• 1404 سه‌شنبه 11 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6204 -
  • 1404 سه‌شنبه 11 آذر

چيستي «نظمِ بدون امريكا»

بهمن اكبري

امروز پرسش اصلي ديگر اين نيست كه «قدرت جهاني در دست كيست» بلكه اينكه «قدرت در جهان چه صورتي يافته است.» اظهارات اخير مارك كارني، نخست‌وزير كانادا درباره اينكه «جهان بدون امريكا نيز دوام مي‌آورد» نشانه‌اي از همين تغيير است: گذار از جهان قدرت صلب به جهاني كه كانون قدرت در آن متغير، ژله‌اي و غيرمتمركز شده است. در اين يادداشت مقاله نشان داده مي‌شود كه اين تحول نه به معناي پايان نقش امريكا، بلكه به معناي پايان «انحصار امريكا» است. پرسشي در فلسفه سياسي اين است: آيا مي‌توان نظمي جهاني بدون امريكا تصور كرد؟ و بديهي است پاسخ در گرو فهم «دگرديسي ماهيت قدرت» است.

نخست طرح مساله: دگرديسي فهم قديم از قدرت

سياست جهاني مدت‌ها با پيش‌فرضي بنيادين اداره مي‌شد: قدرت، كانون دارد و كانون آن واشنگتن است.

اما تحولات دهه‌هاي اخير و اكنون سخنان نخست‌وزير كانادا، اين پيش‌فرض را به ترديد انداخته است. او در اشاره به اجلاس G20 مي‌گويد: «اين اجلاس بدون حضور رسمي امريكا برگزار شد،  اما سه‌چهارم جمعيت جهان، دو‌سوم اقتصاد جهان و سه‌چهارم تجارت جهان در آن حضور داشتند و جهان همچنان كار خود را ادامه مي‌دهد.» اين سخن، يك داوري سياسي نيست، بلكه نشانه يك دگرگوني در فلسفه سياسي است: 

جهان، ديگر جهانِ «كانون واحد قدرت» نيست.

دوم؛ از قدرت سخت تا توان شبكه‌اي: جهان ژله‌اي قدرت

قدرت در جهان معاصر، از صورت سخت و متمركز خارج شده و به شبكه‌اي گسترده و سيال تبديل شده است. در ادبيات فلسفه سياست، اين تحول را مي‌توان در سه سطح توضيح داد: 

الف) سيال‌شدن مرزهاي قدرت

قدرت ديگر در قالب «قدرت سرزميني» يا «قدرت نظامي كلاسيك» تعريف نمي‌شود.

قدرت اكنون در: 

فناوري‌هاي مقياس‌پذير (مانند هوش مصنوعي)، زيرساخت‌هاي ديجيتال، كنترل زنجيره تامين و سرمايه‌داري داده‌اي جاري است.

ب) تكثر كنشگران

قدرت ديگر ميان دولت‌ها تقسيم نشده، بلكه ميان: شركت‌هاي فراملي، شبكه‌هاي مالي، كارتل‌هاي تكنولوژيك، پيمان‌هاي منطقه‌اي و حتي جوامع ديجيتال توزيع شده است.

ج) ظهور نظم «پساهژمونيك»

ديگر لازم نيست يك قدرت واحد نظم جهاني را اداره كند.

نظم به صورت چندساحتي و مبتني بر مديريت چندجانبه بازتوليد مي‌شود.

سوم؛ ايالات‌متحده؛ از مركز مطلق تا كناره‌گزيني نسبي

سخنان مارك كارني ناظر بر يك واقعيت است: امريكا در حال از دست ‌دادن «انحصار كانون قدرت» است و نه اصل قدرت.

اين تفاوت بسيار مهم است.

براي اين دگرديسي سه نشانه ديده مي‌شود: 

۱- كاهش ظرفيت تنظيم‌گري امريكا

واشنگتن ديگر نمي‌تواند قواعد جهاني تجارت، فناوري يا ژئوپليتيك را يك‌جانبه تعيين كند.

۲- پيدايش قطب‌هاي اقتصادي مستقل

چين، هند، برزيل، اتحاديه اروپا، آسه‌آن، شوراي همكاري خليج‌فارس، آفريقا؛ 

هر يك اكنون بخشي از كانون جديد قدرت‌اند.

۳- كاهش ترس از فقدان امريكا

كشورها به اين نتيجه رسيده‌اند كه بسياري از مسائل -ازانرژي تا تجارت- بدون امريكا هم قابل حل است.

بنابراين پرسش اين نيست كه «آيا امريكا مي‌ميرد؟» بلكه پرسش شايسته اين است: آيا انحصار امريكا پايان يافته است؟ و پاسخ روشن است: آري.

چهارم؛ آيا مي‌توان جهان بي‌امريكا را تصور كرد؟

پاسخ فلسفي بر اين پرسش بنيادين اين است: جهان «بدون محور» مي‌تواند باشد، اما «بدون قدرت» هرگز.

در فلسفه تاريخ و سياست «تصور جهان بي‌امريكا» تنها زماني شدني است كه قدرت، كانون ثابت نداشته باشد و جهان از نظم سلسله‌مراتبي به نظم شبكه‌اي تبديل شود و قدرت به صورت متكثر در چند ميدان همزمان عمل كند.

اكنون چنين جهاني در حال ظهور است: 

جهاني كه امريكا تنها يك بخش مهم آن است، نه بخش مركزي آن جهاني كه اگر امريكا كنار رود، شبكه فرو نمي‌پاشد. جهاني كه در آن، قدرت همچون ژله، شكل‌پذير و گسترده است. از اين رو: جهان بي‌امريكا قابل تصور است، اما «جهان بي‌شبكه قدرت» هرگز.

پنجم؛ پيامدهاي اين تحول

براي ايران، اين تغيير يك فرصت تاريخي است: 

دوران «قدرت واحد» كه بيشترين فشار را بر ايران وارد مي‌كرد، رو به پايان است. بازيگران منطقه‌اي قدرت چانه‌زني بيشتري يافته‌اند.

ديپلماسي چندلايه، جايگزين ديپلماسي تك‌محور مي‌شود. امنيت و اقتصاد جهان از واشنگتن‌محوري به چندمحوري مي‌لغزد.

اما متاسفانه يك خطر نيز وجود دارد: 

اگر جهان سيال شود و ما نيز همچنان با منطق صلب و تك‌بعدي عمل كنيم، نه نظم قبلي را فهميده‌ايم و نه نظم جديد را.

خاتمه كلام: پايان مركزيت امريكا؛ آغاز جهان با قدرت متكثر

سخن نخست‌وزير كانادا، يك هشدار به واشنگتن و يك نشانه مهم براي جهان است: 

امريكا هنوز قدرتمند است، اما ديگر يگانه نيست. جهان مي‌تواند بدون امريكا ادامه بدهد، زيرا نظم ديگر تك‌كانوني نيست.

قدرت، ژله‌اي شده است: گسترده، سيال و چندساحتي و در چنين جهاني، «قدرت» نه در دست يك كشور، بلكه در ساختارهاي شبكه‌اي و در مديريت هوشمند روابط چندجانبه است.

نظم آينده، نظم همكاري‌هاي متكثر خواهد بود و در اين نظم، هيچ كشوري حتي ايالات‌متحده امريكا مركز مطلق نخواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
بازداشت خودسرانه افراد مجاز نيست زنگ صرفه‌جویی آب مادورو زیرفشار حداكثري دارايي استراتژيك يا هزينه ساختاري؟ ديپلماسي امام خميني در نوفل لوشاتو (۷) چرا دغدغه محيط زيست نداريم؟ دود اين آتش به چشم كه مي‌رود؟! سريال الگوريتم و شاهرگ جنگ شناختي براي آينده جوانان ؟ فروپاشي يك ساختار ترديدهاي ترامپ مقاومت مادورو بلك فرايدي و ناترازي در حيات جمعي ايراني مهاجرت معكوس؛ انگيزه زندگي مي‌دهد جلوه‌هاي صلح و تراژدي از ماده ۵۰۰ تا صيانت از امنيت ملي نمادي از يك سفر دشوار برگرفته از اسطوره اوديسه تعطيلي‌ مدارس درمان يا فرار؟! چيستي «نظمِ بدون امريكا» مسيح بازمصلوب يك نسل بر صحنه تئاتر ظرفيت‌هاي حقوقي و چالش‌هاي عملي بازگشت به عصر رقابت تسليحاتي! گزارشي از پرونده‌هاي قصور پزشكي حدس بزن چه كسي براي شام مي‌آيد ديپلماسي امام خميني در نوفل لوشاتو (۷) چرا دغدغه محيط زيست نداريم؟ دود اين آتش به چشم كه مي‌رود؟! سريال الگوريتم و شاهرگ جنگ شناختي براي آينده جوانان ؟
کارتون
کارتون