• 1404 سه‌شنبه 27 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4243 -
  • 1397 جمعه 9 آذر

در ستايش رويا

خسرو نقيبي

نابودگر/ ترميناتورها مصداق صيد مرواريد از جوي حقيرند. دهه‌ ۸۰، سال‌هاي تسخير سالن‌هاي سينما توسط ستاره‌هاي اكشن است و هم‌زمان ظهور موج جوان‌هاي خوش‌فكري كه با پيشرفت تكنولوژي مي‌خواهند سينماي علمي- ‌تخيلي را از نو آغاز كنند. خط‌كشي اما واضح است. ستاره‌ اين جريان هريسون فورد است و ستاره‌هاي آن طرف سيلوستر استالونه و آرنولد و بعدتر ون‌دام و سيگال مي‌شوند. كسي كه اين وسط مي‌ايستد جيمز كامرون است. با يكي از نمادهاي همين سينماي اكشن، نابودگر اول را به عنوان اولين تجربه‌ جدي‌اش پس از يك هارور دريايي ارزان‌قيمت و بي‌ارزش مي‌سازد و بعدتر وقتي دنباله‌اي اكشن و ماهرانه بر «بيگانه‌»ي اسكات جلوي دوربين مي‌برد و «ورطه» را در تكميل تجربه‌ اوليه‌ آبي‌اش اين‌بار با داستاني قرص و محكم كار مي‌كند، زمان به تثبيت مي‌رسد.

«نابودگر ۲: روز داوري» در آغاز دهه ۹۰ فيلم تغيير مسير است. اثبات اينكه مي‌شود عميق‌ترين ترس‌ها و ژرف‌ترين داستان‌ها را هم در دل يك اكشن علمي - ‌تخيلي جا داد. سرمشقي براي ديگران كه چگونه زير رويه‌ اكشن، داستان بزرگ‌شان را تعريف كنند. «نابودگر۲» همه‌چيز در خود دارد؛ چه در شيوه‌ داستان‌پردازي (كه مي‌شود يكي از فيلم‌نامه‌هاي مرجع سيد فيلد در كتاب آموزش فيلمنامه‌نويسي‌اش)، چه در جهان‌بيني (كه ايده‌هاي ترس از تسلط روبات‌ها، گروه‌هاي مقاومت، سفر در زمان براي اصلاح آن و خيلي چيزهاي ديگر از اينجا تئوريزه شده و گاه عينا و گاه الهام‌بخش در تمام علمي - ‌تخيلي‌هاي پس از خود ديده مي‌شود) و چه در وجه تكنولوژيك (كه بي‌شك مي‌توان فيلم را سرسلسله جلوه‌هاي ويژه عصر حاضر به شكلي كه هم‌اكنون در سينما ديده مي‌شود دانست).

«نابودگر۲» اما اينها نيست. هست، اما فراتر از اينها، يك مكتب است. يك ضرب شست به داعيه‌داران حرف‌هاي گنده را در دل حوصله‌سربرترين شكل ممكن زدن. اعلام اينكه سينماي نوين با ظاهر تازه‌اش هم مي‌تواند فيلم مهم و خوب و اندازه بسازد. كه سينما لزوما آن چيزي نيست كه در آكادمي‌ها تدريس مي‌شود. سينماي متعالي فقط روي كاغذ يا در ديالوگ‌هاي طولاني و لانگ‌شات‌هاي قاب عكاسي درنمي‌آيد. همه اينها را مي‌خواهد اما خون و هيجان و ترس و تخيل و داستان‌هاي ناشنيده است كه حماسه‌اش مي‌كند. بيشتر از آن حتي، «سينما»ش مي‌كند. كامرون و به‌طور خاص اين فيلمش، نسلي از سينماگران سال‌هاي بعد را مي‌سازد كه ياد مي‌گيرند روياشان را روي پرده بياورند بدون ترس از برچسب‌هاي سينماي تجاري و هنري. ترس از سينماگر بزرگ دانسته‌نشدن. مهم‌ترين وام‌دار كامرون در سال‌هاي بعد را كريستوفر نولان مي‌دانم. جنس انتخاب‌هايي كه مي‌كند و شكل در ابعاد بزرگ‌ديدن‌ و برگزاركردنش. «نابودگر۲» اصلا مصداق همان ديالوگ «اينسپشن» نولان است: در رويا نامحدود فكر كن.

نسل من بخشي از آنچه هست مديون «نابودگر۲» است. اينكه فهميد سينما آن چيزي كه در دهه ۶۰ خورشيدي به اسم سينما به خوردمان مي‌دادند نيست. آن عذاب‌هاي اليمي كه به اسم سينما روي پرده تابيده مي‌شد و اسم «سينماي فاخر» داشت. كسي هم كه اين جرات را به من و هم‌نسلانم تزريق كرد بهروز افخمي بود كه اولين‌بار به ما فهماند مي‌شود كلمه ترميناتور را كنار ۹ شاهكار ديگر تاريخ سينما گذاشت و نترسيد از اينكه نام يك اكشن علمي- ‌تخيلي ميان ۱۰ فيلم محبوب زندگي‌ات باشد. امروز اين چيز ساده‌اي به‌نظر مي‌رسد اما آن روزهاي ارزش و ضدارزش در سينما، كه مجلاتش و تلويزيونش و كتاب‌هاي سينمايي‌اش همه مي‌گفتند سينما يعني اين و لاغير، كه اگر قرار است روشن‌فكر باشيد اينها را ببينيد و اگر دنبال تفننيد (كه گناه بود اين پي سرگرمي‌بودن) آن مبتذل‌جات را نگاه كنيد، قضيه فرق مي‌كرد. كسي به ما نگفته بود سينما اول سرگرمي است و بعد هر چيز ديگري. اول بايد حالت را خوش كند، جهان داستاني‌اش تو را با خودش ببرد، تو را بخشي از اتفاق روي پرده كند و اگر اينها بود بعد تازه اجازه دارد حرف افزوده‌اي بزند و پيامي بدهد و به جهان‌بيني و دانش بصري‌ات نفوذ كند. همين امروز «نابودگر۲: روز داوري» را ببينيد. هنوز تروتازه است. ذره‌اي كهنه نشده. لحظه‌اي نيست كه غافلگيركننده نباشد و تصوير ترسناكش از آينده مرعوب‌تان نكند. اين يكي از بزرگ‌ترين فيلم‌هاي تاريخ سينماست و براي من خط روشن شناخت آدم‌ها و سليقه سينمايي‌شان. فيلمي كه مي‌تواند عده‌اي را بياورد اين سمت خط و عده‌اي را آن سمت نگه دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون