• ۱۴۰۳ يکشنبه ۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3451 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۷ بهمن

دنياي اين روزهاي داريوش فرهنگ

براي يك درخواست واقعي

    نازنين متين‌نيا / 43سال پيش و در همين روزها، داريوش فرهنگ بازيگر جواني در گروه بازيگران آربي آوانسيان بود؛ گروه بازيگراني كه نمايش «باغ آلبالو» را روي سن سالن اصلي تئاتر شهر اجرا كردند تا تئاترشهر به عنوان مدرن‌ترين سالن نمايش ايران افتتاح شود و نام فرهنگ در كنار مهدي هاشمي، سوسن تسليمي، فهيمه راستكار و پرويز پورحسيني در تاريخ نمايش ايران ثبت شود. حالا 43 سال از آن روزها گذشته و داريوش فرهنگ قرار است درباره اين اتفاق در مراسمي كه در حاشيه جشنواره تئاتر و براي تئاتر شهر برگزار مي‌شود درباره آن روزها حرف بزند. اما اگر قرار باشد از دنياي اين روزهاي بازيگري كه روزي‌روزگاري در جواني با آرزوهاي زياد و البته شادماني روي سن نمايش سالني تازه ساخت رفت حرف بزنيم، اين حرف‌ها از جنس ديگري است؛ پر از عشق و ايستادگي درباره تئاتر و البته گلايه از اوضاع و احوال آن: «هيچ اتفاقي براي هنر نمي‌افتد، كسي دلش براي هنر نمي‌سوزد و حواسش به آن نيست.» فرهنگ معتقد است كه در اين روزگار تنها اين هنرمندان و آنهايي كه دغدغه كار هنري دارند هستند كه چراغ خانه تئاتر را روشن نگه داشته‌اند و به جز آنها كسي حواسش نيست: «اگر هنرمندان نبودند، اگر دلسوزي اهالي هنر نبود، همه اين اتفاق‌هايي كه تا امروز در تئاتر ديديم هم رخ نمي‌داد. اين هنرمندان هستند كه دل‌شان مي‌سوزد و با عشق شورانگيز خود به تئاتر هويت داده‌اند. اما به جز آنها كسي براي تئاتر نيست و نمي‌شود گفت خارج از اين دايره، تئاتر و اساسا هنر دلسوز داشته و مورد توجه بوده.» روزي كه تئاترشهر افتتاح شد، داريوش فرهنگ در اوج جواني و 30 سالگي روي صحنه تئاتر شهر رفت و در لحظه اول، احتمالا به روزگاري فكر كرد كه شهر پر از سالن‌هاي نمايش مي‌شود و مخاطبان اندك تئاتر در دهه پنجاه، در دهه‌هاي آينده بيشتر و بيشتر. اما اين اتفاق نيفتاد و روزگاري رسيد كه همچنان دنياي نمايش مخاطبان اندك دارد و به مدد سالن‌هاي كوچك تازه تاسيس با امكانات محدود، تنها بخشي از مشكل عرصه نمايش حل شده است: « تئاتر روح يك ملت است. انديشه يك ملت. تا زماني كه انديشه و سليقه در يك ملت تغيير نكند و نخواهند كه نسبت به اين انديشه و سليقه احساس نياز واقعي نشود، هيچ تغييري رخ نمي‌دهد و هيچ اتفاقي براي تئاتر نمي‌افتد. هنرمندان به زحمت و سختي روزگار مي‌گذرانند و هيچ‌چيز تغيير نمي‌كند». فرهنگ اوضاع و احوال ناخوش دنياي تئاتر را به سمت مردم و مسوولان نشانه مي‌گيرد. معتقد است كه شرايط خوب و آرماني، از توجه و خواست همگاني مي‌آيد و نه قشر خاصي به نام هنرمندان تئاتر. اين هنرمند، اين توجه همگاني را تنها و تنها مختص تئاتر نمي‌داند، معتقد است درباره هر اتفاق اجتماعي و هر مشكل و آسيبي اين توجه، همراهي و خواست همگاني است كه چاره كار است: «همه بايد توجه كنند. نه تنها در تئاتر كه در هر زمينه‌اي تا نياز واقعي حس نشود و همه باهم اقدام نكنند، اتفاقي هم رخ نمي‌دهد. همين حالا، مساله كم‌آبي است، خشكي درياچه‌ها و مسائل ديگر. مگر اين مشكلات حل شده است؟ نه. چون هيچ‌كس به واقع حواسش نيست و نمي‌خواهد كه تغيير كند.» نقش و وظيفه مديران در اين توجه و خواست همگاني هم، آخرين صحبت‌هاي داريوش فرهنگ است و اينكه: «اين فضاي خواست و تغيير را مديران بايد به وجود بياورند. بايد از هنرمندان حمايت كنند تا آنها سرجاي خود بايستند و فعاليت‌هاي خود را پررنگ‌تر كنند. در بقيه موارد هم همين است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون