ضايعهاي براي روزنامهنگاري مدرن ايران
ماشاالله شمسالواعظين٭
حسين قندي را نخستينبار در تيرماه 1358 در دفتر هفتهنامه كيهان هوايي ديدم. جواني پرشور، پرانرژي وكمتوقع. حسين قندي پلههاي ترقي روزنامهنگاري را بيسروصدا طي كرد و به سطحي دست يافت كه براي روزنامهنگاري ميهن حرفهاي زيادي براي نسل بعد از خود داشت. روابط من وقندي در كيهان در كنار ديگر همكاران به گونهاي غيرمتعارف ادامه پيدا كرد. غيرمتعارف از آن رو كه كمتر كسي از مسوولان دورههاي متعاقب كيهان قدرش را و قدر ديگر حرفه ايهاي مطبوعات را ميدانستند و من اما در موقعيت سردبير كيهان بيش از پيش به اين قشر فروتن و باسواد نزديك بودم و به موقعيتم به چشم فرصتي براي آموختن از نسل قندي مينگريستم؛ مهدي فرقاني، فريدون صديقي، محمد دهقاني، روانشاد كوروس بابايي، ظهير مالكي، عليرضا موسوي، رضا قويفكر، منصور سعدي، مسعود شهاميپور و...
آرزويم اين بود كه روزي روزگاري روزنامهاي داشته باشم تا از اين شخصيتهاي برجسته و حرفهايهاي مكتب كيهان به گونهاي شايسته استفاده شود تا در فضايي آزاد تواناييهاي روزنامهنگاري ايران به عرصههاي عمومي كشيده شود.
سال 1376 و انتخابات رياستجمهوري دوم خرداد و وزيدن نسيم بهاري بر مطبوعات ايران، فرصت استثنايي و ظاهرا غيرقابل تكراري بود كه به ولادت روزنامه جامعه انجاميد. درست در همين فرصت بود كه آرزويم را عملي كردم و تيمي از حرفهايهاي رونامهنگاري ايران گردهم آوردم. حسين قندي بيدرنگ به دعوتم پاسخ مثبت داد و مسووليت مديريت تحريريه جامعه را به عهده گرفت كه تا زمان توقيف جامعه در اين سمت باقي ماند واز خود يادگارهاي فراواني در شكل تربيت نسل جديد روزنامهنگاران بر جاي گذاشت، به گونهاي كه كمتر روزنامهنگاري از ميان نسل جديد ميتوان يافت كه از حسين قندي نياموخته باشد.
بيترديد مرگ زودهنگام حسين قندي ضايعه جبرانناپذيري در حوزه روزنامهنگاري مدرن ايران محسوب ميشود.
من به سهم خود والبته از طرف همه همكارانم از روزنامه جامعه تا... ضايعه فقدان اين روزنامهنگار فرهيخته را به روزنامهنگاران آزاد انديش ميهن و خانواده داغدار قندي و همه وابستگان تسليت ميگويم و از خداوند بزرگ مسالت ميكنم روح روانشاد قندي را دركنار ارواح پاكان و نيكصفتان بندگانش قرار دهد. * روزنامه نگار