مصطفي عبدي
انسان براساس معنايي كه از پديدهها و امور پيرامون خود درك ميكند با آنها ارتباط برقرار كرده و در جامعه زندگي ميكند. يكي از اين پديدهها كه انسان ايراني براساس معناي فهم كرده از آن زندگي خود را شكل ميبخشد، روابط خارجي با امريكا و اتحاديه اروپاست. بيش از هر دوي اينها سياستهاي اتخاذ شده توسط دولت ترامپ در قبال ايران است كه ذهن ايرانيان را به خود مشغول كرده است. براساس روابط شكل گرفته در ماههاي گذشته و اثرات آن در زندگي روزمره مردم ايران، اين كنشگران معنا و مفهوم خاصي از تيره شدن روابط بين دو كشور ايران و امريكا درك كردهاند و براساس اين معناي فهم كرده در زندگي روزمره خود رفتار كرده و بر زندگي خود شكل ميدهند. البته گرچه در مطلب
پيش رو رفتارهاي اقتصادي ايرانيان مورد بحث است، اما سياستهاي خارجي ايالاتمتحده و رفتارهاي ترامپ براي مردم معاني ديگري هم داشته است. مثلا اين سياستها اين معنا و مفهوم را ايجاد كرده كه به دولت امريكا نميتوان اعتماد كرد، امريكاييها بهدنبال تضعيف هر چه بيشتر كليت ايران هستند و هدف آنها نوع رژيم خاصي كه بر ايران حاكميت دارد نيست و موارد مشابه اين معاني.
در هر صورت موضوع بحث پيش رو اين است كه چرا ايرانيان به چنين خريد هيجاني روي آوردهاند؟ چرا قبل از اينكه اتفاقي بيفتد از ترس كمبود مواد غذايي با رفتار هيجانزده خود چنين پديدهاي را دامن ميزنند؟ پاسخ اوليه من هم اين بود كه تمام اينها نوعي رفتار اجتماعي است؛ رفتاري در سطح فردي و جمعي. از طرف ديگر در مقدمه بحث اشاره شد كه رفتار انسانها در محيطي كه پيرامون آن را شكل داده، رخ ميدهد و در اين محيط؛ اشيا و پديده همه داراي مفهوم و معنا هستند. افراد نيز باتوجه به معنايي كه از اين پديدهها درك ميكنند، رفتاري در سطح فردي و جمعي از خود بروز ميدهند. يكي از پديدههايي كه اين روزها در افكار عمومي ايرانيان حساسيت ويژهاي يافته روابط ايران و امريكا و خصوصا سياستهاي اتخاذ شده از سوي امريكا درقبال ايران است. برحسب تجربههاي پيشين مردم ايران معنا و مفهوم خاصي از اين رفتارهاي بينالمللي درك كرده و براساس آن در زندگي روزمره خود تصميم ميگيرند كه اكنون و آينده خود را چگونه مديريت كنند.
اما درخصوص اين خريد به اصطلاح هيجاني مردم ايران نيز وضعيت بر همان شكلي است كه ذكرش رفت، يعني اين پديده خريد هيجاني نوعي رفتار است؛ رفتاري كه براساس فهم رفتاركنندگان از محيط و پديدههاي واقع در آن شكل گرفته است. پس يكي از عناصر مهم تاثيرگذار بر اين رفتار شكل گرفته، رفتارهاي بينالمللي رخ داده و معناي فهم شده از آن نزد ايرانيان است. از طرف ديگر اين رفتار هيجاني از سطح فردي گذر كرده و در سطح جمعي شكل گرفته است، يعني در مواجهه با اين پديده ما با نوعي رفتار جمعي روبهرو هستيم. براي تحليل پديده مذكور بهترين كار اين است كه به چارچوب تئوريكي كه هربوت بلومر، جامعهشناس تفسيرگرا از انواع رفتار جمعي و سازوكار بروز و گسترش آنها ارايه داده، رجوع كنيم. به باور بلومر رفتارهاي جمعي اگرچه تابع الگوهاي ساختي و دروني جامعه كلان هستند، اما كمتر از الگوها و نسخههاي فرهنگي به ظاهر موجود تبعيت ميكنند. هر چه هست را در زير سلطه خويش به تبعيت واميدارند. شاخص مهم اين نوع اجتماعات آن است كه مجموعهاي خاص را
در قالب كلان جامعه از آن جامعه جدا كرده و بهعنوان يك واقعيت بيروني و حاكم بر افراد تاثيرگذار ميكند و اين شكل از واقعيت اجتماعي مورد بحث همان چيزي است كه امروزه در جامعه ايران به سهولت قابل رويت است؛ يعني يك هوس جمعي شديدي به خريد كالا و ذخيره آنها براي مصرف در آينده و خريد كالا با انگيزه سرمايهگذاري و جلوگيري از كاهش يا بهتر است بگوييم سقوط سرمايه در ميان مردم رايج شده و اشاعه گسترش اين هوس و ميل شديد از سطح رفتار فردي به رفتارهاي جمعي مجموعهاي خاص از رفتار ايرانيان در شكل جمعي آن را در قالب كلان جامعه به وجود آورده و از ساير ابعاد جامعه به شكلي جدا كرده كه به عنوان يك واقعيت بيروني و حاكم بر افراد جامعه رفتهرفته بر پهنه بيشتري از جامعه سيطره يافته و اعضاي بسياري از جامعه ايران را به خود مشغول كرده است. گويي عموم مردم ايران بدون آنكه خود بدانند و فكر كنند اسير اين قالب رفتار جمعي به راه افتاده شدهاند، در تلاطم اين جريان كه زندگي تكتك مردمان ايراني را درنورديده و همچنان كه درگير اين موج شدند، بدون اندكي مكث و تأمل خود را در درون اين موج رها كرده و نمودهاي ظاهري اين رهاشدگي در رفتار جمعي مورد بحث را با ساعتها ايستادن در صف بنزين يا اخذ وامهاي بانكي مختلف براي خريد مسكن و غيره از خود بروز ميدهند. در حقيقت آن فهم معنا و مفهوم پديدههايي همچون حركت ناو جنگي آبراهام لينكلن براي بشريت امكانپذير نيست، اما همان بخشي از جامعه كه به فراخور فهم درست يا نادرست خود از اين مسائل رفتارهايي همچون خريد فراتر از نيازهاي عادي زندگي خود انجام ميدهند، موجي در جامعه ايجاد ميكنند كه بهدنبال آن ديگران با درك خاص خود در مفهوم و معناي شرايط عيني و ذهني ايجاد شده در بطن جامعه به اين موج دامن زده، اسير اين موج شده و خود را در اين رفتار جمعي برساخته شده رها ميكنند، يعني همه كساني كه در اين قالب رفتاري وارد شده يا به تعبيري دچار خودرهايي شدهاند، توانايي درك و تفسير دقيق روابط بينالمللي و سياستهاي خارجي اتخاذ شدهاي كه در آغاز بحث اشاره شد را ندارند، بلكه آنها به فراخور فهم خود از شرايط اجتماعي پيش آمده در امتداد آن، معنا و مفهومي را استنباط كرده و به رفتار جمعي برساخته شده ميپيوندند يا به اصطلاح هربرت بلومر خود را در آن رها ميكنند.
همانطور كه اشاره شد، در اشكال ما نمادي كنشهاي رخ داده در درون رفتارهاي جمعي گونهاي از خودرهايي و واكنشهاي چرخهاي يا گرد گشتي مشاهده ميشود، يعني آدميان در اين رفتارهاي جمعي در قالبهاي معرفتي ايجاد شده در جامعه درگير بوده و رفتارها همراه با تفسير دقيق معاني، مفاهيم و پديدهها همراه نيست.
پس اگر هيجان و ميل شديد بروز كرده در جامعه كنوني ايران كه گرايش شديدي به خريد اجناس دارد را نوعي رفتار جمعي تلقي كنيم، بسياري حتي بدون آنكه به درستي و با دقت اخبار ايران و جهان را دنبال كرده باشند، در اين قالبهاي معرفتي ايجاد شده و رفتار جمعي هيجاني بروز كرده خود را رها كرده و بدون تامل دقيق در معاني اتفاقات رخ داده صرفا به تبعيت از موج به راه افتاده بهدنبال خريد كالا هستند.
مراحل يك رفتار
اگر بخواهيم به درستي چگونگي بروز اين نوع رفتار جمعي در ايران كنوني را تحليل كنيم بايد به اين نكته توجه كنيم كه هربرت بلومر ميگويد رفتارهاي جمعي در طول سه مرحله رشد و تكامل يافته و جامعه را متوجه خود ميكنند: مرحله اول ولوله (milling) است. در اين مرحله ولوله يا تحريك فرد نسبت به مساله، تحتتاثير مواردي قرار گرفته، به ولوله درافتاده و به توجه و فعاليت بيشتر پيرامون موضوع كشانده ميشود. درخصوص اين ميل شديد به خريد كه اخيرا در جامعه رخ داده نيز چنين است كه در ابتدا برخي افراد برحسب شناخت و فهمي كه از معناي روابط بينالمللي جاري حاصل كردند، نسبت به نوع رفتارهاي سياسي رخ داده در سطح بينالمللي حساس شده و ضمن احساس تاثيرپذيري از اين مناسبات در زندگي خصوصي و عمومي خود به ولوله افتاده و فعاليت اقتصادي مرتبط با اين موضوع كه همان تبديل نقدينگيها به دلار، طلا و ساير كالاها است را تشديد كردند.
مرحله دومي كه به عنوان سازوكار تبيينكننده رشد و تكامل رفتار جمعي است، هيجان جمعي (collectire) نام دارد. در اين مرحله با شدت يافتن حساسيتهاي موضوع مورد توجه مردم و بيشتر شدن ولوله به راه افتاده در سطح جامعه، هيجان جمعي بيشتري در ميان مردم به وجود ميآيد. در اين حالت مردم بدون توجه به بسياري از قواعد و رفتارهاي رايج و حتي فرهنگ عمومي موجود در جامعه، متاثر از روح جمعي حاكم شده خود را درون اين هيجان جمعي رها كرده و به هر سويي كه اين موج جامعه است، ميروند. در جامعه ايران كنوني نيز در امتداد آن ولوله به راه افتاده، جريان احساسي خاصي در جامعه جاري شده كه مردم بدون آنكه به دقت فكر كنند خود را در اين جريان راه افتاده رها كرده و متاثر از اين احساسات جمعي به راه افتاده ميل و هيجان شديدي به خريد و انبار كردن كالا دارند. تصور مردم اين است كه در روزهاي آتي اين كالاها ناياب شده يا بسيار گران ميشود. اين مردمان تصور موجود را متاثر از احساسات حاكم بر جامعه به دست آوردهاند و اين تصور با بررسي و شناخت دقيق حاصل نشده است. حال احتمال دارد بخشي از جامعه آنچنان كه توضيح دادم با بررسي و تأمل به اين شناخت رسيده باشند، اما عموم مردم در اين لحظات كه گام دوم پديدآيي رفتار جمعي است، از قدرت فكر كردن غافل بوده و اسير موج به راه افتاده ميشوند.
سومين مرحله در فرآيند رشد و تكامل رفتارهاي جمعي واگيري اجتماعي (social contagion) است. هر چه هيجان جمعي شدت يابد و پديده از خودرهايي كاملتر بروز كند، روح جمعي تنها مجري تصميمها و اقدامات جمعي ميشود و هر حركتي در ديگران خود را به اين سو و آن سو ميكشاند. حالت واگيري اجتماعي به عنوان فرآيندي نابخردانه، تندپا و ناگهاني هرگونه سلوك نمادي را از افراد سلب و آنها را تابع محض، همگون و يكپارچه ميكند.
پس اگر به دقت اين فرآيند تشريح شده براي چگونگي برسازي و پديدآيد رفتارهاي جمعي مرور شود، متوجه خواهيم شد كه چگونه با بهراه افتادن ولوله و حساس شدن توجه افراد به مسائلي خاص هيجان جمعي پيرامون خريد در شرايط كنوني ايران به راه افتاده و در پهنه جامعه واگيري اجتماعي يافته و گسترش پيدا كرده است. حال كه واگير يافته است، مردم ايران با كمتر توجهي به كنشهاي رخداده در سطح مبدا آغازين اين رفتار جمعي، يعني همان روابط سياسي ايران و كشورهاي موضوع بحث، رفتار جمعي ايجاد شده را استمرار ميبخشند تا اينكه از همان سطح آغازين يا بدنه رفتار جمعي موجود، فهم و كنشي خنثيكننده سطح آغازين يا بدنه رفتار جمعي موجود، فهم و كنشي خنثيكننده شكل بگيرد، اما از طرف ديگر اين رفتار جمعي پديدآمده كه به شكل ميل و هوس شديد يا هيجان خريد بروزيافته كنترل نشود، ميتواند از اشكال اوليه كمدوامتر و سازماننيافته، به اشكال پايدارتر، هدفمند و سازمانيافته رفتار جمعي تبديل شود. اگر بخواهم اين موضوع را كه به عنوان يك خطر جدي ميتواند كليت كشور ايران را تهديد كند، روشنتر توضيح دهم بايد بگويم يك رفتار جمعي از اين شكل هيجاني، كمدوامتر، غيرهدفمند، غيرسازمانيافته و گذرا به يك جنبش اجتماعي كه حالتي نسبتا پايدارتر، هدفمند، سازمانيافتهتر از رفتارهاي جمعي است، تبديل شود.
شايعات حساسيت برانگيز
در اين مكانيسم بروز ولوله در جامعه و گسترش آن تا مرحله واگيري اجتماعي و برسازي يك رفتار جمعي به شكل هيجان جمعي پيرامون خريد كالا و حتي پس از آن تبديل چنين شكلي از رفتارهاي جمعي به جنبش اجتماعي مكانيسم «شايعه» نقش بسيار مهمي ميتواند بازي كند. علاوه بر شايعه مكانيسمي در جامعه شكل ميگيرد كه طي آن در فرآيند روابط اجتماعي افراد با يكديگر اخبار مهم و حساسيتبرانگيز مدام در جامعه از فردي به فرد ديگر و از طريق مجاري مختلف منتقل ميشود. در شرايط معاصر يكي از مهمترين مجاري اين اختصارسازي و انتقال سريع اخبار و شايعههاي حساسيتبرانگيز كه ميتوانند در جامع ولوله به راه انداخته يا ولوله بهراهافتاده را گسترش داده و با سرعت بيشتري دامن بزنند، شبكههاي اجتماعي مجازي و بهطور كلي فضاي مجازي است. پيش از پرداختن به نقش و تاثير فضاي مجازي بايد توضيح دهم كه هم در فرآيند ايجاد و اشاعه شايعه و هم در فرآيند پخش و انتشار اخبار رويدادهاي مرتبط در بطن رفتار جمعي به راه افتاده خود به خود مكانيسمي به وجود ميآيد تا نهايت حساسيت مردم را برانگيزد و توجه افكار عمومي را جلب كند. مثلا شايعهها به اختصار، صريح و روشن منتشر ميشوند و همچنين اخبار نيز به شكلي مختصر شده و پخش ميشوند كه بيشترين حساسيت را با كوتاهترين و روشنترين پيامها منتشر كنند. مثلا اگر فيلم يا صوت خاصي از يك رويداد خبري مرتبط توليد شده باشد بريدهاي از مرتبطترين و حساسترين بخش يا بخشهاي آن يكباره يا بهترتيب و برنامهريزي شده منتشر شده و دست به دست ميچرخد.
اتفاق ديگري كه خصوصا در فرآيند اشاعه شايعه رخ ميدهد، تيز كردن يا حساس كردن افكار عمومي يا كاربرد كلمات يا عبارتهاي حساسيتبرانگيز است كه ميتواند واكنش افكار عمومي را برانگيزد. براي مثال در جريان افزايش قيمت دلار در پي خروج امريكا از برجام برخي شبكههاي ماهوارهاي و شبكههاي اجتماعي مجازي با پيشبيني غيركارشناسانه يا حتي كارشناسانه حواس افكار عمومي را تيز كرده و زمينههاي بروز هيجاني جمعياي براي هجوم و خريد دلار ايجاد كرده و مدام به آن دامن زدند. برخي از اين شايعهپراكنيها يا حتي اطلاعرسانيها غيرسازمانيافته و با هدف نشر اخبار بود و برخي ديگر با هدف فراهم كردن زمينه هرج و مرج عمومي و حتي تسهيل فرآيند شكلگيري يك جنبش اجتماعي.
اما اگر بخواهيم نقش شبكههاي اجتماعي مجازي و بهطور كلي فضاي مجازي را در اين زمينه توضيح داده باشيم، بايد عرض كنم كه امروز با گسترش فضاي مجازي ديگر انحصار توليد و نشر اخبار از مراجع قدرت سياسي و اقتصادي به عموم مردم گسترش يافته و حتي عاديترين شهروندان با دراختيار داشتن يك تلفن همراه ميتوانند اتفاقي ساده را به بزرگترين سوژه خبري تبديل كنند. پس در جريان گسترش اخبار و شايعهها در زمينه رفتار جمعي شكل گرفته پيرامون خريد كالا هر قدر هم كه حاكميت خواسته باشد با نشر اخبار خنثيكننده هيجان جمعي، ولوله به راه افتاده را كنترل كند يا از بروز آن در ابتدا جلوگيري كند، مجاري رسمي و غيررسمي اطلاعرساني بسياري وجود دارند كه كنترل محتواي نشر شده در آنها امكانپذير نيست، بههمين دليل با وجود آنكه مدام مجاري اطلاعرساني داخلي و همسو با حاكميت و دولت سعي در نشر اخباري داشتند كه آرامش جامعه را حفظ كند، مجاري ديگري بودند كه مانند بمب عمل كرده و آرامش جامعه را برهم زده و ولولهاي در بطن جامعه به راه انداختند. از يكسو برنامههايي همچون اخبار 20:30 با نشان دادن گزارشهاي مختلفي كه حاكي از كنترل دولت بر بازار و توزيع ارز دولتي براي واردات كالا يا نظارت نهادهاي مسوول و بازار است، سعي در آرام نشان دادن شرايط داشت و از سوي ديگر در فضاي مجازي و خصوصا شبكههاي ماهوارهاي خارج كشور فضا بيش از حد سياه و آشفته نشان داده ميشد. طبيعي است در اين شرايط خاص و حتي شرايط عادي جامعه، هر چه رسانه محتوايي متفاوت با واقعيت موجود را نشر دهد، از اعتماد به او كاسته خواهد شد. پس با وجود آنكه بازارهاي اساسي مانند بازار خودرو آشفتگيها و سوءاستفادههاي خاص خود را داشت، اخبار منتشر شده از مجاري مانند صدا و سيما درصدد نشان دادن كنترل آن توسط مسوولان و برخورد با سوءاستفادهكنندگان را داشت و در اين شرايط مردم در مقايسه واقعيت مشاهده كرده در جامعه با آنچه اين نوع رسانهها نشان ميدادند، اعتماد خود را به اين مجاري اطلاعرساني از دست داده و بيشتر به خبرهاي غيرمعتبر و شايعات منتشرشده در شبكههاي اجتماعي مجازي واكنش نشان ميدادند و همچنان نشان ميدهند. اين افراد كه هر خبر درست و نادرستي حساسيت آنها را برانگيخته و منجر به بروز واكنش در آنها ميشود، به هر پيامي كه در شبكههاي اجتماعي دست به دست ميشود بدون توجه به منبع منتشركننده و ساير شاخصهاي مشخصكننده اعتبار خبر نهتنها حواسشان تيز شده و نسبت به آن واكنش نشان ميدهند، بلكه بدون توجه به پيامدهاي آن سريعا آن را به گروهها يا صفحههاي شخصي ديگران ارسال ميكنند.
پس به اين شكل مكانيسم شايعه و خبرپراكني با بهكارگيري تكنيك اختصارسازي و بهرهگيري از كلمات و عبارتهاي حساسيتبرانگيز از طريق رسانههاي رسمي و غيررسمي و خصوصا شبكههاي اجتماعي مجازي به رفتار جمعي ايجادشده دامن زده و حتي ميتواند زمينههاي تبديل آن به يك جنبش اجتماعي را فراهم كند. اما اينكه آيا اين رفتار جمعي بهراهافتاده كه نوعي هيجان جمعي خريد كالاست، آيا امكان تبديل به يك جنبش اجتماعي را دارد يا نه؟ بحثي مفصل است و تحليل آن در اين مجال نميگنجد.
اگر بخواهيم نقش شبكههاي اجتماعي مجازي و بهطور كلي فضاي مجازي را در اين زمينه توضيح داده باشيم، بايد عرض كنم كه امروز با گسترش فضاي مجازي ديگر انحصار توليد و نشر اخبار از مراجع قدرت سياسي و اقتصادي به عموم مردم گسترش يافته و حتي عاديترين شهروندان با دراختيار داشتن يك تلفن همراه، ميتوانند اتفاقي ساده را به بزرگترين سوژه خبري تبديل كنند.