سنت بنيانگذار در مورد آتشبس و خاتمه جنگ (۸)
احمد مازني
نكته بعدي در اين سلسله يادداشتها موضع امام خميني درباره آتشبس و خاتمه جنگ است، براي آشنايي با موضع امام بايد با مباني امام در اين حوزه آشنا شويم. نگارنده ادعاي حصر ندارد اما با شناختي كه از انديشه و آثار امام دارد اين موارد به عنوان مباني امام در پذيرش آتشبس و خاتمه جنگ ارايه ميشود:
۱. حفظ دستاوردهاي مردم ايران در انقلاب اسلامي و جلوگيري از برگشت به شرايط قبل از انقلاب.
۲. نگراني از ساختار و سازوكار نهادهاي بينالمللي
۳. بدبيني نسبت به ابرقدرتهاي شرق و غرب و اكثر حكومتهاي مسلط بر كشورهاي منطقه و به صورت ويژه حكومت بعث عراق
۴. قانونگرايي امام و تفويض اختيار به نهادهاي قانوني
۵. ظرفيت تحول در نظر و عمل.
اما در مورد مبناي حفظ دستاوردهاي انقلاب اسلامي واقعيت اين است كه ارتش عراق حدود ۱۹ ماه بعد از پيروزي مردم ايران و در پي سلسله توطئههاي دشمنان انقلاب به مرزهاي كشور تجاوز كرد. براي امام و مردم ايران تحمل هر حركت ضد انقلابي غيرقابل تحمل بود.جنگ تحميلي در اين چارچوب ارزيابي ميشد، ضمن اينكه صدام و حاميانش با اين محاسبه كه انقلاب موجب فروپاشي ارتش شده و نظام جديد فاقد انسجام است جنگ را آغاز كردند. اينجا بايد به متجاوز درسي داده ميشد كه از كرده خود پشيمان و ساير متجاوزان نيز هوس تجاوز به ايران اسلامي و دستاوردهاي انقلاب اسلامي را در سر نپرورانند. اين مبنا نياز به شجاعت داشت كه امام با همان شجاعتي كه در مقابل شاه ايستاده بود در مقابل صدام ايستاد.
امام خميني تجاوز صدام به ايران را جنگ كفر دربرابر اسلام و دفاع مشروع ملت در برابر رژيم صدام را، جنگ حق عليه باطل و نگراني دشمنان از اتحاد مسلمانان و برقراري حكومت اسلامي دانست؛ چنان كه در نگاه ايشان استقرار جمهوري اسلامي به جاي رژيم پادشاهي از عوامل ترس دشمنان از صدور انقلاب اسلامي و از ديگر انگيزههاي اين تجاوز بود. ضمن اينكه براي ايجاد انسجام ملي و سازماندهي رزمندگان اسلام با هدف كسب پيروزي و بيرون رانـدن دشمن نياز به زمان داشتيم.
بنا بر اين در مقابل پيشنهادهاي آتشبس روي شناسايي و تنبيه متجاوز و عقبنشيني عراق از خاك ايران تأكيد ميكرد و در سخنرانيها و پيامها هدف دشمن از تجاوز كه ناكام گذاشتن انقلاب و جمهوري اسلامي بود را تبيين ميكرد:
«از قراري كه در اين نوشتهها يا در گفتهها بود، رييسجمهور امريكا[رونالد ريگان] گفته است كه اين جنگ را ديگر بايد يك كاري بكنيم از بين برود؛ براي اينكه اين جنگ ديگر به نفع امريكا نيست. شما ببينيد اين چه اقراري است كه يك نفر آدم، رييسجمهور يك كشور ابرقدرت- به اصطلاح- همچو اقرار ميكند كه جنگ تا حالا به نفع امريكا بوده است؛ براي اينكه جنگ براي به هم زدن اين جمهوري اسلامي بوده است، حالا كه ميبينيم نميشود اين كار و ممكن است كه جمهوري اسلامي رشد زيادي بكند و ساير كشورهاي مسلمان هم بيدار بشوند، پس حالايك خطري است براي امريكا، ديگر به نفع امريكا نيست. حالا تقاضا كرده است از همه اشخاصي كه دستاندركارند كه بيايند و اين جنگ را به يك طوري به صلح برگردانند. » (صحيفه امام، ج۱۶، ص۱۶۸-۱۶۷)
امام با تأكيد بر هدف متجاوزان، مفهوم به هم پيوستگي جنگ و انقلاب و ماهيت جنگ تحميلي را روشن ساختند و براي خاتمه جنگ بر تعيين و معرفي متجاوز، جبران خسارتهاي وارده به ايران، خروج عراق از خاك ايران و پذيرش جرم و تجاوز در صحنه سياسي تأكيدكردند. از نگاه ايشان بدون پذيرش اين شرايط صلح با عراق باعث افزايش جسارت متجاوز و اشاعه ظلم و فساد در منطقه بود.[صحيفه، ۱۶/۳۱۸ ] بر اين اساس جنگ تحميلي كه با هدف سقوط نظام جمهوري اسلامي ايران و ناكامي انقلاب اسلامي آغاز شده بود، با تدبير حكيمانه امامخميني و مقاومت مردم به تثبيت انقلاب و تحكيم جمهوري اسلامي منجر شد و در كشاكش توطئههاي گوناگون نظام سلطه و عوامل داخلي آنان كه ميتوانست ملت ايران را دچار تفرقه و تنشهاي داخلي كند، به دفاع مقدسي در جهت اتحاد ملي و انسجام اجتماعي در چارچوب ارزشهاي انقلاب اسلامي تبديل شد. و در پي هشت سال مقاومت رزمندگان اسلام، بالاخره شوراي امنيت سازمان ملل قطعنامه ۵۹۸ را تصويب كرد و در ادامه آن با تجاوز صدام به كويت، ماهيت جنگطلب وي و مظلوميت ملت و رهبري ايران براي ديگران نيز روشن شد و خاك پاك ايران از لوث وجود متجاوزان تطهير شد. ادامه دارد