• 1404 شنبه 22 آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک سپه fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6213 -
  • 1404 شنبه 22 آذر

مساله آب روايتي كه هنوز گفته نشده است

معراج یاری

ايران سال‌هاست در آينه حقيقت با چهره‌اي نگران‌كننده روبه‌رو است: كمبود منابع آب. هر بار كه مخازن سدها خالي مي‌شود يا تصاوير فرونشست دشت‌ها منتشر مي‌شود، افكار عمومي دوباره با اين پرسش مواجه مي‌شود كه «چرا مردم كمتر صرفه‌جويي مي‌كنند؟» اما مساله فقط يك دعوت ساده به كم‌مصرفي نيست. اين يك كنش جمعي است؛ چيزي كه در ادبيات علوم اجتماعي، از مانسول اولسن گرفته تا نوربرت الياس، همواره با چالش‌هايي چون سواري مجاني، نبود اعتماد عمومي و دشواري هماهنگي همراه بوده است. 

اين همان چيزي است كه اولسن در كتاب منطق كنش جمعي (1965) توضيح مي‌دهد: در هر اقدام مشترك، افراد ممكن است مشاركت نكنند، چون مطمئنند نتيجه بدون آنها هم حاصل مي‌شود. از نگاه پيتر برگر و توماس لاكمن، واقعيت اجتماعي چيزي نيست جز محصول روايت‌ها، نمادها و برساخت‌هاي مشتركي كه مردم به آن باور دارند. اين ايده در كتاب برساخت اجتماعي واقعيت (1966) آمده است؛ جايي كه آنها تاكيد مي‌كنند معنا زماني شكل مي‌گيرد كه «يك امر اجتماعي در قالب روايت و تفسير تثبيت شود.» بنابراين اگر بحران آب صرفا مجموعه‌اي از آمارهاي علمي باشد، براي مردم «امر شخصي» نمي‌شود. اما وقتي به بخشي از داستان روزمره و هويت جمعي تبديل شود، مسووليت‌پذيري شكل مي‌گيرد. اين همان پيوندي است كه آنتوني گيدنز در نظريه ساخت‌يابي خود در تشكيل جامعه (1984) از آن سخن مي‌گويد: ساختارها زماني كنش را شكل مي‌دهند كه براي كنشگران «معنادار» شوند. چرا ايران نيازمند چنين روايت‌سازي‌اي است؟ زيرا ساختارهاي رسمي به ‌دلايل تاريخي هميشه از سطح كامل اعتماد عمومي برخوردار نبوده‌اند.  زيگموند باومن در آثارش، ازجمله مدرنيته سيال (2000) توضيح مي‌دهد كه جامعه امروز جامعه‌اي «مايع» و بي‌ثبات است؛ جايي كه اعتماد اجتماعي شكننده و كوتاه‌مدت مي‌شود. در چنين وضعيتي، فرد دايما دچار ترديد است: «اگر من كم مصرف كنم ولي ديگران نكنند، چه؟» اين همان وضعيت سواري مجاني اولسني است كه مانع كنش جمعي مي‌شود. روايت جمعي قدرتمند كارش شكستن همين ترديدهاست. در سياست‌هاي مرتبط با آب در ايران، پيام‌هاي رسمي اغلب بر تهديد و بحران متمركزند: «ايران تا سال فلان بي‌آب مي‌شود.» اما يك روايت جمعي موثر فقط هشدار نيست؛ دعوت به همكاري از طريق گفت‌وگوي صادقانه است. يورگن هابرماس در نظريه «كنش ارتباطي» در كتاب نظريه كنش ارتباطي (1981) تاكيد مي‌كند كه اقناع زماني پايدار است كه بر ارتباط، استدلال و فهم مشترك تكيه كند، نه بر ترس و اجبار. جامعه ايران نيز به روايتي نياز دارد كه از دل تجربه‌هاي روزمره مردم برآيد: از كشاورزي كه چاه روستا خشك شده تا خانواده‌اي كه هزينه آب برايشان سنگين‌تر شده است. امروز بيش از هر زمان ديگر روشن شده كه بحران آب فقط مساله‌اي طبيعي نيست؛ مساله‌اي اجتماعي، فرهنگي و ارتباطي است. بدون روايت مشترك، هيچ دعوتي به صرفه‌جويي به كنش جمعي منجر نمي‌شود. ايران براي عبور از چالش‌هاي اعتماد عمومي و هماهنگي اجتماعي، نيازمند داستاني است كه مردم در آن فاعل باشند، نه مخاطب. پيشنهاد مشخص اين است كه سياستگذاران، رسانه‌ها، فعالان اجتماعي و توليدكنندگان محتوا به سمت طراحي يك روايت ملي در باب آب حركت كنند؛ روايتي هويت‌ساز، اميدبخش و مشاركت‌آفرين. چنين روايتي بايد در رسانه‌ها، آموزش و حتي محصولات فرهنگي جريان يابد. اگر مردم به اين باور برسند كه «حفاظت از آب بخشي از هويت جمعي ماست»، مسير كنش جمعي هموارتر مي‌شود. آب فقط منبع طبيعي نيست؛ سنجشگري است كه نشان مي‌دهد جامعه تا چه حد قادر است با هم همكاري كند.
دانشجوی دکتراي جامعه‌شناسی، فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون