زندگي به شكل ديگر
مرضيه برومند
حالا ديگر تصور دنيايي بدون دستگاه تلويزيون، سخت است. تلويزيون آمده است، جاي خود را در زندگي مردم باز كرده و هركسي، چه هنرمندان و آنهايي كه برنامهسازش هستند و چه آنهايي كه يك بيننده صرف، نسبت خود را با اين دستگاه پيدا كردهاند.
اما هميشه به اين فكر ميكنم كه اگر تلويزيون نبود، زندگيها هم سادهتر بود. تلويزيون سرگرمكننده است، اما فراموش نكنيم كه رسانه است و دستگاهي براي تبليغات. با اين همه تبليغات و برنامههايي كه شكل ديگري از زندگي را پيشنهاد ميدهند، زندگي مردم امروز شكل گرفته، اما اگر نبود زندگي هم به اين شكل نبود.
بدون تلويزيون فضا براي اتفاقهاي مهم و ديگر زندگي باز ميشد. وقت ميكرديم دورهم جمع شويم و حرف بزنيم. قصه و داستان بشنويم.
كنار هم باشيم و در كنار هم خاطرههاي گذشته را مرور كنيم و درباره روزهاي آينده فكر كنيم. احتمالا بخشي از جاي خالي تلويزيون را با هنرهاي ديگر پر ميكرديم؛ با كتاب، نمايش، قصهگويي، نقالي، پردهخواني و... و بخش ديگري را هم با دورهم بودن و كنار هم بودن.
مانند بقيه وسايل ارتباط جمعي كه اين روزها جهان را فراگرفته، تلويزيون هم به عنوان نسل اول اين امكانات، نقش مهمي در تغيير شكل زندگي مردم داشت و قاعدتا زندگي مردم را هم پركرده و هم خالي از اتفاقهاي ديگر كه به آنها اشاره كردم. زندگي من هم به عنوان يك هنرمند، احتمالا شكل و شمايل ديگري داشت، من و بقيه هنرمندان هم بالاخره راه خود را پيدا ميكرديم و شكل ديگري زندگي را ميساختيم.