پرهيز از نمايش
سيد محمد بهشتي
شهر تهران اكنون با چالشهاي گوناگوني روبهرو است و طي دو دهه گذشته تصميمهاي مقطعي و رفتارهاي سياسي مديريت شهري موجب شده تا مشكلات شهري خوب درك نشوند و در نتيجه براي شان راهحل مناسب هم پيدا نشود. از همين رو به نظر من شهردار آينده تهران بايد به چند نكته به عنوان اولويت توجه كند.
1- نكته اول و مهم اين است كه مديريت شهري تهران بايد از ورود به كشمكشهاي سياسي ...
پرهيز كند چرا كه چنين رويكردي كه نشانه سياستزدگي است، ظرف دو دهه گذشته به مديريت شهري آسيب جدي زده است. ميتوانم براي اين وضعيت از اين تعبير استفاده كنم كه نسبت رفتارهاي سياسي با مسائل شهري مثل نسبت باد و پشه در قصه حضرت سليمان است. وقتي كه باد باشد ديگر پشهاي نيست. يعني اينكه وقتي شهردار تهران دائما وارد كشمكشهاي سياسي شود، در وهله اول مسائل واقعي شهر را درك نميكند. در چنين رويكردي رفتار مديران با شهر حسي و كوتاهمدت است. آنها نگاه ميكنند ببينند اهل شهر به چه چيزهايي حساسيت دارند و درباره همانها راهحلهاي كوتاهمدت ميدهند. فضاي سياستزده موجب ميشود مديران تلاش كنند تا نشان دهند به مثابه شخصيت «زورو» به ميدان آمدهاند تا مسائل شهر را حل كنند. غافل از اينكه مسائل شهر خيلي پيچيدهتر از معادلات تك مجهولياند كه معمولا مديران سياسي به عقلشان ميرسد. مديريت آينده شهر تهران بايد مسائل را تخصصيتر و واقع بينانهتر فهم كند. شهردار آينده تهران بايد به تالي فاسد اقداماتي كه مديريت شهري انجام ميدهد، توجه كند. نبايد در رفتاري نمايشي دست به اجراي طرحهايي بزند كه هزينهها و پيامدهايش بر مديريت آينده شهر تحميل شود. اين همان رفتاري بوده كه به شهر تهران آسيب زده اما شهر ديگر ظرفيت رفتارهاي پوپوليستي را ندارد.
2- نكته ديگري كه بايد جزو اولويتهاي شهردار تهران باشد، تغيير رويكرد مديريت شهري از تكيه به روشهاي سختافزاري به روشهاي نرمافزاري است. تجربه شهرداران گذشته نشان داده حل و فصل بسياري از اين مسائل مانند ترافيك و آلودگي هوا با روشهاي سختافزارانه ممكن نيست. وقت آن است كه مديريت شهري در تهران به اداره شهر نگاه نرمافزاري داشته باشد چرا كه تجربه نشان داده رويكردهاي سختافزاري بسيار پرزحمت و كمبهرهاند. براي مثال براي حل مساله ترافيك تهران ديگر با كارهايي مانند ساخت اتوبان و تونلسازي ميسر نيست. تاكنون مديريت شهري بيشتر قصد داشته از طريق فعاليتهاي عمراني مشكلات تهران به اين مساله واكنش نشان دهد. مشكل ترافيك تهران اين نيست كه ما چگونه به ميزان بالاي تقاضاي سفر و طول سفر پاسخ ميدهيم، بلكه بايد برويم سراغ راهحلهايي كه منجر به كاهش تعداد تقاضاهاي سفر و كاهش طول سفرهاي درون شهري شود. با ايجاد بزرگراه و تقاطع غيرهمسح و تونل نميتوان اين مشكلات را حل و فصل كرد.
3- در تهران به سرعت و شدت «مدنيت» در حال رشد است. حيات مدني دوباره در شهر عرض اندام ميكند و ما بايد بتوانيم پاسخگوي اين حيات مدني باشيم. ديگر تعريفها دارد تغيير ميكند. ديگر يك معبر فقط به معناي اينكه در آن فقط عبور و مرور اتفاق ميافتد نيست بلكه بايد تمام كاركردهاي آن مورد توجه مديريت شهري قرار گيرد و احيا شود. شهردار آينده بايد رويكردي را در پيش بگيرد كه به جاي تبديل خيابان به جاده، جاده به خيابان تبديل شود. ما بايد دوباره شاهد پديد آمدن خيابان و ميدان و «به جا آوردن آنها» باشيم. انگار ما در شهر ميان خيابان و جاده فرقي قائل نيستيم يا معناي ميدان و كاركرد آن را درك نكردهايم. شاهد آن هم تمام اتوبانهايي است كه ساختهايم و همينطور تمام خيابانهايي كه
يك طرفه كردهايم. ديگر اولويت در شهر تهران اين نيست كه ما راه را براي خودروهايي كه ميل به سرعت دارند، تسهيل كنيم. در رويكرد آينده مديريت شهري بايد همه اجزاي شهري به تعريف اصليشان بازگردند. اما «به جا آوردن» خيابان و ميدان و تمام اجزاي تشكيلدهنده شهر يعني چه؟ ممكن است ما از اين اصطلاحات خيلي زياد استفاده كنيم اما ويژگيهاي آنها را متوجه نشويم. شهردار آينده بايد متوجه اين چيزها باشد.