اين دست، رفتار احترامآميز و مطمئن ساختن ايرانيان از اين بابت است كه جايگاه و شخصيت آنان به جا آورده شده است. من گاهي تعجب ميكنم از اينكه اين همه مشاور و سياستمدار و دانشمند ايرانشناس و... چطور مورد مشورت آقاي اوباما قرار نميگيرند از اين باب كه ايشان كمي در اين نوع گفتهها تجديدنظر كنند و همان رفتاري را كه از پس از كودتا مكرر دربرابر ايران از امريكا سرزده است دوباره تكرار نكنند. آرزو ميكنم كه جملاتمان در قبال هم كمتر بوي كدورت و خصومت داشته باشد و البته معتقدم اين نياز به نوعي شناخت متقابل دارد. به همين خاطر و منباب تذكر از آقاي اوباما ميخواهم كه ايشان هم در مجلسِ آن پيامي كه پنهلوپه براي جهان دارد حاضر شوند.