« اعتماد» در گفتوگو با كارشناسان بررسي میکند
ايران و اروپا دوراهي ديپلماسي يا ماشه
علي بيگدلي: مذاكره مستقيم با امريكا و اروپا پاسخي استراتژيك به تهديدات اسراييل است
مرتضي مكي: فعالسازي ماشه هم به معناي بازگشت تمامي تحريمها است و هم زمينه را براي انزواي استراتژيك ايران فراهم ميكند
حديث روشني
با فروكش كردن موقت تنشها در پي جنگ ۱۲روزه اخير ميان ايران و اسراييل ديپلماسي بارديگر در كانون تحولات منطقهاي و بينالمللي قرار گرفته است. انتشار خبر توافق اوليه ميان تهران و سه كشور اروپايي (آلمان، فرانسه و انگليس) جهت ازسرگيري مذاكرات هستهاي، آنهم در ميانه افزايش بياعتمادي متقابل، حامل پيامهايي متناقض است كه نشان از تقارن اميد به ديپلماسي و بيم از بازگشت دوباره به فضاي تهديد و فشار دارد. در شرايطي كه مقامات ايران از اراده واقعي براي بازگشت به گفتوگو سخن ميگويند، غرب بهويژه امريكا و اروپا از فرصت محدود و ضرورت پيشرفت ملموس ميگويند. همزمان تهديد به فعالسازي مكانيسم ماشه ازسوي سه كشور اروپايي و اظهارات مقامات غربي درخصوص بازگشت تحريمهاي شوراي امنيت، نشاندهنده فشار فزايندهاي است كه با هدف واداشتن تهران به امتيازدهي طراحي شده است. در اين ميان، سايه سنگين حملات اخير به تاسيسات هستهاي صلحآميز ايران و تحليلهاي متناقض رسانههاي غربي درباره ميزان خسارات، به وضوح ابعاد رواني نبردي پنهان را نشان ميدهد كه بر ميز مذاكرات سايه افكنده است. ازسوي ديگر، گزارشهايي از احتمال ارسال تجهيزات نظامي بيشتر به تلآويو ازسوي امريكا، گمانهزنيها درباره بازگشت احتمالي درگيريها را تقويت كردهاند. با وجود اين، مقامات ايراني همچنان بر اين باورند كه راه خروج از اين بنبست صرفا از مسير ديپلماسي ميگذرد مشروط به ترك جاهطلبيهاي نظامي و ارايه تضمينهاي روشن. حال بايد ديد آيا اروپا به دنبال احياي نقش مستقل خود در پرونده هستهاي است يا با امريكا در مسير فشار حداكثري همگرا شده است و مهمتر از همه، ايران چگونه خواهد توانست در ميانه اين نبرد چندوجهي، از منافع و امنيت خود پاسداري كند. به اين بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزيابي سناريوهاي احتمالي تحولات روزهاي آينده ميان تهران و دولتهاي غربي با كارشناساني گفتوگو كرده است. علي بيگدلي، كارشناس مسائل سياست خارجي در گفتوگو با «اعتماد» ضمن اشاره به تحولات مهم حاكم بر ژئوپليتيك خاورميانه تاكيد كرد بايد ضمن درك واقعبينانه از چنين شرايطي ابتكار عمل در حوزه ديپلماسي با امريكا و اروپا را در دست بگيريم. مكي اما ضمن اشاره به مثبت خواندن آغاز رايزنيهاي تازه ايران و كشورهاي اروپايي اشاره كرد كه در شرايط كنوني پرتنش و حساس، اين فرصت براي كاهش تنشها و حفظ برجام اهميت حياتي دارد.
مشروح گفتوگو در ادامه ميآيد:
علي بيگدلي: احياي اعتماد به آژانس بينالمللي انرژي اتمي نخستين گام در مسير تنشزدايي است
علي بيگدلي، كارشناس مسائل امريكا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب آينده رايزنيهاي ميان تهران و واشنگتن با لحاظ كردن شروطي كه ايران براي بازگشت به ديپلماسي قائل شده است تاكيد كرد: ما امروز با معضلي مهم مواجه هستيم و آن اينكه در وضعيت بلاتكليفي و بيعملي در برابر مجموعهاي چهارضلعي از بازيگران بينالمللي قرار گرفتهايم كه با ما در تعارض هستند: امريكا، اروپا، اسراييل و آژانس بينالمللي انرژي اتمي. لذا در چنين شرايطي بهوضوح نيازمند اتخاذ تصميمي عاقلانه و راهبردي هستيم كه منافع ملي را در اولويت قرار دهد، نه سياستهاي پرتنش و هزينهزا. براي كاهش سطح تنش، بايد ابتكار عمل را در دست بگيريم. نخستين گام، بازسازي اعتماد با آژانس بينالمللي انرژي اتمي است. شفافيت، ميتواند يكي از ابزارها جهت كاهش تنش براي ورود به مذاكرات باشد. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه به «اعتماد» گفت: نكته ديگر، نحوه ورود به مذاكره است. ديپلماسي براي حل اختلافات طراحي شده است. به نظر ميرسد بايد پيش از تشديد بحرانها، باب گفتوگو را باز كنيم. بيگدلي در ادامه با اشاره به اظهارات اخير نمايندگان مجلس در باب انجام غنيسازي نود درصدي تاكيد كرد: چنين طرحهايي بسيار پرريسك و خطرناك هستند و ميتواند كشور را به سمت الگوهايي چون كرهشمالي سوق دهد و انزواي سياسي و اقتصادي ايران را عميقتر كند. به باور بيگدلي در صورت فعال شدن مكانيسم ماشه، ممكن است شاهد بازگشت تحريمهاي همهجانبه و خروج از سازمانهايي چون بريكس و شانگهاي باشيم. لذا اكنون بيش از هر زمان ديگري به عقلانيت در سياست خارجي نياز داريم. به گفته اين تحليلگر مسائل سياست خارجي تغييرات ژئوپليتيك در منطقه، الزامات تازهاي را براي ما ايجاد كرده كه بايد با درك واقعبينانه به آن پاسخ دهيم. ادامه سياستهاي پيشين به ضرر منافع ملي كشورمان خواهد بود و ما بايد اين تغييرات در ژئوپليتيك خاورميانه را به خوبي درك كنيم. بيگدلي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر پيامدهاي گمانهزنيهاي ادعايي واشنگتن مبني بر ميزان خسارات تجاوز امريكا به تاسيسات هستهاي كشورمان تاكيد كرد: فراموش نكنيد در شرايطي قرار داريم كه هر لحظه احتمال حمله اسراييل به ايران وجود دارد. نبايد اين مساله را كوچك يا بياهميت تلقي كنيم. توجه بيش از حد به حواشي تقابل جناحهاي امريكايي كه مدام بر اين موضوع تاكيد ميكنند به همراه تعلل و بيتصميمي در چنين وضعيتي، صرفا بستر را براي اعمال فشارهاي بيشتر يا حتي حملات احتمالي بعدي فراهم ميكند. بنابراين بايد بدون توجه به اين حواشي پيشدستانه عمل كنيم و ابتكار عمل را در دست بگيريم. اينكه منتظر بمانيم ديگران چه تصميمي ميگيرند تا ما متناسب با آن واكنش نشان دهيم، رويكردي نادرست است.
به گفته بيگدلي از طرفي آنچه امروز در امريكا در جريان است، عمدتا ريشه در اختلافات حزبي و جناحي دارد. دموكراتها اعلام كردهاند كه هيچيك از اقدامات تهاجمي امريكا در قبال ايران موفقيتآميز نبوده است. ما نبايد وارد اين كشمكشهاي داخلي امريكا شويم و نبايد سياست خارجي خود را برمبناي اختلافات ميان دموكراتها و جمهوريخواهان تنظيم كنيم. اولويت ما بايد تامين منافع ملي ايران باشد. مهم است كه ايران جايگاه خود را در خاورميانه بازتعريف كند. منافع ما ايجاب ميكند كه در بازي جديد خاورميانه، نقش فعال و مستقلي ايفا كنيم. راهكار كليدي، ورود مستقيم به مذاكره با امريكا و اروپا است. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه به «اعتماد» گفت: فعال شدن اسنپبك به صورت همزمان ميتواند ايران را با يك خشكسالي اقتصادي عميق مواجه كند؛ وضعيتي كه در آن نه چين و نه روسيه امكان استفاده از حق وتو در شوراي امنيت را ندارند و ما عملا در مقابل يك جبهه متحد بينالمللي قرار خواهيم گرفت. ورود به مذاكره مستقيم با امريكا، از يكسو ميتواند مانع چنين فشاري شود و از سوي ديگر، بهنوعي پاسخ استراتژيك به تهديدات اسراييل نيز تلقي خواهد شد.
بيگدلي در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در باب ارزيابي ديدار اخير مقامات دفاعي تلآويو و واشنگتن و امضاي يادداشت محرمانه انتقال تسليحات تاكيد كرد: حمايت ايالاتمتحده از اسراييل يك قاعده نانوشته در سياست امريكاست؛ چه در ميان جمهوريخواهان و چه دموكراتها و نقش لابيهاي حامي اسراييل بسيار پررنگ است. در حملات اخير اسراييل كه به مدت دوازده روز ادامه يافت و هزينهاي بالغ بر ده ميليارد دلار در بر داشت، بخش زيادي از تامين مالي ازسوي نهادها و لابيهاي حامي اسراييل صورت گرفت. حتي در خريد سلاحها و تجهيزات نظامي نيز كه اخيرا ميان مقامات امريكايي-اسراييلي انجام شده، عمده هزينهها مستقيما از بودجه اسراييل پرداخت نميشود، بلكه توسط لابيهاي يهود امريكا تامين ميشود.
مرتضي مكي: تشديد بحران در خاورميانه براي اروپا هزينهزا خواهد بود و به همين دليل تروييكاي اروپايي به دنبال راهحل ديپلماتيك هستند
مرتضي مكي، كارشناس روابط بينالملل در پاسخ به پرسش «اعتماد» در باب چرايي خيز اروپا براي فعالسازي مكانيسم ماشه خاطرنشان كرد: روابط ايران و اروپا طي سالهاي اخير بسيار پرچالش و پرتنش بوده است تا جايي كه ميتوان گفت در چهار دهه گذشته، هيچگاه سطح تنش ميان دو طرف تا اين حد بالا نبوده است. علت اين مساله آن است كه تا پيش از جنگ اوكراين، برنامه هستهاي ايران براي اروپاييها يك موضوع قابل حل از مسير گفتوگو و ديپلماسي تلقي ميشد. آنها معتقد بودند ميتوان از طريق مذاكرات، چه در قالب تروييكاي اروپايي و چه در چارچوب گفتوگوهاي پنج بهعلاوه يك، به يك توافق ميانه براي نظارت و مهار برنامه هستهاي ايران دست يافت. اما بعد از حمله روسيه به اوكراين و تحولاتي ديگر شرايط دگرگون شد. روابط ايران و اروپا وارد مرحلهاي از پيچيدگي و تنش شد كه ديگر ايران تنها يك «مساله» براي اروپا نبود، بلكه به يك «چالش» امنيتي تبديل شد. از نگاه اروپاييها، هر كشوري كه در كنار روسيه قرار گيرد، بهنوعي در جبهه كرملين تعريف ميشود. همين مساله نگاه آنها به ايران را تغيير داد.
به باور مكي در همين فضا، جايگاه اسراييل در سياست خارجي و امنيتي اروپا، بهويژه در يكي، دو سال گذشته، باعث شد اروپاييها رويكردي تهاجميتر نسبت به ايران درپيش بگيرند تا جايي كه سه كشور اروپايي صراحتا از حمله احتمالي اسراييل به ايران حمايت كردند. حتي آلمان، كشوري كه از آن تا حدي به عنوان كشوري با بيشترين سطح تعامل با ايران ياد ميشد، در جريان حمله اسراييل به ايران، موضعي تند و كمسابقه اتخاذ كرد.استفاده صدراعظم آلمان از تعبير «كار كثيف» كه نتانياهو در قبال حمله به ايران بهكار برده بود، نشان داد كه سطح خصومت و بياعتمادي ميان دو بازيگر تا چه ميزان افزايش يافته است.
مكي در ادامه گفتوگويش با «اعتماد» تاكيد كرد: در چنين فضاي متشنجي، اروپاييها از ابزار «مكانيسم ماشه» يا اسنپبك براي افزايش فشار بر ايران بهره گرفتند. آنها پيشتر صرفا خواهان نظارت دايمي بر برنامه هستهاي ايران بودند، نظارتي كه در چارچوب برجام محقق شده بود، اما اكنون پا را فراتر گذاشتهاند و توقف غنيسازي اورانيوم و حتي كاهش برد موشكهاي ايران را مطالبه ميكنند؛ خواستههايي كه امريكا و اسراييل نيز به شدت پيگير آن هستند.
به گفته مكي در چنين شرايطي، اروپا ديگر نقش ميانجيگر را ميان تهران و واشنگتن ايفا نميكند، بلكه در جايگاه همراه امريكا و اسراييل قرار گرفته و در تقابل مستقيم با ايران ظاهر شده است. اين وضعيت شرايط دشواري را براي تهران ايجاد كرده است.
اين كارشناس مسائل اروپا در ادامه به «اعتماد» گفت: حال اگر مكانيسم ماشه به عنوان آخرين ابزار فشار فعال شود، عملا بايد آن را مرگ قطعي برجام دانست. در اين صورت، تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل مجددا بازخواهد گشت؛ با اين تفاوت كه برخلاف تحريمهاي فعلي كه عمدتا ازسوي امريكا اعمال ميشود، تحريمهاي مكانيسم ماشه ذيل منشور سازمان ملل تعريف ميشوند و از مشروعيت بينالمللي برخوردار خواهند بود.
به باور مكي فعال شدن اسنپبك به اين معناست كه ايران تحت فصل هفتم منشور ملل متحد قرار ميگيرد، يعني به عنوان تهديدي براي صلح و امنيت بينالمللي معرفي ميشود. در چنين شرايطي، كشورهاي ديگر اين مجوز را خواهند داشت كه كشتيهاي ايراني را توقيف يا بازرسي كنند. اين موضوع براي ايران نه تنها از نظر اقتصادي بلكه از منظر سياسي و امنيتي نيز تبعات بسيار سنگيني به همراه خواهد داشت. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر نوع واكنش ايران به كنش متقابل اروپا گفت: گمانهزنيهايي درباره خروج ايران از معاهده منع گسترش سلاحهاي هستهاي (NPT) مطرح شده است. با اين حال، حتي اگر اين تصميم به طور جدي در محافل سياسي ايران مورد بررسي قرار گيرد، تحقق عملي آن ممكن است با موانع متعددي روبهرو باشد، چراكه خروج از «انپيتي» پيامدهاي سنگيني خواهد داشت و ممكن است تا سالها ايران نتواند تبعات آن را مديريت كند.
به گفته مكي در صورت وقوع چنين سناريويي، روابط ايران با غرب و بهطور كلي با جامعه جهاني به شدت پرتنش و چالشبرانگيز خواهد شد. ازسوي ديگر، روند «امنيتيسازي» پرونده هستهاي ايران در سطح بينالمللي شدت خواهد گرفت و چشمانداز عاديسازي روابط با كشورهاي غربي بيش از پيش تيره و پيچيده خواهد شد. مكي در ادامه با اشاره به توافق ايران و تروييكاي اروپايي كه مبني بر رايزني درباره تمديد ضربالاجل اسنپبك صورت گرفته، خاطرنشان كرد: اروپاييها نيز بهخوبي از تبعات تشديد بحران آگاهند. آنها ميدانند كه اگر سطح تنش، ناامني و بيثباتي در منطقه بيش از اين افزايش يابد، دامنه پيامدهاي آن به خود اروپا نيز خواهد رسيد. فراموش نكردهاند كه در سالهاي ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، موج مهاجرت ناشي از درگيريهاي سوريه، عراق و حتي تركيه، چه فشار عظيمي را متوجه مرزهاي اروپا كرد. آن تجربه، بهوضوح ميزان آسيبپذيري اروپا را در برابر ناآراميهاي خاورميانه نشان داد، بهويژه آنكه اين پيامدها تنها محدود به مسائل مهاجرتي نيست، بلكه تبعات سياسي و امنيتي گستردهتري نيز براي دولتهاي اروپايي خواهد داشت.
به گفته مكي شايد همين نگرانيها باعث شده باشد كه در آخرين دور گفتوگوي تلفني ميان آقاي سيدعباس عراقچي و وزراي خارجه سه كشور اروپايي، طرفين تلاش كردند بار ديگر به يكديگر فرصت دهند. هدف اين فرصت تازه، يافتن راهحلي براي جلوگيري از فعالسازي مكانيسم ماشه است.
اين كارشناس مسائل بينالملل همچنين تاكيد كرد: قرار است در هفته آينده نشستي ميان نمايندگان ايران با نمايندگان اروپايي برگزار شود. اين ملاقات ميتواند نشانهاي از توافق اوليه دو طرف براي جلوگيري از مرگ برجام از طريق اسنپبك باشد. در چنين شرايط حساسي، بايد از اين فرصت حداكثري استفاده كرد تا بتوان از اين وضعيت پيچيده، خطرناك و آميخته به عدمقطعيت عبور كرد. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه به «اعتماد» گفت: اخيرا آنتوني بلينكن، وزير خارجه سابق امريكا، اظهاراتي مطرح كرده است مبني بر اينكه ايران آمادگي داشته تا با اروپاييها بر سر يك سطح غنيسازي پايينتر از يك درصد به توافق برسد؛ البته اين ادعا تاكنون واكنشي رسمي ازسوي مقامات داخلي ايران را به دنبال نداشته اما اگر صحت داشته باشد، نشان ميدهد كه سطح انعطافپذيري ايران در مذاكرات قابلتوجه است و تهران تلاش دارد تا با حفظ بخشهايي از چرخه سوخت و تداوم فعاليت سانتريفيوژها، در عين حال به نگرانيهاي طرفهاي اروپايي نيز پاسخ دهد. به بيان ديگر، ايران خواهان حفظ چارچوب فني و راهبردي برنامه هستهاي خود است، اما در مقابل حاضر است برخي محدوديتها را نيز بپذيرد تا زمينه براي توافق فراهم شود.
مكي در ادامه به «اعتماد» گفت: حال اينكه اكنون پرسش اساسي آن است كه آيا اروپاييها، به ويژه پس از جنگ ۱۲روزه اخير و تحولات منطقه، حاضر به پذيرش چنين توافقي هستند يا خير، روند آتي مذاكرات ميان ايران و اروپا به اين مساله گره خورده است. در صورتي كه توافقي در اين زمينه حاصل نشود، احتمال آن ميرود كه اروپا به سمت تشديد فشارهاي سياسي حركت كند و بار ديگر مكانيسم ماشه را به جريان بيندازد. با اين همه راهبرد معقول آن است كه از فرصت ايجاد شده براي گفتوگو با اروپا به بهترين شكل بهرهبرداري شود. حتي اگر دستيابي به يك توافق جامع در كوتاهمدت امكانپذير نباشد، ميتوان با تلاش مضاعف به يك توافق موقت يا حداقل تمديد قطعنامه ۲۲۳۱ شوراي امنيت براي يك سال ديگر دست يافت. مكي در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» مبني بر متغيرهاي تاثيرگذار بر كنش جديد تهران و تروييكاي اروپايي مبني بر بازگشت به ميز مذاكره خاطرنشان كرد: به هر حال، پس از جنگ دوازده روزه اخير، موضوع فعالسازي مكانيسم ماشه با جديت بيشتري در محافل ديپلماتيك مطرح شده است. در اين ميان، ديپلماسي همچنان به عنوان ابزاري موثر و كارآمد براي جلوگيري از جنگ و مهار گزينه نظامي مطرح است. هر چند جنگ دوازده روزه دستاوردها و موفقيتهايي به همراه داشت، اما در عين حال آسيبهايي را نيز آشكار ساخت كه نميتوان از آنها چشمپوشي كرد. به باور مكي در شرايط كنوني، اينكه مطالبه توافق جديد ازسوي ايران مطرح شده يا از طرف اروپاييها، موضوعي فرعي تلقي ميشود. آنچه اهميت دارد، رويكرد دوجانبه و متقابل طرفين براي دستيابي به يك توافق موقت و يك راهحل عملي است كه البته نيازمند زمان بيشتري براي تكميل و تثبيت است. نفس رسيدن به چنين توافقي، در فضاي پرتنش فعلي، خود دستاورد مهمي محسوب ميشود. اين كارشناس مسائل اروپا در ادامه تاكيد كرد: هر دو طرف ميدانند كه وخامت اوضاع تا چه حد جدي است و شرايط ميتواند به سرعت به سمت بيثباتي بيشتر حركت كند. از همينرو، تلاش ميكنند به راهحلي كوتاهمدت دست يابند كه در گام نخست، ضربالاجل فعالسازي مكانيسم ماشه را به تعويق بيندازد. در كنار اين تحولات، بايد به وضعيت ناپايدار و تا حدي غيرقابل پيشبيني منطقه، بهويژه در سوريه و عراق نيز توجه داشت. شرايط منطقهاي نشان ميدهد كه هرگونه تشديد بحران در پرونده هستهاي ايران، ميتواند تاثيرات چندوجهي در حوزههاي امنيتي، سياسي و مهاجرتي براي منطقه و اروپا به دنبال داشته باشد.
به گفته اين كارشناس مسائل بينالملل به نظر ميرسد امريكاييها نيز از توافق احتمالي ايران و اروپا حمايت خواهند كرد. تجربه جنگ اوكراين نشان داد كه واشنگتن بدون همكاري و همراهي اروپا قادر به مديريت بحرانهاي پيچيده بينالمللي نيست.
در مواجهه با ايران نيز اين تصور در ميان امريكاييها وجود دارد كه اگر اروپا نقش واسطهگرانه خود را حفظ كند، شانس بيشتري براي رسيدن به توافق هستهاي فراهم خواهد شد. پنج دور مذاكرات غيرمستقيم ايران و امريكا كه پيش از اين انجام شده، همراه با فضاي بياعتمادي تشديد شده پس از جنگ اخير، اكنون وارد مرحله تازهاي شده است. در اين فضا، گفتوگو با اروپا ميتواند همچون يك «فرصت در دل بحران» عمل كند. فضايي كه هر چند آميخته به تهديد است، اما ميتواند مسير رسيدن به يك توافق موقت در مورد برنامه هستهاي ايران را هموارتر كند.
مكي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» مبني بر ارزيابي رويكرد احتمالي روسيه و چين به عنوان شركاي تهران درقبال فعالسازي مكانيسم ماشه تاكيد كرد: نكته مهم دقيقا همينجاست؛ جنگ دوازدهروزه اخير بهخوبي نشان داد كه ايران با نوعي تنهايي استراتژيك در عرصه بينالمللي مواجه است. هر چند پس از پايان جنگ، شاهد گفتوگوهاي ديپلماتيك فعالي ميان ايران و چين و روسيه بودهايم، اما بايد درنظر داشت كه هر دو كشور نيز با امريكا در تقابل هستند و صرفا براساس منافع خود عمل ميكنند. موضعگيري چين و روسيه در قبال ايران ممكن است تاحدودي با هدف تضعيف امريكا صورت گيرد، اما اين بههيچوجه به معناي پشتيباني بيقيد و شرط از ايران نيست. به باور مكي واقعيت آن است كه در صورت فعالسازي مكانيسم ماشه، حتي دست چين و روسيه نيز براي حمايتهاي سياسي، اقتصادي يا نظامي از ايران بسته خواهد شد. اين دو كشور، به ويژه چين، همواره از حفظ وضع موجود و بهرهبرداري از ساختارهاي كنوني نظام بينالملل سود بردهاند و طي چهار دهه گذشته همين نظم بينالمللي را به نفع توسعه اقتصادي خود بهكار گرفتهاند. بنابراين بعيد است كه در مقابل قطعنامههاي شوراي امنيت كه ممكن است بار ديگر ذيل مكانيسم ماشه فعال شود، بايستند يا آنها را ناديده بگيرند. از منظر روسيه نيز نبايد انتظار چنداني داشت. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه به «اعتماد» گفت: در چنين شرايطي، ايران بايد تمام تلاش خود را معطوف به جلوگيري از فعال شدن مكانيسم ماشه كند، چراكه اگر اين روند بهسرانجام برسد، تنشها به سطحي بيسابقه خواهد رسيد و شرايط كشور از نظر سياسي، اقتصادي و امنيتي به شدت پيچيدهتر خواهد شد.