تبار‌شناسي «داووس» و زايمان «داعش»
شاهرخ تويسركاني
اوايل ماه جاري طبق روال هر ساله بزرگ‌ترين گردهمايي سران اقتصادي و سياسي جهان در مجمع عمومي سالانه خود در شهر داووس سوييس تشكيل شد. در بازتاب خبري اين نشست مهم اقتصادي برعكس سال‌هاي قبل، جلسات اين كنفرانس بزرگ مورد اقبال رسانه‌اي جهاني قرار نگرفت! شايد به اين دليل كه اينها آمده بودند تا بگويند و بشنوند و شاد باشند از اينكه توانسته‌اند اقتصاد جهان و سرمايه‌هاي خدادادي كره زمين را به نحوي ميان بشر خاكي تقسيم كرده‌اند كه سه تا پنج درصد اين جمعيت بيش از 90 درصد ثروت جهان را در اختيار داشته باشند و هر ساله به جايي بروند (داووس در كشور سوييس) و سري بزنند به پول‌هاي اين چهار، پنج درصد در بانك‌ها و صندوق‌هاي امن پولي اين كشور كه براي اين از ما بهتران نگهداري مي‌شود.
خنده‌آور اينكه اين دوهزار و 500 نفر كه هر ساله در اين اجلاس گردهم مي‌آيند، مي‌خواهند براي بهبود اقتصاد جهان، كنترل تورم و مبارزه با تروريسم و كلا نابساماني‌هاي مالي جهان، برنامه‌هايي به خيال خودشان طرح‌ريزي كنند. آيا اين گروه زبده و كارشناس و خبره غافلند كه اين تقسيم ناعادلانه ثروت‌هاي كره زمين، مشكل اصلي گرفتاري‌هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي هفت ميليارد انسان است كه تبعات منفي زيانباري براي بشريت امروز تاكنون از خود به جا گذاشته است؟ تبعاتي از قبيل عصيان، طغيان، ترور و وحشت نسل جوان به شكل‌هاي گوناگون در پنج قاره. مثال پيش‌پاافتاده‌اي است كه مي‌گويد ديدي سرانجام دامن خودت را گرفت. آيا واقعا اين خاصيت خير و شر در طول تاريخ است؟ آيا مي‌توان خطاب به حلقه شر در مغرب‌زمين از اين مثال استفاده كرد!؟ آيا بازگشت شيطان به غرب، پژواكي است كه مهندسي آن به اتاق فكر تئوريسين‌ها و تحليلگران سرزمين‌هاي غربي بازمي‌گردد كه اين همه برنامه‌هاي غير‌عادلانه اقتصادي را براي جهان طراحي كرده‌اند يا همه اشتباه مي‌كنند و اين حوادث خاص ابليس، امري تقديري است!؟ به سوي تحليل علمي برويم يا تاويل ذهني و توهم و تبليس!؟ آيا واقعا دردآورترين پديده بشري جهان امروز يعني داعش، ساخته و پرداخته جهان سرمايه‌داري غرب است يا جذامي شبه‌عقيدتي است كه در روندي سرطاني به دنيا آمده است؟ آيا علت سومي هم هست كه بشود با تكيه بر آن، مدعي شد كه داعش مولود اتفاق ديگري است. آيا اين نوزاد اهريمني طي همين سه سال اخير نطفه بسته و در زهدان ظلمت رشد كرده و بر دامن شقاوت، به دنيا آمده است!؟ يا فرزند خلف بي‌عدالتي‌هاي جهان است؟ آيا داعش به عبارت روي پرچم عزادار خود كوچك‌ترين اعتقادي دارد؟ اگر دارد چگونه توانست در مقابل چشم جهانيان (دوربين تلويزيون‌ها) چندين نفر را گردن بزند و آخرينش را كه يك خلبان اردني بود زنده زنده در آتش بسوزاند! هر انسان دين‌مداري مي‌داند كه اين بيرق، دستاويز دروغ است. تفكر دين ستيز داعش به خشونت تاريخي خاورميانه از نوع تبار سامي ارتباط دارد (بي‌آنكه بحث آپارتايد در ميان بيايد.) واقعيت اين است كه ريشه اين درندگي به زندان‌هاي هارون‌الرشيد بازمي‌گردد. آنجا كه به فرمان خلفاي بني‌عباس، مخالفان را به دست آدمخواراني مي‌سپردند تا زنده زنده مثله و خورده شوند، نه با ابزار شكنجه كه با چنگ و دندان ماموران ويژه آدمخواري كه اتفاقا مثل داعش همواره سياهپوش بودند. نگاه كنيد به شكافتن سينه سرباز جوان سوريايي توسط اعضاي داعش (پيش از انشعاب از جبهه النصره) ؛ جانوري انسان نما كه جگر آن سرباز را زنده زنده در مقابل دوربين (يعني مقابل چشم جهانيان) به نيش كشيد. شگفتا رسانه‌هاي غرب يكسره اوباشان «داعش» را «حكومت اسلامي» مي‌خواندند تا در حافظه مخاطبان خود «اسلام» را هدف بگيرند... ! من تنها به نكاتي در حاشيه اشاره مي‌كنم، قرائت و برداشت نهايي كل متن با مخاطب است. تبار‌شناسي داووس ما را به جانبي هدايت مي‌كند كه نشان مي‌دهد مسوول مهمات جنگ از نوع داعشي آن هستند. اين جريان‌سازي‌هاي سازمان‌هاي تروريستي طرحي براي گمراه كردن اذهان عمومي جهان براي سرپوش گذاشتن بر خلافكاري‌هاي مافيا‌هاي اقتصادي است. آيا سازمان‌هاي جاسوسي و امنيتي استراليا نمي‌دانستند شيخ مونس ظاهرا ايراني، مشكل رواني دارد؟ (شخصي كه آن فاجعه را در رستوراني در استراليا به بار آورد) آيا به لباس روحاني‌نماي او نياز داشتند تا بيرقي باشد براي تخريب؟
... و شروع دور جديدي از ترورها و برنامه‌هاي طراحي شده ديگري كه فعلا به ماجراي پاريس رسيده است تا بعد ببينيم... ناگفته پيداست كه آنها فقط مغزها را جذب نمي‌كنند، گاهي به بي‌مغزها نيز نياز دارند. شيخ مونس با اين همه تجاوز و پرونده، باز همسر خود را كشته و در جنگل آتش زده، شيخ مونس با هزاران رفتار، بي‌مغزي خود را براي هر بي‌مغزي ثابت كرد، اما پليس استراليا نفهميد!؟ يعني مردم جهان اين همه بي‌خبرند كه شما براي آنها قصه و مهمل ببافيد!؟
آيا جهان غرب (غرب فرهنگي) به قي كردن اين نيروهاي اهريمني نياز دارد؟ چرا جرج بوش (پسر) در نخستين برخورد بعد از حادثه برج‌هاي دو قلوي نيويورك، از تركيب «جنگ‌هاي صليبي» استفاده كرد؟ آيا همان روز نطفه داعش بسته نشد. امروز در كشور فقير نيجريه (بوكوحرام) شاخه آفريقايي القاعده در اين كشور فقير چندين كليسا را به آتش كشيده و بيش از سه هزار منزل مسكوني بي‌گناهان را به خاك و خون كشيده است. از سوي ديگر داعشي‌هاي مسيحي، در همين آفريقا، با پرچم سياه و به نام مسيح كشتار مي‌كنند. اگر جبهه راست آلمان عليه اسلام راهپيمايي نمي‌كرد و اسلام‌ستيزي را پيش نمي‌آورد و در سوئد به مساجد حمله نمي‌شد و در پاريس پديده كاريكاتور پيامبر مكرم ما نبود، آيا برادران كواشي دست به جنايت نمي‌زدند؟ دو برادري كه الجزايري تبارند و در فرانسه به دنيا آمده‌اند. (حتما فرانسوي‌ها مي‌دانستند كه آنها نوادگان كساني هستند كه ارتش فرانسه در الجزاير صدها هزار نفر از اجدادشان را فقط به خاطر غارت منابع اين كشور، بي‌گناه كشته‌اند.) آيا احمدي كولي بالي به سوپر ماركت كليمي‌ها حمله نمي‌كرد؟ اگر «نادانياهو» و عواملش در چندين سال گذشته هزار نفر از زن و كودكان بي‌گناه و مسلمان را در صبرا و شتيلا و غزه نمي‌كشتند. داعش مدت‌هاست در امريكا پا به جهان گذاشته است، پيش از بهار عربي در خاورميانه و آفريقا. جهان بي‌رحم سرمايه‌داري كه سود و صنعت را جانشين انساني‌ترين فلسفه‌ها و اديان مهرپرور كرده است، مخفي‌ترين هسته‌هاي داعش را در كالبد خود پرورش داده است. فكر مي‌كردند با آوردن عمليات جنگي به خاورميانه و سر ريز كردن به جان آمدگان غربي و اروپايي براي كمك به داعش (ازطريق مرزهاي يكي از كشورهاي عضو ناتو: تركيه) جامعه سرمايه‌پرست و ليبرال دموكراسي غرب را نجات مي‌دهند. اما بپرسيد چه رخ داده كه بيشترين جنايت‌هاي جمعي در دوران حسين باراك اوباما در جامعه امريكا و كل غرب رخ داده است!؟ چرا دين هراسي و آپارتايد عقيدتي در غرب به اوج رسيده است؟ ديگر در رسانه‌هاي غربي خبري از روزي صدها كشته و هزار نفر پناهنده سوري نيست.
سرمايه‌داري بي‌رقيب غرب، سلول‌هاي سرطاني مي‌زايد. حتي كودكان را مهياي شليك خشونت كرده است. به كارنامه تيراندازي‌ها در امريكا رجوع كنيد. همين است كه سران جهان در پاريس راهپيمايي مي‌كنند. عالي، فرهنگي، انساني و صلح‌طلبانه است. در اين گير و دار پاريس يك روز پايتخت جهان شد. ما هم براي آزادي بيان و قلم كف مي‌زنيم اما عجيب است، غرب هرچه مي‌كارد، ضد آن را هم همراه مي‌آورد. «نادانياهو»، در جنگ اخير غزه، فقط 500 كودك را ترور كرد، آن وقت در پاريس و در ضيافت خياباني صلح براي بشريت چه مي‌خواهد!؟ (از امريكايي‌ها كسي در اين راهپيمايي حضور نداشت. آيا نتانياهو نماينده امريكا هم هست؟) شما خود نمي‌خواهيد جهان آرام بگيرد. آيا قدرت داعش از كنترل ويروس «ابولا» سخت‌تر است كه اين ويروس را مهار كرده‌ايد. ولي داعش را به حال خود گذاشته تا كشورهاي عراق و سوريه را تجزبه كنيد تا هم قد و قواره اسراييل شوند. تروريسم، تنها در تبعيض رشد مي‌كند. آنجا كه فقر و غنا روي هم تيغ مي‌كشند، تروريسم به دنيا مي‌آيد. تبار‌شناسي داعش و داووس (اسلحه و ثروت)، حرامزادگي رفتارهاي چند گانه غرب را افشا مي‌كند. در عين حال سران جهان غرب مي‌دانند كه با يك راهپيمايي انساني كه ما هم با آن موافقيم، درد را درمان نمي‌كند، كشاندن جنگ از درون كشورهاي خود به خاورميانه دردي را درمان نمي‌كند، هشدارها و بالا بردن سطح امنيتي دردي را درمان نمي‌كند. هيچ راهي براي رسيدن به فرمان «شادي، مدارا و احتياط» وجود ندارد به جز كم كردن فاصله‌ها و رفع تبعيض‌ها و مهار فقر... ! به گفته آمار و رسانه‌هاي غربي، كارتن خواب‌ها و خيابان خواب‌هاي پاريس، لندن، و... روز به روز بيشتر مي‌شوند. سلول‌هاي خفته تروريسم در ارگانيزم فقر رشد مي‌كنند. بر اساس آخرين آمار موسسه اكسوئيد كه به بهانه اجماع سران اقتصادهاي بزرگ جهان كه در داووس سوييس برگزار مي‌شود، سوال شده است: چرا سه درصد افراد خاص بايد سرمايه‌هاي هفت ميليارد انسان‌هاي كره زمين را در اختيار بگيرند و به هر شكلي كه بخواهند با بقيه انسان‌هاي روي اين كره خاكي كه قرار بوده است آفتاب به عدالت بر همه بتابد حكمراني كنند؟ ناگفته نگذارم كه در كشورهاي در حال توسعه نيز بر اساس همين فرمول جهاني اين بي‌عدالتي در توزيع ثروت وجود دارد. يعني چند درصد محدود، همه حقوق اكثريت را مي‌بلعد.
غرب در حال قي كردن هلاهلي است كه خود بلعيده است و نه امروز كه پيش از اين منتظر بوده و خود مي‌داند چه شرايطي چشم به راه اوست. خانم هيلاري كلينتون، وزير خارجه پيشين امريكا، در اين روزها چندين بار گفته است: شما فكر نكنيد ماري را كه در حياط خلوت خود نگه داشته‌ايد فقط همسايه‌ها را نيش مي‌زند، اين زهر روزي شما را نيز به هلاكت مي‌رساند. شادمان بودن از سوختن سوريه، شادمان بودن از مرگ قذافي و فرار بن علي و علي صالح و حسني مبارك و حبس محمد مرسي و خوشحال بودن از اينكه جوانان راديكال خود را به سوي خاورميانه پاس مي‌دهد تا جامعه خود را آرام نگه دارد، خيالي است باطل.
غرب تا چه حد ساده‌لوح است!؟ خود گسل‌هاي تروريسم را فعال كرده بي‌آنكه بداند. آيا خود غرب براي عبور از بحران‌ها به اين نوع زلزله‌هاي ويرانگر نياز دارد!؟
تروريسم در هر شكلي، عين جنايت است، نشانه زبوني محض آمران و عاملان آن است اما تزوير سران سرمايه و كدخدايان جهاني، چيزي نيست كه بتوان آن را پنهان كرد. در اين ميان چه گروگانگير ديوانه و چه گروگان بي‌خبر، هر دو قرباني‌اند. با نظر به تكثير جنون سرمايه و ستم، (داووس و داعش) مي‌توان پيش‌بيني كرد كه داعش هرچه در عراق و سوريه عقب‌نشيني مي‌كند، همزمان در جهان غرب وسعت و نفوذ مي‌يابد. خليفه منصور داعشي يا ابوبكر بغدادي، جانوران زنجيري خود را رها كرده است به آدمخواري... ! و از جانبي ديگر سران سرمايه در داووس جمع شده‌اند تا مثلا چه كنند!؟ مرگ‌آوران در خاورميانه، تنها به فرمان دكانداران سياست غربي، يعني فرمان همين حضرات صاحب امر، عمل مي‌كنند.
علي‌الظاهر، سران غرب تظاهرات مي‌كنند كه در مهار اين ابليس مهيب چنان نوميد شده‌اند كه فقط مي‌توانند در حصار «باديگاردها» براي ديوارها دست تكان بدهند. باري... فروپاشي بزرگ آغاز شده است. اين فروپاشي با سقوط ديوار برلين آغاز شد و هزاره سوم را نيز به‌شدت تكان خواهد داد. براي نجات بشريت راه‌حل نهايي جنگ ريشه‌اي با تروريسم يعني رفع فقر و تبعيض است. تروريسم از دل فقر و فساد تحميلي برمي‌خيزد. اگر راست مي‌گوييد به جنگ با آن بشتابيد، همين و همين!