• 1404 چهارشنبه 15 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6110 -
  • 1404 چهارشنبه 15 مرداد

توجيه ناموجه فيلم سينمايي غيبت موجه

بيژن همدرسي

جمعه دهم مرداد ماه ۱۴۰۴، تالار ايوان شمس محل رونمايي فيلم «غيبت موجه» كاري از عباس رافعي بود كه با حضور عوامل فني و هنري فيلم و جمع زيادي از هنرمندان و صاحب‌نظران رسانه صورت پذيرفت. اين فيلم كه بعد از نزديك به ۴ سال توقيف و ممانعت از پخش اكران و رونمايي مي‌شد، انتظاراتي را به وجود آورده بود كه ديدنش را براي مدعوين روز رونمايي جدي مي‌نمود، اما اين پيش‌فرض با آنچه اكران شد فاصله  بسيار داشت .
فيلم سينمايي «غيبت موجه» ساخته عباس رافعي، اثري است كه بيش از آنكه در مضمون و فرم، قابليت اثرگذاري داشته باشد، در تلاش نافرجام براي معنا دادن به ضعف‌هايش، خبرساز شده است . فيلمي كه با تركيبي از ادعاهاي عرفاني، ادبيات تمثيلي و شمايل اجتماعي وارد ميدان شده، اما در عمل، فاقد كوچك‌ترين عناصر لازم براي شكل‌گيري يك اثر سينمايي ماندگار است. داستان فيلم درباره  زني است كه براي بردن پسرش به هنرستان محل تحصيل او مراجعه مي‌كند، اما متوجه مي‌شود فرزندش كه در جلسه امتحان حاضر بوده، اكنون غايب است. اين نقطه شروع در ظاهر مي‌توانست بستر مناسبي براي ايجاد درام، تنش رواني يا حتي ساختار معمايي باشد، اما فيلم با روايتي آشفته، شخصيت‌پردازي‌هاي سطحي و فقدان كشش داستاني، هيچ‌گاه موفق نمي‌شود  موقعيت  اوليه خود را بسط داده يا به تماشاگر پاسخي بدهد. در متن و اجرا، فيلم نه واجد شناسنامه بصري مشخصي است و نه توانايي هدايت حس مخاطب را دارد. دوربين روي دست كه گويا هدف آن القاي بي‌نظمي و هرج‌ومرج در محيط هنرستان است، نه تنها به پيشبرد فضا كمكي نمي‌كند، بلكه به شكل آشكاري در گيجي بصري و بي‌هدفي در ميزانسن‌ها خلاصه مي‌شود. طراحي صحنه، نورپردازي، صداگذاري و حتي تدوين نيز همگي در سطحي نازل قرار دارند و بيشتر تداعي‌گر توليدي شتابزده و تمريني‌اند. اين بي‌قاعدگي تصويري، نه به واقع‌گرايي فيلم مي‌افزايد و نه به معنا؛ تنها چيزي كه باقي مي‌ماند، سردرگمي بيشتر  مخاطب  است. در حوزه بازيگري، فيلم نيز چيزي براي عرضه ندارد. ابوالفضل پورعرب كه پس از سال‌ها دوري از سينما و تجربه بيماري دوباره مقابل دوربين قرار گرفته، فاصله‌اي معنادار با روزهاي اوج خود دارد و اجراي او بيش از هر چيز بي‌رمق و فاقد تاثير است. ميترا حجار كه در نقش زني جست‌وجوگر ظاهر شده نيز نه توان بازي روان‌شناختي دارد، نه حتي توان ايجاد يك احساس ساده همدلي در مخاطب؛ نقشي كه با يك انتخاب مناسب‌تر شايد مي‌توانست دست‌كم قابل تحمل باشد، در اجرا توسط او تهي و بي‌جان جلوه مي‌كند. بازيگران مكمل از جمله اميررضا دلاوري، حسن زارعي و رضا اسعدي نيز تكرار بازي‌هاي هميشه خود را ارائه مي‌دهند. علي اوجي هم همان نسخه‌اي از خودش را به صحنه آورده كه بارها در آثار ديگر ديده شده و ديگر حتي  شوخ‌طبعي معمولش  هم  كار  نمي‌كند. ضعف بزرگ‌تر اما در متن فيلمنامه نهفته است؛ متني كه ساختار ندارد، پيرنگ ندارد، كشش ندارد و حتي شخصيت‌ها در آن فاقد روند تحولي هستند. روايت‌ها به صورت تكه‌پاره و وصله‌دوزي شده كنار هم چيده شده‌اند و هيچ عنصري از درام، در دل آنها جاري نيست. ديالوگ‌ها صرفا براي پر كردن خلأها بيان مي‌شوند و هيچ بار رواني يا روايي ندارند. آنچه بيشتر از همه خودنمايي مي‌كند، تلاش كارگردان و تيم سازنده براي پوشاندن اين خلأهاست؛ به‌ويژه از طريق نسبت دادن فيلم به ادبيات عرفاني و تمثيل‌هاي عطار نيشابوري و مفاهيمي نظير خودشناسي و عرفان عملي. اين نسبت دادن نه تنها كمكي به معنا نمي‌كند،  بلكه  چون در اجرا  بازتابي ندارد، بيشتر  به گنده‌گويي مي‌ماند  تا  بستر  تفسير. در كنار اين ضعف‌ها، تلاش‌هايي از سوي كارگردان و مجري برنامه مراسم رونمايي انجام شد تا فيلم را داراي وجه سياسي و اجتماعي جلوه بدهند؛ گويي اثري ساختارشكن و منتقد به وضعيت موجود جامعه ساخته شده كه قرباني سانسور شده و حالا پس از چند سال توقيف، دوباره اجازه اكران يافته. اما واقعيت اين است كه فيلم اساسا فاقد قدرت تحليل اجتماعي يا جسارت در بيان آن چيزي است كه كارگردان محترم مدعي آن است و از سويي، حتي اگر اصلاحاتي بر آن اعمال شده باشد، چيزي از پيش‌فرض اوليه‌اش نساخته كه بتوان آن را اثرگذار يا حتي تحريك‌كننده دانست. نتيجه اين تلاش‌ها، ارايه تصويري تصنعي از يك فيلم ساده و ضعيف است كه حالا با ادعاهاي بزرگ، در پي جلب ‌توجه يا نجات گيشه است.
با در نظر گرفتن اينكه كل پروژه در كمتر از 15 روز فيلمبرداري شده، شايد بتوان بخشي از اين ضعف‌ها را به محدوديت زمان و بودجه نسبت داد، اما از اثري كه پس از سال‌ها توقيف، آن‌ هم با حضور چهره‌هايي نسبتا شناخته ‌شده، قصد ورود به عرصه اجتماعي يا روشنفكري دارد، نمي‌توان انتظار داشت كه تنها با حداقل‌هاي بصري و نمايشي و ادعاي روشنفكري اعتبار بيابد. فيلم غيبت موجه، نه تنها از عناصر اساسي سينما خالي است، بلكه تلاش براي پنهان كردن اين فقدان با تبليغات سياسي يا ادبي، بيشتر به ضد تبليغ بدل شده است و حتي با ادبيات نسل حاضر و بعضا هميشه منتقد جامعه فاصله دارد. غيبت موجه فيلمي كه به‌ جاي تاثيرگذاري، حتي در انتقال يك حس ساده يا ساختن يك كاراكتر به‌يادماندني، ناتوان است و در نهايت اگر عنوانش را جدي بگيريم، شايد بهترين توصيف اين باشد كه تماشاگر در مواجهه با آن، تنها مي‌تواند بگويد: توقف فيلم سينمايي غيبت موجه، ناموجه بوده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون