نيره خادمي
شيوع ديابت در افراد بزرگسال كشور ۱۴درصد است، به عبارتي در كشور ما ۷.۵ ميليون نفر ديابتي زندگي ميكنند و ۹ ميليون نفر نيز مبتلا به پيشديابت هستند. اين آخرين آماري است كه در هفتههاي گذشته ازسوي باقر لاريجاني، رييس پژوهشگاه غدد و متابوليسم درباره اين بيماري خاموش و خطرناك داده شد. نكته دردناك اينكه، بسياري از اين افراد به دليل نبود علايم در جريان اين بيماري حتي از آن اطلاعي ندارند كه به گفته عليرضا رييسي، معاون بهداشت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي دستكم نيمي از جمعيت آنها را شامل ميشود. ديابت بيماري پنهاني است كه در مراحل ابتدايي معمولا نشانه مشخصي ندارد، اما هنگامي كه علائم آشكار ميشوند، معمولا آسيبها پيشرفت كردهاند. وقتي درگيري چشمي در بيمار مشاهده ميشود، تقريبا هميشه احتمال درگيري كليهها نيز وجود دارد، زيرا بروز مشكلات بينايي و دفع پروتئين از كليه معمولا همزمان يا با فاصله اندك رخ ميدهد. به همين ترتيب، قلب، كبد و اعصاب به ويژه اعصاب پا نيز ميتوانند تحتتاثير اين بيماري قرار گيرند. ديابت مجموعهاي از عوارض تدريجي ايجاد ميكند كه ممكن است در آغاز كاملا بيصدا باشند، اما زماني كه صداي آن بلند شده، فرد متوجه آنها شده و به پزشك مراجعه ميكند، معمولا بخشي از آسيبها ايجاد شده و تواناييهاي طبيعي بدن دچار اختلال شده است. همانگونه كه تشخيص بهموقع در ديابت اهميت اساسي دارد، پيشگيري و كنترل آن نيز نقشي حياتي در حفظ سلامت فرد ايفا ميكند. براي جلوگيري از پيشرفت بيماري و كاهش عوارض آن، ضروري است كه فرد سبك زندگي، الگوهاي تغذيهاي و عادات روزانه خود را آگاهانه مديريت كند. ديابت تنها با دارو كنترل نميشود، بلكه مجموعهاي از رفتارهاي روزمره بر وضعيت آن تاثير ميگذارد. اصلاح تغذيه، افزايش فعاليت بدني، كنترل وزن، مديريت استرس، خواب كافي و پرهيز از مصرف خوراكيهاي پرقند و پرچرب، همگي از عوامل كليدي در پيشگيري و كنترل موثر اين بيماري محسوب ميشوند. افرادي كه بهموقع سبك زندگي خود را اصلاح ميكنند، نه تنها ميتوانند از پيشرفت ديابت يا بروز آن جلوگيري كنند، بلكه كيفيت زندگي، انرژي روزانه و سلامت عمومي آنها نيز به طور قابلتوجهي بهبود مييابد. اين توجه و مراقبت مستمر، مهمترين بخش از فرآيند مديريت ديابت است. با اينكه داشتن يك سبك زندگي سالم -از تغذيه گرفته تا نوع و ميزان ورزش- براي مديريت ديابت ضروري است، اما رسيدن به اين سبك اغلب براي بيماران كار سادهاي نيست. در ديابت، حتي يك خوراكي كوچك يا يك فعاليت به ظاهر معمولي ميتواند قندخون را به سرعت از حد طبيعي خارج كند و زندگي او را تحتتاثير قرار دهد و همين موضوع برنامهريزي روزانه را دشوارتر ميكند. «اعتماد» براي روشن كردن اين چالشها و يافتن راهكارهايي كاربردي و قابل اجرا براي بيماران ديابت نوع يك و دو، سوالاتي را با دكتر كورش صمدپور، پزشك متخصص تغذيه و رژيمدرماني، در ميان گذاشت. او معتقد است كه كنترل ديابت -چه نوع يك و چه نوع دو- بيش از هر چيز بر سه ستون استوار است: تغذيه صحيح، فعاليت بدني منظم و مديريت وزن، اما تغذيه مهمترين و اثرگذارترين ستون است، زيرا مستقيمترين نقش را در نوسانات قند خون دارد و نوع، مقدار و تركيب غذا ميتواند تعيينكننده كنترل يا تشديد بيماري باشد.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
ديابت نوع يك و دو از نظر عوامل ايجاد، نحوه مديريت و به ويژه برنامهريزي تغذيهاي چه تفاوتهايي دارند؟ لطفا توضيح دهيد اين تفاوتها چگونه بر توصيههاي روزمره غذايي بيماران تاثير ميگذارد.
ديابت يكي از شايعترين بيماريهاي غيرواگير است كه به ويژه ديابت نوع دو شيوع گستردهاي پيدا كرده است. به طور كلي دو نوع اصلي ديابت وجود دارد: ديابت نوع يك كه بيشتر در سنين پايين مشاهده ميشود و در آن به دليل عوامل مختلف ازجمله بيماريهاي ويروسي يا علل ناشناخته، بدن قادر به ترشح كافي انسولين نيست يا اصلا انسوليني توليد نميشود و فرد معمولا وابسته به دريافت انسولين است؛ اين نوع ميتواند از دوران كودكي تا حدود
۲۵ سالگي بروز يابد. ديابت نوع دو بيشتر در افراد ميانسال و سالمند ديده ميشود و ارتباط زيادي با سبك زندگي دارد، هر چند عوامل وراثتي نيز در بروز آن نقش دارند. در اين نوع معمولا وابستگي كامل به انسولين وجود ندارد و اغلب با اصلاح سبك زندگي و در صورت لزوم مصرف دارو طبق تشخيص پزشك قابل كنترل است. هر يك از انواع ديابت نيازمند برنامه غذايي و مراقبتي ويژه و متناسب با شرايط فردي بيمار است.
چرا تغذيه به عنوان ستون اصلي كنترل ديابت شناخته ميشود؟ به ويژه ميخواهيم بدانيم چگونه انتخابهاي غذايي ميتوانند قندخون را در كوتاهمدت و در بلندمدت تحتتاثير قرار دهند.
به طور كلي، ديابت به معناي افزايش قند خون است و اين افزايش تا حد زيادي به نوع غذاي مصرفي فرد وابسته است، بنابراين لازم است آگاهي كافي نسبت به مواد غذايياي كه ميتوانند موجب افزايش قابلتوجه قندخون شوند، وجود داشته باشد تا محدوديتهاي لازم اعمال شود. بدن براي حفظ سلامت خود به گروههاي مختلف مواد غذايي شامل پروتئينها، كربوهيدراتها، لبنيات، ميوهها و سبزيجات نياز دارد و بايد اين مواد به ميزان كافي دريافت شوند. آنچه اهميت دارد، مديريت تغذيه در بيماران ديابتي است؛ به اين معنا كه بايد نوع غذاهايي براي اين افراد انتخاب شود كه ضمن تامين نيازهاي بدن از نظر درشتمغذيها و ريزمغذيها، به كنترل مناسب قند خون نيز كمك كنند. تغذيه نقش مهمي در كنترل ديابت دارد. در ديابت نوع يك، استفاده از انسولين ضروري است. در ديابت نوع دو، بسته به ميزان قند خون و اينكه فرد در مرحله پيشديابت قرار دارد يا تشخيص قطعي ديابت نوع دو براي او مطرح است، تغيير سبك زندگي شامل اصلاح تغذيه، كنترل وزن و فعاليت ورزشي به همراه مصرف دارو (طبق تجويز پزشك) مورد نياز است. در بسياري از موارد، اصلاح سبك زندگي ميتواند نياز به مصرف دارو را تا حد قابلتوجهي كاهش دهد.
اگر بخواهيم يك الگوي غذايي استاندارد و پايدار براي فرد ديابتي تعريف كنيم، اين الگو بايد چه ويژگيهايي داشته باشد؟ لطفا به موضوع تنوع غذايي، تعادل مواد مغذي و تركيب وعدهها اشاره كنيد.
بسياري از افراد تصور ميكنند كه ديابت به معناي محروميت كامل از بسياري از مواد غذايي است، درحالي كه تحقيقات و مقالات جديد نشان ميدهد كه تنوع و تعادل در تغذيه نقش اصلي در مديريت ديابت دارند. تعادل به اين معناست كه فرد بداند هر ماده غذايي را چگونه و به چه ميزان مصرف كند. پنج گروه اصلي مواد غذايي شامل غلات، پروتئينها (گوشت، مرغ، ماهي و تخممرغ)، سبزيجات، صيفيجات، ميوهها و لبنيات است كه بايد در طول روز به ميزان مناسب مصرف شوند. درخصوص مديريت اين گروهها، توصيه ميشود براي غلات از انواعي استفاده شود كه قندخون را به صورت آهسته افزايش دهند. به عنوان مثال، نان سبوسدار نسبت به نان سفيد يا نانهاي فاقد سبوس موجب افزايش آهستهتر قندخون ميشود. در مورد برنج، انواع قهوهاي مناسبترند و براي برنج سفيد، روش آبكش نسبت به پخت كته براي بيماران ديابتي ترجيح داده ميشود البته باز هم اندازه آن مهم است، بنابراين با رعايت اندازه مصرف و انتخاب نوع مناسب هر گروه غذايي، از جمله ميوهها و چربيها، ميتوان كنترل بهتري روي قند خون داشت.
كربوهيدراتها، بهخصوص نوع و كيفيت آنها، چه نقشي در نوسانات قند خون دارند؟ شاخص گلايسمي و بار گلايسمي چگونه ميتوانند به بيماران در انتخاب غذاهاي مناسبتر كمك كنند.
يكي از شاخصهاي مهم در انتخاب مواد غذايي براي بيماران ديابتي، شاخص گلايسمي است. شاخص گلايسمي نشان ميدهد كه يك ماده غذايي با چه سرعتي قندخون را افزايش ميدهد. در انتخاب مواد غذايي، بايد به سمت غذاهايي با شاخص گلايسمي پايينتر حركت كرد. به عنوان مثال، نان سبوسدار نسبت به نان سفيد داراي شاخص گلايسمي پايينتري است. همين امر در مورد ميوهها نيز صدق ميكند؛ برخي ميوهها مانند خانواده توتها شاخص گلايسمي پاييني دارند. درباره ميوه هم همينطور است درحالي كه ميوههايي مانند انواع انگور، هندوانه، طالبي و موز رسيده شاخص گلايسمي بالاتري دارند و قند خون را سريعتر افزايش ميدهند. هدف در كنترل ديابت اين است كه افزايش قندخون به صورت ناگهاني و رسيدن به پيك بالا رخ ندهد، بلكه قندخون به آرامي افزايش يابد، حالت نسبتا ثابتي داشته باشد و سپس به تدريج كاهش يابد. علاوه بر شاخص گلايسمي، بار گلايسمي نيز در برنامهريزي غذايي اهميت دارد؛ بار گلايسمي ميزان و نوع و مقدار كربوهيدرات مصرفي را مورد سنجش قرار ميدهد و با استفاده همزمان از اين دو شاخص، متخصص تغذيه قادر است برنامه غذايي فرد را به طور دقيق و متناسب با نيازهاي او تدوين كند.
مصرف ميوه براي بيماران ديابتي همواره محل سوال است؛ از نظر نوع ميوه، مقدار مجاز و به ويژه زمان مناسب مصرف و ميزان آن چه توصيههايي داريد؟ و آيا همراهي ميوه با ساير مواد غذايي ميتواند به كنترل قندخون كمك كند؟
برخي افراد دچار اين اشتباه ميشوند كه يك وعده غذايي را حذف كرده و به جاي آن فقط ميوه مصرف ميكنند، با اين تصور كه اين روش به كنترل بهتر قند خون كمك ميكند. اين تصور نادرست است، زيرا تعادل در برنامه غذايي مهمترين اصل در كنترل ديابت و تغذيه سالم به شمار ميرود. ميوه به عنوان يكي از گروههاي غذايي، سرشار از فيبر، ويتامينها و املاح است و در تامين اين مواد مغذي و تسهيل عملكرد دستگاه گوارش نقش مهمي دارد، بنابراين نه بايد در مصرف ميوه افراط كرد و نه بايد آن را حذف نمود. توصيه ميشود بيماران ديابتي به هيچوجه آبميوه مصرف نكنند، حتي آبميوه طبيعي. دليل آن اين است كه وقتي فرد يك سيب كامل مصرف ميكند، فيبر موجود در آن باعث ميشود قند خون به آهستگي افزايش يابد و دستگاه گوارش عملكرد مناسبي داشته باشد، اما وقتي همان تعداد سيب به آبميوه تبديل شود، فيبر جدا ميشود و آب سيب يا هر آبميوه ديگر داراي قند بالايي است كه به سرعت جذب ميشود و قندخون را سريع بالا ميبرد، بنابراين بيماران ديابتي بايد از مصرف آبميوههاي مصنوعي و حتي طبيعي خودداري كرده و ميوه كامل را ترجيح دهند. ميوهها داراي شاخص گلايسمي متنوعي هستند؛ برخي مانند خانواده توتها قندخون را آهستهتر افزايش ميدهند و مناسبتر هستند، درحالي كه برخي ديگر مانند طالبي، هندوانه، انگور، موز رسيده، انبه و آناناس شاخص گلايسمي بالاتري دارند و قند خون را سريعتر افزايش ميدهند. برخي ميوهها مانند گلابي، سيب و نارنگي شاخص گلايسمي متوسطي دارند و ميتوان آنها را به تناوب مصرف كرد. حداقل ميزان مصرف ميوه در طول روز براي بيماران ديابتي سه واحد است و توصيه ميشود ميوهها به صورت متنوع و متعادل در طول روز مصرف شوند.
پروتئينها و چربيها چگونه ميتوانند بر احساس سيري، سرعت افزايش قند خون و كنترل اشتها تاثير بگذارند؟ لطفا تفاوت چربيهاي سالم و ناسالم را هم در اين زمينه توضيح دهيد.
به بيماران ديابتي توصيه ميشود ميزان دريافت روغن و چربي خود را اصلاح كنند. بدن انسان داراي مكانيزم هضم و جذب غذاست و تمامي مواد غذايي مصرفشده درنهايت بايد مصرف سلولي شوند و به گلوكز تبديل ميشوند، بنابراين بايد از همه گروههاي غذايي به اندازه نياز استفاده شود و اين تصور كه مصرف غذاي چرب يا كره و روغن زياد بدون مواد قندي تاثير قابلتوجهي بر قند خون ندارد، نادرست است. مصرف نامناسب چربي و روغن ميتواند موجب افزايش قندخون شود و از آنجا كه بيماران ديابتي مستعد بيماريهاي قلبي و عروقي هستند، انتخاب نوع روغن اهميت زيادي دارد. روغنهاي جامد نبايد مصرف شوند و روغنهاي حيواني مانند روغن كرمانشاهي يا روغن زرد در هفته دوبار محدوديت دارد، اما مصرف دنبه توصيه نميشود. بهترين گزينهها براي روغن، روغن زيتون و روغن كنجد هستند. درخصوص پروتئينها، به ويژه براي بيماران ديابتي نوع دو و سالمندان كه ممكن است دارو مصرف كنند و دچار تحليل عضلات شوند، مصرف كافي پروتئين اهميت دارد. بهترين منابع پروتئيني شامل گوشت سفيد (مرغ و بوقلمون)، ماهي، تخممرغ و حبوبات هستند. تخممرغ هميشه در دسترس و بدون محدوديت خاص قابل مصرف است و گوشت قرمز بهتر است كمچرب مصرف شود و تعداد دفعات مصرف آن در هفته يك يا دو بار باشد، بسته به وضعيت آزمايشات بيمار. همچنين مصرف مغزها مانند بادام و پسته روزانه ۱۰ تا ۱۲ عدد توصيه ميشود، زيرا علاوه بر تامين پروتئين و چربيهاي مفيد، منابع خوبي از مواد معدني نيز هستند. حبوبات مانند لوبيا و عدس نيز منابع پروتئيني مناسب هستند كه قند خون را به سرعت افزايش نميدهند و ميتوانند به عنوان يك وعده غذايي مناسب، حتي براي شام، استفاده شوند.
براي ميانوعدههاي روزانه، چه گزينههايي را مناسب افراد ديابتي ميدانيد و چه اصولي را بايد رعايت كنند؟ راهكارهاي عملي شما براي مديريت مصرف شيرينيها، بستني و قندهاي ساده چيست؟ مثلا اگر شخصي اعتياد به مصرف داشته باشد.
افرادي كه ديابت دارند، باتوجه به نوع دارو يا انسولين مصرفي، ممكن است دچار افت قندخون شوند و در اين شرايط علائمي مانند بيقراري، سردرد، عصبانيت و در موارد شديد حتي كما يا تشنج مشاهده شود، بنابراين توصيه كلي براي تمام بيماران ديابتي اين است كه تعداد وعدههاي غذايي خود را افزايش دهند و در هر وعده مقدار غذا را كم كنند؛ به عنوان مثال به جاي سه وعده اصلي، پنج تا شش وعده مصرف كنند و حتما بين وعدههاي اصلي از ميانوعدهها استفاده شود. افت قندخون ميتواند باعث ايجاد ولع شديد به مصرف مواد شيرين و قنددار شود، بنابراين ميانوعدهها بايد سالم و كنترل شده باشند. ميانوعدههاي سالم ميتوانند شامل ميوهها باشند كه حداقل روزانه سه واحد ميوه مصرف شود و يكي از اين واحدها به ميانوعدهها اختصاص يابد. همچنين استفاده از مغزها مانند بادام و پسته، براساس نياز شخصي، توصيه ميشود و گاهي ميتوان به مقدار كمي خرما يا توت خشك نيز به عنوان ميانوعده استفاده كرد. درخصوص بيماران مبتلا به ديابت نوع يك كه انسولين مصرف ميكنند، امكان دارد نيمهشب دچار افت قندخون شوند. براي پيشگيري از اين وضعيت، توصيه ميشود در شبانهروز، قبل از خواب، يك ليوان شير يا لقمهاي نان و پنير مصرف شود تا از كاهش شديد قند خون در نيمهشب جلوگيري گردد. رعايت اين نكات در تركيب با مديريت وعدهها و ميانوعدهها، نقش مهمي در كنترل قندخون، پيشگيري از افت قند و كاهش خطر بروز علائم شديد و مشكلات جدي در بيماران ديابتي دارد.
ارتباط وزن، چاقي و مقاومت به انسولين چگونه شكل ميگيرد و كاهش وزن تا چه حد ميتواند به كنترل ديابت نوع دو كمك كند؟
در ديابت نوع دو كه شيوع بالايي دارد، درصد قابلتوجهي از افراد بالغ به صورت پيشديابت يا ديابت نوع دو هستند كه يكي از دلايل اصلي آن چاقي، بهويژه چاقي شكمي، محسوب ميشود. در اين افراد، بدن انسولين توليد ميكند اما به دليل چاقي شكمي و تجمع چربي احشايي، سلولها نسبت به انسولين مقاوم ميشوند. بنابراين هرچه اين افراد بتوانند وزن خود را كاهش دهند، دور شكم و چربيهاي احشايي را كم كنند، پيادهروي و فعاليت بدني منظم داشته باشند و تغذيه سالمي رعايت كنند، كنترل قند خون آنها آسانتر خواهد بود.
متاسفانه برخي مراجعهكنندگان تصور ميكنند كه ديابت آنها به دليل استرس يا عصبي بودن ايجاد شده و نيازي به دارو ندارند. هر چند استرس و تنشهاي رواني و افزايش كورتيزول ميتواند قندخون را تا حدي تحتتاثير قرار دهد، اما اين اصطلاح درستي نيست و موضوع دليل اصلي ديابت نيست. ديابت دلايل مشخصي دارد و در برخي افراد، علاوه بر تغيير سبك زندگي، استفاده از دارو ضروري است. حتي در افرادي كه قندخونشان نسبتا پايين است، مانند ۱۱۹ يا ۱۲۰، مصرف داروي سادهاي مانند متفورمين ميتواند شانس پيشرفت بيماري و ابتلا به ديابت نوع دو در سالهاي بعد را به تاخير بيندازد.
بنابراين، مقاومت به انسولين را ميتوان با تغيير سبك زندگي كاهش داد. فعاليت بدني منظم، كاهش وزن و رعايت تغذيه سالم ازجمله روشهايي هستند كه ميتوانند مقاومت به انسولين را كاهش داده و از پيشرفت ديابت جلوگيري كنند. مصرف دارو در برخي افراد حالت پيشگيري دارد و به منظور كاهش خطر ابتلا به ديابت در آينده توصيه ميشود، نه صرفا درمان ديابت موجود. رعايت اين نكات، همراه با مديريت صحيح وزن، فعاليت بدني و تغذيه، نقش مهمي در كنترل قندخون و پيشگيري از پيشرفت بيماري در ديابت نوع دو دارد.
به بيماراني كه تازه تشخيص ديابت گرفتهاند، چه توصيههاي كاربردي و ضروري از نظر تغذيه داريد تا بتوانند از همان ابتدا مديريت موثري بر بيماري داشته باشند؟
بسياري از افرادي كه من در سالهاي طبابتم با آنها روبهرو بودهام، در سنين حدود ۴۰ تا ۴۵ سالگي با افزايش قند خون مواجه شدهاند. به اين افراد توصيه ميشود كه قندخون خود را كنترل كنند و توصيههاي پزشك را بهدقت رعايت نمايند. تجربه نشان داده است افرادي كه اين نكات را رعايت ميكنند، نه تنها سبك زندگي سالم دارند، بلكه عمر طولانيتري نيز تجربه ميكنند. رژيم غذايي اين افراد، كه شامل پيشگيري از ديابت يا مديريت پيشديابت است، سالم و متعادل بوده و توجه به كنترل وزن، فعاليت بدني منظم و مصرف صحيح مواد غذايي در آن مشهود است. اين افراد از مصرف آبميوههاي صنعتي، كيك، كلوچه، شيريني، بيسكويت و كوكيهاي حاوي شكر و آرد سفيد اجتناب ميكنند، زيرا اين مواد غذايي علاوه بر افزايش قندخون، موجب افزايش وزن و آسيب به كبد چرب ميشوند. بهجاي اين ميانوعدهها، مصرف نان سنگك با پنير و گردو يا ساير ميانوعدههاي سالم توصيه ميشود. تجربه نشان داده است كه علاقه عمومي مردم به فستفودها، شيرينيها، شكلاتها و نوشيدنيهاي رنگي و شيرين، نقش مهمي در افزايش شيوع چاقي و ديابت دارد، بنابراين سبك غذايي سالم بايد شامل سبزيجات فراوان، غلات سبوسدار و كربوهيدراتهاي پيچيده باشد و همراه با فعاليت بدني مناسب، بهويژه نيم ساعت پيادهروي روزانه يا ۱۵۰ دقيقه پيادهروي هفتگي، از بروز ديابت نوع دو جلوگيري كند و قندخون را كنترل نمايد. رعايت سبك زندگي سالم و مديريت تغذيه، همراه با انجام معاينات دورهاي و آزمايشهاي منظم، ميتواند به كنترل قندخون و پيشگيري از ابتلا به ديابت كمك كند، در غير اين صورت، قندخون كنترل نشده ميتواند به عوارض جدي و برگشتناپذير منجر شود. اين عوارض شامل رتينوپاتي يا بيماريهاي شبكيه چشم، نوروپاتي يا آسيب به اعصاب دست و پا، بيماريها و نارساييهاي كليه و همچنين بيماريهاي قلبي و عروقي ميباشند. كنترل قندخون و رعايت توصيههاي پزشك در كاهش اين خطرات نقش اساسي دارد. باتوجه به شيوع روزافزون ديابت در كشور ما و در سراسر جهان، آموزش كافي و آگاهي مردم نسبت به قندخون خود ضروري است. افراد بايد نسبت به رژيم غذايي سالم حساس باشند، توصيههاي پزشك را جدي بگيرند و فعاليت بدني منظم داشته باشند تا علاوه بر پيشگيري از ديابت، كيفيت زندگي و طول عمر خود را بهبود بخشند. رعايت سبك زندگي سالم، مديريت تغذيه و پايبندي به توصيههاي پزشكي از مهمترين عوامل در كنترل و پيشگيري از عوارض ديابت هستند و ميتوانند سلامت عمومي فرد را به شكل قابلتوجهي ارتقا دهند.
در برخي بيماران ديابتي گاهي ديده ميشود كه فعاليت بدني بهجاي كاهش، باعث افزايش قندخون ميشود. اين پديده از نظر فيزيولوژيك چگونه توضيح داده ميشود و چه عوامل موثر (مثل شدت تمرين، زمان ورزش، وضعيت انسولين، يا هورمونهاي استرس) در آن نقش دارند؟ اگر امكان دارد يك يا دو مثال عيني از مواردي كه در آنها ورزش موجب افزايش قندخون شده، بيان كنيد و توضيح دهيد مثلا در زمان گرسنگي يا برعكس سيري، چگونه ميتوان اين وضعيت را مديريت يا پيشگيري كرد.
به طور كلي، توصيههاي ورزشي و تغذيهاي براي بيماران ديابتي بايد باتوجه به نوع ديابت متفاوت باشد. در افراد مبتلا به ديابت نوع يك، هنگام انجام ورزش بايد دقت ويژهاي صورت گيرد، زيرا احتمال افت قندخون (هايپوگلايسمي) در اين افراد بيشتر است. پيش از ورزش، مصرف ماده غذايي حاوي كربوهيدرات پيچيده، مانند غلات سبوسدار، توصيه ميشود. استفاده از مواد غذايي شيرين مانند نوشابه قبل از ورزش مناسب نيست، زيرا باعث افزايش سريع قندخون ميشود و سپس كاهش ناگهاني آن رخ ميدهد. براي مثال، افرادي كه فوتبال يا ورزش شديد انجام ميدهند، ميتوانند قبل از ورزش يك بشقاب ماكاروني سبوسدار مصرف كنند؛ كربوهيدراتهاي موجود در آن به آرامي آزاد ميشوند و انرژي پايدار براي ورزش فراهم ميآورند. ماكاروني، به ويژه نوع سبوسدار آن، ماده غذايي مناسبي است؛ اما روش مرسوم تهيه در ايران، مانند دم كردن ماكاروني با تهديگ و اضافه كردن روغن، باعث افزايش قند و چربي آن ميشود. مصرف ماكاروني به صورت آبكش، بدون دم كردن و بدون روغن اضافه، سالم و مفيد است. افزايش موقت قندخون در ورزش شديد نيز ممكن است رخ دهد كه علت آن ترشح هورمونهاي آدرنالين از غده فوقكليوي است. اين هورمونها عملكرد عضلات را افزايش داده و از كبد قند آزاد ميكنند تا انرژي لازم براي عضلات فراهم شود، بنابراين ممكن است قند خون كمي افزايش يابد. به همين دليل، قبل از ورزش سنگين، آمادهسازي بدن توصيه ميشود؛ مصرف يك نان سبوسدار با كره بادام زميني بدون شكر، يا تركيبي از نان سبوسدار، گردو و پنير، ميتواند يك ميانوعده مناسب پيش از ورزش باشد. در ديابت نوع دو، ورزش هوازي به ويژه مفيد است و به كاهش مقاومت به انسولين و كنترل قند خون كمك ميكند. ورزش بايد متناسب با سن، وضعيت جسماني و آمادگي فرد برنامهريزي شود؛ ورزش براي يك فرد بالاي ۷۰ سال متفاوت از يك فرد ۳۰ ساله است، زيرا تفاوتهايي در آمادگي مفاصل، قدرت قلب و توان بدني وجود دارد. به همين دليل، ورزش در هر دو نوع ديابت مفيد است، اما انجام آن تحتنظر متخصص يا مربي آگاه به وضعيت فرد، ايمني و اثربخشي فعاليت بدني را افزايش ميدهد. رعايت اين نكات ورزشي و تغذيهاي ميتواند به پيشگيري از افت قند خون، افزايش انرژي پايدار و كنترل بهتر قندخون در بيماران ديابتي كمك كند.