تفريح عمومي
بهروز مرباغي
يكي از مهمترين دغدغههاي عمومي معماران و شهرسازان، موضوع «سرزندگي شهري» است. متاسفانه اين مطالبه غالبا بد فهميده شده و بسياري بر اين باور هستند كه با گل و سبزه و پارك ميتوان شهر را سرزنده كرد. چنين نيست. در ارزيابيهاي معتبر جهاني اصولي كه به عنوان معيار براي درجهبندي سرزندگي شهري مورد استناد قرار ميگيرد، اصولي ريشهاي، ساختاري و عمومي هستند. مثلا آموزش، بهداشت، زيرساختها، امنيت، شبكههاي اجتماعي و بسيار موارد از اين قبيل. هر كدام از اين بخشها هم زيربخشهايي مهمتر دارند، مثلا «تفريح عمومي» يكي از اساسيترين زيربخشهاي بحث اجتماعي است. در دنياي معاصر و در شهر معاصر امكانات وسيع و كافي براي تفريح عمومي مردم بايد فراهم باشد. گاه اين تفريح عمومي به تجمع و راهپيمايي هم تعبير ميشود. در جهان مدرن نبايد نفسها در سينه حبس شوند. مردم بايد آزادانه و رها از هر نوع پيامدي به صورت انفرادي و عمومي بتوانند فرياد بكشند. ولي طرف ديگر طيف، تفريحهاي عمومي رايجي است كه غالبا مورد ترديد كسي نيست. مثلا وجود ورزشگاهها، سالنهاي سينما و تئاتر و غيره. اينها هم به خاطر نوع برخورد مخاطبان با آنها ممكن است جنبه غالب فرهنگي داشته باشند يا جنبه غالب تفريحي. مثلا اگر تماشاگران يك مسابقه فوتبال چنان تربيت شده باشند كه در پايان مسابقه براي برنده زمين هورا بكشند حتي اگر تيم خودشان نباشد، آن مسابقه و تماشاي آن امري فرهنگي است، چون مردم براي ديدن زيبايي بازي آمدهاند نه براي مبارزه و حسابكشي. در چنين حالتي حس غالب در تفريح عمومي، خصلت مدني و مدرن دارد. اصولا، جامعه مدرن، به معناي واقعي آن نه در شكل غالب آن، جامعه گفتوگومحور است نه نزاعمحور. پس يك مسابقه فوتبال ميتواند مصداقي از يك امر مدني با محوريت تماشاي زيباييهاي بازي و تخليه هيجانات باشد. اما نفس وجود چنين فضاهايي در هر شهر نشانه غلبه خواست و مطالبه عمومي مدرن است. جهان پيشامدرن كاري با تفريح عمومي و گروهي مردم نداشت. اگر در روم باستان ميدان گلادياتوركشي بود يا در ايران عصر صفوي ميدان چوگان داشتيم، اينها هرگز با هدف تامين امكان تفريح عمومي مردم نبودند. اما امروز در هر شهر كوچك و بزرگ هم بايد زمين ورزش باشد هم سينما و تئاتر؛ وگرنه شهر ناميده نميشود. بنابراين وظيفه معماران و شهرسازان است كه به اين فضاها اهميت بيشتري دهند. درست است اين فضاها بر اثر فشار افكار عمومي و مطالبات اجتماعي ساخته ميشوند، ولي در برگشت، خود همين فضاها به اعتلاي فرهنگي و رفتار مدني مردم كمك ميكنند. يك ارتباط دوجانبه بين خواست اوليه و تاثير ثانويه وجود دارد. در شهري كه جوانانش فيلم سينمايي را در قاب تنگ گوشي تلفن ميبينند انتظار شكفتگي هنري و فرهنگي، بيانصافي است.
معمار و مدرس دانشگاه