• 1404 دوشنبه 5 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6053 -
  • 1404 دوشنبه 5 خرداد

تنها در سايه

سعيد جليلي طي يك سال گذشته بخش‌هايي از حاميان خود را از دست داده و حالا اظهارات محسن منصوري به عنوان يكي از چهره‌هاي حلقه دولت سيزدهم نشان از شكاف جديدي در طيف حاميان اوست

سيما پروانه‌گهر

سعيد جليلي اگر در سايه سكوت كرده و نشسته اما بدون شك اظهارات محسن منصوري، رييس ستاد انتخاباتي خود در تابستان سال گذشته را شنيده است. اظهاراتي كه تلويحا عليه اوست. جليلي البته عادت دارد كه افراد ستادي‌اش عليه او موضع‌گيري كنند و از او فاصله بگيرند؛ وقتي سيد حسين نقوي حسيني كه حدود يك دهه قبل در انتخابات 1392 رييس ستاد شهرستان‌هاي سعيد جليلي بود در انتخابات سال 1403 در ستاد رقيب او يعني مسعود پزشكيان حاضر شد يا زماني كه علي باقري كني، مردي كه همه او را مريد جليلي مي‌دانستند در انتخابات رياست‌جمهوري يازدهم رييس ستاد او بود حالا به صورت علني از او فاصله گرفته، چرا نبايد اين سرنوشت براي رييس ستاد او در انتخابات اخير تكرار شود.

محسن منصوري نيز در جاي خود چهره قابل توجهي است. او معاون اجرايي رييس دولت سيزدهم بود. در ماجراي سقوط بالگرد اظهارات ضد و نقيضش در رسانه‌ها بازتاب زيادي داشت. وقتي متن نامه حمايت از محسن اسماعيلي، وزير فرهنگ و ارشاد دولت قبل براي كانديداتوري در انتخابات رياست‌جمهوري منتشر شد نام او ذيل امضاهاي اعضاي هيات دولت براي حمايت از اسماعيلي ديده مي‌شد. بعد اما رييس ستاد سعيد جليلي شد. توييت‌هايش در ساعاتي كه مشخص بود كار به نفع پزشكيان تمام شده باز هم خبر‌ساز شد و مهم‌تر از همه اما خبرها و داستان‌هايي كه از او و نحوه برخورد محمد مخبر با او به عنوان سرپرست دولت منتشر شد، منصوري را در جايگاه ويژه‌اي در اين برهه تاريخي قرار داد.

حالا اما منصوري به عنوان يكي از چهره‌هاي اصلي در حلقه دولت سيزدهم در گفت‌وگويي تلويحا از سعيد جليلي فاصله گرفته است.

او در گفت‌وگو با بخش تصويري خبرگزاري دانشجو گفته است كه گزينه مورد نظر آنها- شخص منصوري و دولت سيزدهم- قبل از هر يك از اعضاي دولت، شخص فتاح بوده است. او در اين گفت‌وگو مي‌گويد استدلال آنها در اين زمينه اين بوده كه فتاح ويژگي‌هاي منحصر به فردي داشته است. به عنوان نمونه او « باهوش، داراي توان اجرايي، بدون راي منفي، عوام‌گرا، پاكدست و سالم» بوده است. منصوري اگرچه نام و اسمي از جليلي نمي‌برد اما ادبيات او به شكلي است كه اين ويژگي‌ها در جليلي نبوده است. او همچنين مي‌گويد به نظر مي‌رسيد فتاح مي‌تواند امتداد دولت شهيد رييسي باشد.

اظهارات منصوري البته با بازتاب‌هاي زيادي در رسانه‌ها همراه شده و تحليل‌هايي از قبيل «عبور راديكال‌ها از جليلي » نيز طرح شده است. اين تحليل‌ها بر اين ديدگاه متكي است كه ديوار حاميان سعيد جليلي دوباره ترك برداشته است چرا كه آنها ديگر نمي‌خواهند تاوان شكست‌هاي پي در پي جليلي را بدهند.

اين نخستين‌بار نيست كه در طي يك سال گذشته نيروها و طيف‌هايي كه تا ديروز حاميان سعيد جليلي شناخته مي‌شدند به يك‌باره از او فاصله گرفتند. موضوعي كه به صورت كلي به عنوان شكاف در حلقه سخت نظام قابل بررسي بوده است. نخستين ترك‌ها كه حالا به اين شكاف‌هاي عميق در زميني محدودتر رسيده به بيش از يك دهه قبل باز مي‌گردد. بعد از انتخابات رياست‌جمهوري ۱۳۹۲ شكاف بين طيف‌هاي مختلف جريان اصولگرايي رخ نمود. پيش از آن راست سنتي به حاشيه رفته بود و تكنوكرات‌ها و اصولگرايان ميانسال ديگر سبزي براي جامعتين و شيوخ خرد نمي‌كردند. به حاشيه رفتن شيوخ، اما ميدان را براي درگيري نيرو‌هاي باقي مانده كه طي يك دهه از اصولگرا به انقلابي تغيير اسم دادند، باز كرد و نيروهاي انقلاب در يك دوقطبي بين محمد باقر قاليباف و سعيد جليلي قرار گرفتند. در همين ايام دو طيف اصولگرا تشكيل شد كه از دو قطبي‌هاي پيش از آن يعني تكنوكرات‌ها - قاليبافي‌ها و بنيادگراها- پايداري و جليليون- عبور كرده بود. چهره‌هاي تازه‌نفس‌تر اصولگرا سر برآوردند، يار‌گيري كردند، بزرگ شدند و براي خود تشكيلات و حلقه‌هاي سياسي جديد تاسيس كردند. تشكل‌هايي كه اگرچه هر كدام با يكي از اين دو طيف هم‌پوشاني‌هايي داشتند اما در دل خود ساختارسازي كردندو گفتمان‌هاي جديدي ارائه د‌ادند. اين راه و رسم تا تيرماه سال گذشته ادامه داشت. هنوز اين دو قطبي در مختصات قاليبافي‌ها و پايداري‌ها به اضافه جليليون و به اضافه حلقه دولت سيزدهم- بدنه نيروي انساني دولت سيزدهم عموما متشكل از نيروهاي سعيد جليلي و جبهه پايداري بود- قابل تعريف بود. اما ريزش‌ها و رويش‌ها بعد از پايان انتخابات براي انقلابي‌ها و سعيد جليلي تازه شروع شد.

 

شكاف بين جليليون و جبهه پايداري

سعيد جليلي هرگز عضو جبهه پايداري نبود. با اين وجود طي يك دهه همواره نام او با عنوان كانديداي اصلح پايداري‌ها گره خورده بود. در دهه ۸۰ و ۹۰ زير سايه نگاه مثبت محمدتقي مصباح‌يزدي او گزينه اول و آخر پايداري‌ها بود. بعد از چند نوبت شكست پايداري‌ها با سعيدجليلي و البته تغيير دبيركل جبهه پايداري و خارج شدن قدرت اين تشكل از دست حلقه مرتضي آقا‌تهراني و سوق داده شدن هسته تصميم‌گيري به سمت حلقه صادق محصولي، حالا ديگر ائتلاف بين پايداري‌ها و جليلي رنگ و بوي سابق را ندارد.

تيرماه سال گذشته نخستين رگه‌هاي اختلاف جدي بين جبهه پايداري و سعيد جليلي رخ نمود. برهه‌اي كه به نظر مي‌رسد شكاف بزرگي در بدنه سياسي گروهي كه در ادبيات عمومي تندروها خوانده مي‌شدند، رخ داد. خالص‌سازي در خالص‌سازي كار را به جايي رساند كه نيروهاي جبهه پايداري با حلقه سعيد جليلي و خود فاصله گرفتند و حتي عليه او موضع‌گيري‌هاي جدي كردند.

در آن زمان فايل صدايي از مجتبي ذوالنور، نماينده مجلس در سال ۱۴۰۰ منتشر شد كه نظر سردار سليماني درباره رييس‌جمهور شدن سعيد جليلي را بازگو مي‌كند. در همان زمان رحيم نوعي اقدم، عضو ستاد سعيد جليلي به نقل قول ذوالنوري از قاسم سليماني بر اين مبنا كه «اگر جليلي رييس‌جمهور شود من - سليماني- يك روز هم در سپاه قدس نمي‌مانم و استعفا مي‌دهم چرا كه با وجود او كار قفل مي‌شود» واكنش نشان داد و گفت كه «اين صحت ندارد، كذب است و آقاي ذوالنور به خاطر مطرح كردنش عذرخواهي كرد.» اين نقل قول البته توسط محمدجواد ظريف نيز در همان روز‌ها تكرار شد. دي ماه سال قبل گسل دوم رخ نمود؛ ماجرا در آن زمان روي موضوع ابلاغ قانون حجاب شكل گرفت. وقتي حميد رسايي، نماينده تهران در مجلس دوازدهم، از نزديك‌ترين چهره‌هاي حامي سعيد جليلي در انتخابات رياست‌جمهوري و بعد از آن و البته از نيرو‌هاي جدا شده از جبهه پايداري انتقادي درباره عدم ابلاغ قانون حجاب در جلسه علني طرح كرد كه با پاسخ سربسته محمدباقر قاليباف همراه شد. رسايي به قاليباف يادآوري كرد كه او وعده ابلاغ قانون در ۲۳ آذرماه را داده بود. قاليباف به او گفت كه «همان مرجعي كه تاريخ ابلاغ قانوني را ۲۳ آذر اعلام كرده بود حالا نيز از عدم ابلاغ آن ذيل تصميم شوراي عالي امنيت ملي» خبر داده است. اين رخداد نه نخستين تنش بين رسايي و قاليباف بود و نه آخرين آن و به‌رغم گذشت نزديك به 4 ماه از اين موضوع كماكان صحن علني مجلس صحنه تنش بين اين دو است. اختلاف و تفاوت مواضع اين دو چهره اصولگرا به هم ريشه‌هاي عميق‌تري از مجلس دوازدهم و حتي انتخابات رياست‌جمهوري اخير دارد اما موضوع جديد شكاف بين طيف جليلي و چهره مهمي از جبهه پايداري بود. تحليل انشعابات ناشي از اين شكاف‌ها، زماني قابل توجه شد كه سيدمحمود نبويان، از خالص‌ترين نيرو‌هاي جبهه پايداري كه به عنوان يكي از شاگردان محمدتقي مصباح‌يزدي نيز شناخته مي‌شود وارد ميدان شد و پاسخ رسايي را در دفاع از قاليباف داد. در آن زمان نبويان در شبكه اجتماعي «ايكس» به حميد رسايي پاسخ داد. نبويان نوشت: «تا آنجايي كه مطلع هستم، دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي، ابلاغ و اجراي قانون مربوط به عفاف و حجاب را به تعويق انداخته و حتي اگر رييس مجلس بخواهد هم نمي‌تواند مانع اجراي قانون مصوب مجلس كه به تأييد شوراي نگهبان رسيده، شود.» در آن زمان برخي دفاع نبويان از قاليباف را در شكل ظاهري بروز نوعي اختلاف در دل جبهه پايداري تلقي كردند در حالي كه بايد اين نكته مورد توجه قرار مي‌گرفت نزديك به يك دهه است كه حميد رسايي از اين تشكل جدا شده و چهره مهمي در حلقه سعيد جليلي محسوب مي‌شود. اين دو چهره سياسي اگرچه در تمامي ادوار انتخابات مواضع يكساني در قبال موضوعات مختلف داشته‌اند اما در شرايط فعلي اصلي‌ترين متحد حميد رسايي در مجلس دوازدهم اميرحسين ثابتي است نه چهره‌هايي همچون نبويان يا مرتضي آقاتهراني. در اين ميان، اما يك مساله مهم ديگر در تقسيم‌بندي اين نيرو‌ها ذيل عنوان جبهه انقلاب وجود دارد؛ مرزبندي براساس مواضع در قبال محمدباقر قاليباف و سعيد جليلي.

آنچه در روز‌هاي اخير حميدرسايي را دوقلوي سياسي اميرحسين ثابتي در مجلس دوازدهم قرار داده نه ريشه‌هاي مشترك اين دو چهره در جبهه پايداري- يكي به عنوان عضو سابق و ديگري به چهره مورد حمايت جبهه پايداري در انتخابات كه البته كار‌هاي رسانه‌اي زيادي در جهت منافع پايداري‌ها انجام داده است- كه براساس دشمن مشترك است؛ در مرحله نخست دولت پزشكيان و در مرحله بعد «محمدباقر قاليباف». اين محور مشترك دشمني حمايت از سعيد جليلي را هم بايد اضافه كرد. فراموش نكنيم كه سيدمحمود نبويان با تمام ريشه‌هاي سفت و سختي كه او را به مصباح‌يزدي و حلقه فكري‌اش در قم متصل مي‌كند، اسفند 1402 بعد از اينكه با سرليستي امنا - و البته چند ليست ديگر- به عنوان راي اول تهران وارد مجلس دوازدهم شد در مقابل همه قدعلم كرده و از رياست مجلس محمدباقر قاليباف در مقابل چهره‌هايي همچون رسايي و ثابتي نيز دفاع كرد. از دي ماه سال گذشته البته اين ريزش‌ها و رويش‌ها در دو طيف بين جليلي و قاليباف ادامه داشته است. برخي از اعضای جبهه پايداري با انگيزه‌هاي مختلف در حال گرايش نسبي نسبت به قاليباف هستند. اين مساله البته ذيل توازن قدرت بين دو حلقه «مرتضي آقاتهراني» و «صادق محصولي» در داخل جبهه پايداري نيز قابل تعريف است. در انتخابات مجلس دوازدهم به‌رغم درگيري‌هاي شديد حلقه آقاتهراني و قاليباف در ايام مجلس دوازدهم و روز‌هاي منتهي به انتخابات اسفند ۱۴۰۲، در نهايت پايداري‌ها ذيل دبيركلي صادق محصولي به سرليستي قاليباف رضايت دادند. افول حلقه آقاتهراني بعد از درگذشت مصباح‌يزدي رقم خورد و او نه تنها نتوانست رداي پدر معنوي پايداري را بر دوش خود حفظ كند كه دبيركلي اين تشكل را هم به صادق محصولي واگذار كرد و به رياست شوراي مركزي قانع شد. بعد از چند نوبت شكست پايداري‌ها با مهره كانديداي اصلح مصباح‌يزدي شايد حالا پايداري‌ها به اين جمع‌بندي رسيده‌اند كه چرا بايد روي کسی شرط بندي‌كنندكه نه از خانه آنها برخواسته و نه برايشان شانس برد داشته است. در اين بازه زماني هنوز حلقه دولت سيزدهم و البته نيروهاي منتسب به ميثم و مقداد نيلي كه رسانه رجانيوز را در دست داشتند در حمايت از جليلي به اندازه‌اي جلو رفتند كه حتي پنبه كيهان و حسين شريعتمداري را هم در يك ماجرا زدند!

ماجرا از اظهارات علي لاريجاني با خبرگزاري خبرآنلاين درباره «برنامه و ايده سخنراني ميرحسين موسوي در صداوسيما در تابستان سال ۱۳۸۸» شروع شد. لاريجاني در اين گفت‌وگو روايت كرد كه قرار بوده تا ميرحسين موسوي در صداوسيما حاضر شده و صحبت كند تا تنش‌هاي بعد از ايام انتخابات رياست‌جمهوري سال ۱۳۸۸ مديريت شود، اما اين مساله با مخالفت دبيرخانه وقت شوراي عالي امنيت ملي رو به رو شده است.

رجانيوز - رسانه‌اي كه تا پايان دولت سيزدهم به جبهه پايداري منسوب بود و حالا زيرنظر داماد رييس دولت سيزدهم مديريت مي‌شود - از ابتداي امر با رد ادعاي علي لاريجاني نقش سعيد جليلي در اين ماجرا را انكار كرد. چند روز بعد رجانيوز در مطلب ديگري مدعي شد كه ميرحسين موسوي به اين برنامه تلويزيوني رضايت داده بود، اما درز خبر اين توافق با ادبياتي تند توسط روزنامه كيهان باعث شد كه ميرحسين از اين تصميم منصرف شود.

رجانيوز در عمل نقش تنش‌زايي در اين ماجرا را از گردن سعيد جليلي برداشت و عجيب اينكه بر گردن كيهان انداخت. كيهان در تمامي دو دهه گذشته راست‌ترين رسانه اصولگرايان شناخته مي‌شد و تمامي مدت صداي خالص جبهه انقلاب و نيرو‌هاي آن بود. حالا، اما برادر كوچك‌تر رسانه‌اي كيهان در بازخواني رخداد‌هاي سال ۱۳۸۸ انگشت اتهام را به سمت كيهان مي‌گيرد.

 

گسل جديد در حاميان قديمي

يارگيري در زمين‌هاي تازه

اظهارات منصوري نشان مي‌دهد بخشي از حلقه دولت سيزدهم تمايلي ندارند نام شان ديگر با سعيد جليلي گره بخورد. اين گسل مي‌تواند تا داخل حلقه مقداد نيز ادامه پيدا كند يا خير مشخص نيست اما دور از ذهن نخواهد بود كه دولت سيزدهم از همين حالا براي سه سال آينده برنامه‌ريزي داشته باشد و ديگر نخواهد روي ديوار سعيد جليلي يادگاري بنويسند.

با اين وجود سعيد جليلي نيز بيكار نيست. او حاميان قديمي خود را از دست داده اما در حال يارگيري‌هاي جديد است. حضور برادر سعيد جليلي، وحيد در جايگاه قائم‌مقامي اين سازمان و نيروهاي او در بخش‌هاي مختلف در عمل صداوسيما را به رسانه دولت سايه تبديل كرده‌اند. به غير از برادر سعيد، از محمديعلي صائب كه سابقه رييس دفتري سعيد جليلي در زمان فعاليت در شوراي عالي امنيت ملي را دارد تا مجرياني همچون محمدرضا شهبازي، همه و همه پياده نظام‌هاي سعيد جليلي هستند. محمدحسين رنجبران، مجري و مقام سابق صدا و سيما در در ويديويي مدعي شده بود كه سازمان در اختيار سعيد جليلي است. او در اين باره گفت: «جليلي يك كارنامه نيابتي دارد، سازمان صداوسيما ۳ سال است كه در خدمت ايشان و فاميل‌هايش است؛ فقط برادرش هم نيست. پسرخاله جليلي - عليرضا خدابخشي- چطور معاون سياسي شده كه به دستور دفتر رهبري در اسفند ماه عزل مي‌شود؟ پس از عزل معاون سياسي، رييس دفتر سابق (جليلي) معاون سياسي مي‌شود و فرد عزل شده هم مي‌شود مشاور عالي سازمان.» به اين دو مورد بايد دانشگاه امام صادق و جريان جذب فارغ‌التحصيلان آن توسط طيف جليلي را نيز اضافه كرد. بهترين توصيف از نوع ارتباط بين سعيد جليلي و دانشگاه امام صادق را بالغ بر ۱۰ سال پيش يادداشتي در خبرگزاري تسنيم به قلم صالح اسكندري ترسيم كرد. يادداشتي كه در آن زمان از ذهن جواني با آرزوي رياست‌جمهوري سعيد جليلي به رشته تقرير در آمده بود: «يكي ديگر از دلايل پديده شدن جليلي اطمينان راي‌دهندگان از پشتوانه علمي و عقبه كارشناسي مرتبط با مديريت كشور از نوع غيرسكولار آن براي جليلي است. مردم مي‌دانند راي به جليلي راي به يك فرد يا يك گفتمان مقطعي نيست بلكه راي به يك عقبه علمي در اندازه يك دانشگاه با هزاران فارغ‌التحصيل در رشته‌هاي كاملا مرتبط با مديريت كشور است كه در سه دهه گذشته گره‌هاي بسياري را از مشكلات كشور گشوده‌اند. در واقع پديده شدن جليلي در انتخابات يازدهم يكي از نشانه‌هاي ارتقاي رقابت‌هاي سياسي در ايران از سطح احزاب و جريانات سياسي به مكاتب و حلقه‌هاي فكري و دانشگاهي غيرسكولار است.» البته پيش‌بيني و آرزوي پديده شدن جليلي آن هم به اتكاي دانشگاه امام صادق هرگز محقق نشد.

تعداد اكانت‌هاي بدون نام و نشان كه هوادار سعيد جليلي هستند به واقع در فضاي مجازي به‌خصوص توييتر قابل شناسايي نيست. با اين وجود چهره‌هايي چون علي‌اكبر رائفي‌پور و ياسر جبراييلي در حوزه‌هاي مختلف ديدگاه‌هاي جليلي را تبليغ و در زمان لازم در نزاع‌هاي سياسي به حمايت از او وارد زمين مي‌شوند.

علاوه بر اين به نظر مي‌رسد شبكه ايتا به صورت كامل در يداختيار نيروهاي حامي سعيد جليلي است و كانال‌هاي ايتا از ماجراها و موضوعات تجمعات در مورد حجاب و نقد اظهارات مهدي فضائلي درباره گشت ارشاد و فعاليت‌هاي انتخاباتي سعيد جليلي بسيار پررنگ عمل كرده است.

تنها يك نمونه در هجمه اخير نيروهاي سعيد جليلي در توييتر عليه قاليباف مشخص شد كه اين قبيله بدون هماهنگي اقدامي نمي‌كند و سعي دارند سعيد جليلي را در چشم گروه‌هايي كه امت حزب‌الله مي‌خواند به عنوان شاگرد اول جبهه انقلاب معرفي كند.

از اين منظر نبايد تصور كرد كه جليلي همه حاميان خود را از دست داده است. او در حال يارگيري‌هاي جديد است. يارگيري‌هايي كه بتواند در زمان مقتضي بدنه راي جديدي را نيز برايش بسازند. نبايد از نظر دور داشت كه در برنامه‌ها و سخنراني‌هاي اخير سعيد جليلي مدارس و دانشگاه‌ها بسيار پرتكرار هستند. شكاف بين حلقه دولت سيزدهم و سعيد جليلي و غيبت جليلي در مراسم سالگرد رييس دولت سيزدهم فصل جديدي در ريزش حاميان ليدر سايه‌نشين است. با اين وجود رويش‌ها را نيز نبايد از نظر دور داشت. تندروي هميشه مطاع مورد مطالبه در زمين سياست است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون