حسين قندي مصداق كار سخت روزنامهنگاري
محمدمهدي فرقاني٭
مهر سال 1350 يعني 44 سال پيش، من و حسين قندي با هم وارد دوره ليسانس روزنامهنگاري دانشكده ارتباطات شديم، اين تاريخ آغاز دوستي ما بود. در دانشكده با هم بوديم و در يك زمان هم ليسانس را به پايان رسانديم. از سال دوم تحصيل بود كه قندي به تيم نشريه كيهان هوايي پيوست، كيهان هوايي هفتهنامهاي بود كه در آن دوران براي ايرانيان خارج از كشور منتشر ميشد. نشريه چكيدهاي از مهمترين اخبار و رويدادها بود كه روي برگههاي نازك به چاپ ميرسيد و به آن سوي مرزها ارسال ميشد. همان موقعها من هم كار در روزنامه كيهان را آغاز كردم اينگونه بود كه محل كارمان هم در ساختمان كيهان تنها يك طبقه با هم فاصله داشت. سال 65 هر دو با هم تدريس در دانشكده علوم ارتباطات را شروع كرديم. من بيشتر واحدهاي گزارشنويسي و مصاحبه را تدريس ميكردم و حسين قندي واحد آموزش خبرنويسي را برعهده داشت و گاهي با هم از كيهان راهي دانشكده ميشديم. بعدتر او براي كار به روزنامه ابرار و انتخاب و جام جم رفت و از آنجايي كه هميشه به صورت حرفهاي كار روزنامهنگاري را دنبال كرد با دست پر و نمونههاي عيني سر كلاس درس حاضر ميشد و به همين جهت محبوب دانشجويان بود. دانشجويانش اين فرصت را پيدا ميكردند كه يك روزنامهنگار حرفهاي را از نزديك ببينند و از او بياموزند و همين آنها را بر سر ذوق ميآورد. چند سالي به همين منوال گذشت تا اينكه بنا به دلايلي قندي ديگر در دانشكده تدريس نداشت اما ما همواره رابطه خود را حفظ كرديم، بر سر مسائل روزنامهنگاري با هم صحبت ميكرديم و در بسياري از جشنوارهها عضو تيم داوري بوديم.
چند سال پيش زماني كه من رييس دانشكده علوم اجتماعي و ارتباطات دانشگاه علامه شدم، ايشان به دعوت من مدتي باز به دانشكده بازگشت و كلاس برگزار كرد. اما اينبار مدت تدريس ايشان چندان طولاني نشد، متاسفانه حسين قندي خيلي زود دچار كسالت شد و تحليل رفت. قندي يك نمونه بارز است از آنچه به عنوان فشار كار و سختي كار روزنامهنگاري ميشناسيم. او در همه اين سالها خودش را وقف كار روزنامهنگاري كرد؛ كاري كه به دليل استرسهاي بسيارش بسياري از روزنامهنگاران را دچار بيماريهاي روان-تني ميكند، يعني بيماريهايي كه به دليل فشار رواني به خصوص مشغوليتهاي كاري بروز ميكنند. سالهاست كه ما تلاش كردهايم اين شغل را به عنوان يكي از مشاغل سخت و زيانآور معرفي كنيم و در برههاي موفق شديم اين شغل را در دسته ذكرشده جا بيندازيم اما متاسفانه باز شنيده ميشود كه شرايط در حال بازگشت به روال سابق است.
حسين قندي يك روزنامهنگار بود، نه آن تعريفي از روزنامهنگاري كه اين روزها به خيليها گفته ميشود بلكه مصداق يك روزنامهنگار واقعي كه استانداردهاي حرفهاي اين كار را ارتقا داد، هم در ميدان تجربي و هم در ميدان نظري و با تربيت شاگردان بسيار. او سالها براي روزنامهنگاري رياضت كشيد و مجهز به تمام تعاريف يك روزنامهنگار بود چه به لحاظ سواد و توان حرفهاي و چه به لحاظ انساندوستي و احترام به كرامت انساني. خيلي حيف بود كه او اينقدر پيش از آنكه موعدش باشد دچار بيماري شد، خيلي حيف بود كه جامعه روزنامهنگاري ايران اينقدر زود از تجربيات و توانمنديهاي او محروم شد و خيلي حيف بود كه ما حسين قندي را به اين زودي از دست داديم.
*استاد روزنامهنگاري