فرهنگ
نماد توسعه
الهام صدیق
در گذشته، توسعه عمدتا معادل «توسعه اقتصادي» در نظر گرفته و فرهنگ به عنوان يك مانع يا عنصري حاشيهاي تلقي ميشد. اما از دهه ۱۹۷۰ به بعد، اين نگاه به تدريج تغيير كرد [۱].
از زمان برگزاري نشست جهاني در مورد سياستهاي فرهنگي مكزيك، فرهنگ به مثابه مجموعهاي كه دربرگيرنده آثار مشخص روحي، مادي، فكري و عاطفي تلقي ميشود كه جامعه يا يك گروه اجتماعي را از ديگر گروهها و جوامع متمايز ميكند. در واقعيت، فرهنگ مشتمل بر هنر، ادبيات، شيوههاي زندگي، حقوق انساني، نظامهاي ارزشي، رسوم و عادات و باورهاست. اين تعريف كه خصلت عمدهاش جامعيت و كلي بودن آن است، ضمنا معرف پارهاي محدوديتهاست؛ اين تعريف نه به روشني و به كمال، خصلت پويايي فرهنگ را بيان ميكند و نه مبادلهها و كنشها و همكنشيهاي ميان فرهنگها را. اين معنا به قدر كافي نيز به تحول تمامي فرهنگها از يك سو به بركت پويايي ويژه از سوي ديگر، تحت تاثير فرآيندهاي جهاني شدن و نوينسازي و تغييرهاي فناورانه، اقتصادي و اجتماعي است[۲].
توسعه تنها زماني جامع و پايدار است كه فرهنگ در قلب آن قرار گيرد. اين به معناي حمايت از خلاقيت، حفاظت از ميراث فرهنگي (ملموس و ناملموس) و تضمين مشاركت همه افراد در زندگي فرهنگي است. توسعه نبايد صرفا براي مردم، بلكه توسط مردم و با هويت فرهنگي خودشان صورت پذيرد. تنوع فرهنگي، همانند تنوع زيستي، براي بقا و شكوفايي بشريت ضروري است. اين تنوع منبعي غني براي خلاقيت، نوآوري و گفتوگوي صلحآميز است [۳].
اين كنوانسيون بينالمللي به رسميت ميشناسد كه فعاليتها، كالاها و خدمات فرهنگي، حامل هويت و ارزشها هستند و نبايد صرفا مانند ساير كالاها در نظر گرفته شوند. اين سند حق حاكميت كشورها براي تدوين و اجراي سياستهاي فرهنگي به منظور حمايت و ترويج تنوع بيانهاي فرهنگي خود را تاييد ميكند. كنوانسيون تاكيد ميكند كه تنوع فرهنگي زمينهساز توسعه پايدار است. يك صنعت فرهنگي پويا (شامل سينما، موسيقي، هنرهاي سنتي و...) ميتواند به ايجاد شغل، رشد اقتصادي و كاهش فقر كمك كند...
در حالي كه همزمان به تقويت هويت و انسجام اجتماعي ميپردازد [۳].
«اهداف توسعه پايدار»، در چارچوب توسعه جهاني معاصر، فرهنگ بهطور رسمي در دستور كار ۲۰۳۰ براي توسعه پايدار گنجانده شده است [۴]. اگرچه فرهنگ يك هدف مستقل در ميان ۱۷ هدف اصلي نيست، اما به صراحت در چندين هدف به عنوان يك عامل توانمند ساز قوي ذكر شده است. فرهنگ بهطور غيرمستقيم در اهدافي مانند كاهش فقر، آموزش باكيفيت، رشد اقتصادي و اشتغال و جوامع صلحطلب نقش اساسي دارد كه امروزه به رسميت شناخته شده است و دستيابي به اهداف توسعه پايدار بدون در نظر گرفتن زمينههاي فرهنگي و بهرهگيري از نيروي خلاق بخش فرهنگ، امكان پذير نيست [۴].
اقتصاد خلاق به عنوان تجلي عيني بعد فرهنگي توسعه، پيوند مستقيم بين فرهنگ، خلاقيت و توسعه اقتصادي را نشان ميدهد [۵]. اقتصاد خلاق به بخشهايي از اقتصاد اشاره دارد كه ارزش اقتصادي آنها ناشي از داراييهاي فرهنگي و پتانسيل خلاقيت فردي است. اين بخش شامل صنايعي مانند طراحي، رسانه، تبليغات، معماري، هنرهاي نمايشي، نرمافزار و... ميشود. اقتصاد خلاق يكي از پوياترين بخشهاي اقتصاد جهاني است كه ميتواند به ايجاد فرصتهاي شغلي براي جوانان، توسعه كارآفريني، ترويج نوآوري و صادرات غيرسنتي كمك كند. اين مفهوم به وضوح نشان ميدهد كه فرهنگ ميتواند يك محور اقتصادي قدرتمند و نه يك هزينه حاشيهاي باشد [۵].
«بعد فرهنگي توسعه» بر اين اصل استوار است كه توسعه بدون فرهنگ پايدار نيست. اين بعد، توسعهاي را ترويج ميكند كه مبتني بر هويت است و به ارزشهاي محلي احترام ميگذارد. مردممحور است و به جوامع امكان ميدهد سرنوشت خود را رقم بزنند. جامع است و از تنوع به عنوان يك دارايي بهره ميبرد. خلاق است و از ظرفيتهاي فرهنگي براي ايجاد رشد اقتصادي و رفاه اجتماعي استفاده ميكند.
تحليل توسعه در ايران از طريق «بعد فرهنگي» نيازمند توجه به چندين ويژگي كليدي و تنشآفرين در جامعه ايران است. فرهنگ ايران، با پيشينه تاريخي غني و مولفههاي هويتي قدرتمند، هميشه به عنوان بستري تعيينكننده در فرآيند توسعه عمل كرده است.
ايران داراي يك هويت فرهنگي چندلايه است كه شامل عناصر اسلامي، ايراني (پيش از اسلام) و تا حدي مدرن و جهاني شده ميشود [۶].
ايران يكي از 10 كشور برتر دنيا از نظر تعداد آثار ثبت شده در ميراث جهاني يونسكو است. اين ميراث ميتواند پايهاي براي توسعه صنعت گردشگري باشد. عاملي براي تقويت غرور ملي و انسجام اجتماعي شود. [۷].
فرهنگ و توسعه اجتماع؛ فرهنگ ايراني بر پايه ارزشهايي مانند: مهماننوازي - خانوادهمحوري - احترام به بزرگان - تعاون (همچون هياتهاي مذهبي و خيريهها) استوار است. اين ارزشها ميتوانند در قالب سرمايه اجتماعي به توسعه كمك كنند. [۸].
آموزش و فرهنگ؛ نظام آموزشي ايران تا حد زيادي مبتني بر حافظهمحوري و كم توجهي به خلاقيت و مهارتهاي فرهنگي است. براي تحقق توسعه فرهنگي نياز به بازنگري در محتواي آموزشي - ترويج هنر و تفكر انتقادي - تقويت «سواد فرهنگي» در مدارس و دانشگاهها داريم [۹].
جهاني شدن و فرهنگ ايران، همواره در حال تقابل با جريان جهاني شدن فرهنگي بوده است كه شامل مقاومت در برابر فرهنگ غربي (سياستهاي فرهنگي دفاعي)، پذيرش انتخابي عناصر مدرن (مثلا در فناوري و رسانه)، صادرات فرهنگي (از طريق سينما، سريالها و ادبيات) است [۱۰].
بعد فرهنگي توسعه پايدار در ايران شامل تقويت هويت ملي، حفظ ميراث فرهنگي، ارتقاي سواد فرهنگي و مشاركت اجتماعي در فرآيند توسعه است. اين بعد نقش كليدي در موفقيت ساير ابعاد توسعه پايدار ايفا ميكند.دانشجوی دکتری جامعهشناسی فرهنگی
منابع:
[۱] گزارش معروف يونسكو با عنوان «استراتژي توسعه فرهنگي» (۱۹۸۲)
[۲] نشست جهاني در مورد سياستهاي فرهنگي (مكزيك، ۱۹۸۲) - معروف به «موندياكولت»
[۳] «كنوانسيون حمايت و ترويج تنوع بيانهاي فرهنگي» يونسكو (۲۰۰۵)
[۴] «دستور كار ۲۰۳۰ براي توسعه پايدار» سازمان ملل متحد (۲۰۱۵)
[۵] گزارشهاي برنامه عمران ملل متحد (UNDP) و كنفرانس تجارت و توسعه ملل متحد (UNCTAD) در مورد «اقتصاد خلاق»
[۶] نظريههاي «توسعه دروني» و «جهاني شدنِ محلي» (Glocalization) رابرتسون
[۷] اسناد يونسكو و گزارشهاي ICOMOS درباره مديريت ميراث فرهنگي در ايران
[۸] پژوهشهاي داخلي درباره سرمايه اجتماعي و توسعه در ايران (مثل آثار محمدفاضلي و محمود سريعالقلم)
[۹] سند تحول بنيادين آموزش و پرورش و نقدهاي وارد بر آن.
[۱۰] نظريه «جريانهاي چندگانه فرهنگي» آرجون آپادوراي.