چائو سيسيل !
شهرام شهیدی
خانم باجي: شما كجا با اين عجله؟ چرا چمدون ميبندي؟
موسيو شيطان: دارم ميرم ولايت. هوس كردم يك سر برم شهر خودم هوايي تازه كنم.
مادموازل ناتو: كدوم شهر اون وقت؟
موسيو شيطان: رم، شهر بيدفاع!
خانم باجي: از كي تا حالا؟
موسيو شيطان: از وقتي نخستوزير ايتاليا به روحاني گفت «شما نبايد ايتاليا را همكار خود بلكه بايد كشور خودتان بدانيد»، حس كردم ايتاليا كشور من است.
مادموازل ناتو: واقعا كه. يعني جدا فكر كردي الان چيزي گيرت مياد؟ فردا پات برسه به رم يك قبض بدهكاري ميذارن جلوت و ميگن شهروند عزيز ايتاليايي اين قبض را از طريق فروش بشكه نفت پرداختش كن. بعد هم عكس يك قلب قرمز قشنگ برايت رو پاكت نامه ميكشند كه پس از پرداخت بتواني عكس تيرش را خودت روي قلب طراحي و اجرا كني طوري كه يك قلب تير خورده ملس برايت باقي بماند.
عمو حسام: حالا اينا را ولش كنيد. يعني از فردا ما ميتونيم با پيژامه بريم ايتاليا؟ يا با دمپايي. بگيم بچه اين محل هستيم حله؟
خانم باجي: آره حله ! اصلا شما از فردا يك شهروند عضو شينگن هستي.
موسيو شيطان: من را بگو به جاي پوشيدن لباس پرسپوليس بايد از فردا لباس تيم آث رم را تنم كنم.
خانم باجي: حالا كه بحث جدي شده همشهريان سيسيلي من جاي پرايد قراضهام به من فيات ميدن يا لامبورگيني؟
عمو حسام: پس چي شد؟ چرا چمدان را گذاشتي زمين؟
موسيو شيطان: خوب شد گفتي. اصلا يادم نبود. ميترسم پام نرسيده به آنجا بگويند آهان عضو ارشد مافيا را گرفتيم. آنها هم جنسشان با جنس ما جور است. آخر سر هرچي كاسه كوزه هست سر ما ميشكنند. تعارف شاه عبدالعظيميشان مثل سلام گرگ بيطمع نباشد چه؟ ما را آلاخون والاخون نكنند تو اين هير و ويري.